جایگاه دین در عرفان حلقه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آموزههای عرفان حلقه، دین را که مجموعهای از عقاید، مناسک و... است، امری روبنایی و بیاهمیت تلقی میکند و از نظر این فرقه، مسلمان، مسیحی و معتقد به هر دین و حتی کافران نیز میتوانند به شعور کیهانی متصل شوند و به طور کلی، در این آموزهها، دین، کم رنگ شده، به جای آن، رسیدن به وحدت الهی مهم شمرده میشود. در این مورد طاهری تصریح دارد که: «از آنجا که عرفان حلقه انسان شمول است، همه انسانها صرفنظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب و عقاید شخصی میتوانند جنبه نظری آنرا پذیرفته و جنبه عملی آنرا مورد تجربه و استفاده قرار دهند.»[1]
در اساسنامه فرقه حلقه نیز آمده است: «کسانی که وحدت الهی را قبول دارند و در راه رسیدن به آن، انسانها را دعوت به اتحاد و آشتی با خود و جهان هستی مینمایند، موحد نامیده شده و آنهایی که به جدایی و کثرت سوق میدهند، منافق نامیده میشوند.»[2] این عبارات که ماهیت واقعی آموزههای فرقه حلقه را نشان میدهد، بر اتحاد با «خود و جهان هستی» تأکید کرده، در واقع، این اتحاد را هدفی میداند که فرد بعد از اتصال با شعور کیهانی به آن میرسد. پس رسیدن به خدا در میان آموزههای آن جایگاهی ندارد و طبق این آموزهها اساسا خدا درک شدنی نیست و ما به شناخت خداوند راهی نداریم.
در فرقه حلقه به عکس آنچه در تأکید بر شریعت مطرح میشود، برای احکام شرعی و رعایت آن ارزش چندانی در نظر گرفته نمیشود. طاهری در ابتدا با طرح عرفان و شریعت، وجود آندو را به منزله دو بال برای پرواز انسان در مسیر کمال میداند که نداشتن هریک از آن دو موجب سرگردانی انسان است. او در ادامه از کسانی سخن میگوید که در طول تاریخ، به دلایلی سعی کردهاند عرفان را جدای از شریعت و شریعت را بینیازی از عرفان معرفی کنند و دشواری و دیریابی عرفان، تلقی خاص از عرفان و تنوع در روشها و اهداف استعمارگرانه افرادی که عرفان را در کنار شریعت برنمیتابند، از دلایل این جداسازی دانسته شده است.[3]
روش طاهری این است که برای گریز از اتهامات احتمالی نظریهپردازی و همواره با مفاهیم التقاطی، موضوعات و دریافتهایی را که الهامی و مختص خود میداند، به مخاطبان القا کند. حساسیت مخاطب در برخورد با مطالب مقدماتی و شعارگونه بالا که نظیر آن در همه متون آموزشی و تألیفی این فرقه دیده میشود، کم شده، او با اطمینان بر صحت آموزهها دروازه ذهنش را برای پذیرش مفاهیم فرقه باز میگذارد و با گذشت زمان، شریعتی که شاید در ابتدا به نظرش مهم بود، رنگ میبازد. خاطرنشان میشود، نگاه فرقه حلقه به دین در قالب تبیین آموزهها و مبانی آن جلوه میکند. آموزههای حلقه به دوبخش روبنایی و زیربنایی تقسیم میشود و طاهری در اینباره چنین مینویسد: «اعتقادات افراد به دو بخش زیربنایی و روبنایی تقسیم میشود. زیربنا، بخش اشتراک فکری همه انسانهاست. همانگونه که در بخش نظری و عملی عرفان کیهانی (حلقه) به اثبات میرسد، شعور الهی و یا هوشمندی، حاکم بر جهان هستی میباشد و روبنای فکری نیز شامل دستورالعملهای ادیان و مذاهب و تعاریف و راههای مختلف رسیدن انسان به تعالیست. در عرفان کیهانی (حلقه) زیربنای فکری انسان مورد بررسی اصلی قرار گرفته و با بخش روبنای فکری انسانها که شامل اعتقاد و مراسم و مناسک مختلف است، برخورد و مداخلهای ندارد.»[4]
از دیدگاه بیانگذار این فرقه، عبادت کنونی مردم عبادتی اصیل نیست و همه پس از آشنایی با آموزههای او، با نماز واقعی آشنا خواهند شد! از این رو بسیاری از نمازخوانهایی که به این فرقه میپیوندند، بعد از مدتی حضور در جلسات و کلاسهای فرقه، نماز را به دلیل کیفیت نداشتن و تا رسیدن به کیفیت لازم رها کرده، در عوض، به دنبال اتصال با شبکه شعور عالم میروند. پس معنای شریعت در نگاه فرقه حلقه، با شریعت موجود در اسلام (که راهی است برای رشد و کمال و نزدیکی به خداوند) متفاوت است.
دلیل این استدلال، خروجی آموزههای این فرقه است. افرادی خود را عارف میدانند که در رفتار و کردارشان نمود بیرونی از احکام و خواستههای اسلام دیده نمیشود و مهمترین افتخارشان اتصال به شبکه هوشمندی و درمان تلقینی و توهمی صورت گرفته با این اتصال است. آنها حریمها را رعایت نکرده، به رعایت مسائل محرم و نامحرم در شریعت پایبند نیستند و فلسفه حجاب برایشان طوری حل شده است که گویا مجوزش را از شریعت گرفتهاند.
طاهری درباره حجاب مقالهای نوشته است که با شگرد خاصی، بیحجابی را با دست پس زده و با پا پیش میکشد! او در این مقاله حجاب را پرهیز از خودنمایی و نوعی زکات دانسته، نتیجه میگیرد، کسی که به بلوغ عرفانی برسد، حجاب را رعایت میکند. با این توصیف، مخاطبان که حضور خود را در مرحله بلوغ عرفانی به نفع خود نمیبینند، با طرح طولانی بودن سیر عرفان و کمال، بیحجابی خود را توجیه میکنند و گویا این مجوز را یک مقام دینی صادر کرده و یا نعوذبالله وحی مُنزل است. طاهری، در این مقاله انسان را به دو نوع انرژی نیازمند میداند؛ انرژی نوع اول که مادی است و از طریق مصرف مواد غذایی حاصل میشود و انرژی نوع دوم، انرژی به دست آمده به سبب تعریف و تمجید، توجه و ستایش دیگران است. او در اینباره چنین میگوید: «انسانی که در زندگی، انگیزهای متعالی مانند پیمودن مسیر کمال و خودشناسی ندارد، همیشه در صدد جلب توجه دیگران و جذب انرژی نوع دوم است و برای این جلب توجه، مبادرت به خودنمایی میکند. بنابراین، اگر فردی فقط حجاب ظاهری را رعایت کند، همان تشعشعات شعوری خودنمایی او کافی است تا از نظر کیفی بیحجاب باشد.»[5]
بخش آخر این عبارات به اصطلاح فلسفی و الهامی درباره حجاب، بیشترین دلیل بیتوجهی به حجاب در این فرقه است. البته از کسانی که اولین دلیل رعایت احکام شرعی، یعنی التزام به فرمانهای خالق و تسلیم در برابر او را درک نکردهاند، انتظاری نیست که بتوانند به ادراک این دریافت طاهری دست یابند، شاید این فلسفه از نظر استدلال، به نظر قوی و قانع کننده برسد؛ اما افرادی که در جمع فرقه حاضر هستند، خود را از خودنمایی و انرژی نوع دوم بینیاز دانسته، دلیل توجه نکردن به حجابشان را به نوعی دیگر تفسیر میکنند و برای عمل به احکام شرعی این حکم الهی نمیکوشند. در ضمن، این افراد با این عقیده، افرادی را که طبق دستور اسلام دارای حجاب کامل هستند، افرادی بیحجاب میدانند؛ چون به نظرشان این نوع پوشش، باعث جلب توجه و خودنمایی و درپی آن، تشعشعات شعوری خودنمایی است و در واقع، این افراد از نظر کیفی بیحجاب به شمار میآیند! این مطلب، اختلاط زن و مرد و بیتوجهی نسبت به مسائل شرعی را نیز در آموزههای این فرقه توجیه میکند؛ زیرا افراد این فرقه گمان میکنند که کنارگیری از جنس مخالف و بیتوجهی، نشان خودنمایی و غرور است و آنها بازهم با مسأله نبود کیفیت و توجه به کمیت، انحرافات خود را توجیه کرده، خود را صاحب حق و در مسیر کمال میدانند.
نمونه دیگر در سبُک گرفتن مسائل شریعت، توجه نداشتن به نماز و مسائل آن است. در این فرقه درباره مسائل شرعی و دینی تفکیکهایی صورت گرفته، از ظاهر و باطن صحبت میشود. همچنین در عرفان حلقه پیوسته سخن از کیفیت است و کمیت بیاثر شمرده میشود؛ از ادراک باطنی سخن گفته شده، اقامه نماز از خواندن نماز برتر شمرده میشود و به بهانه رسیدن به عمق مطالب از طریق آگاهی و به امید باکیفیت شدن نماز، ترمز دستی کشیده میشود.
پینوشت:
[1]. عرفان کیهانی(حلقه)، محمد علی طاهری، انتشارات اندیشه ماندگار، قم، ص 55.
[2]. همان، ص 123.
[3]. انسان و معرفت، محمد علی طاهری، ارمنستان، گریگورتاتواتسی، ص 22.
[4]. همان، ص 70 و 71.
[5]. چندمقاله، محمد علی طاهری، ارمنستان، گریگورتاتواتسی، ص 40.
برای اطلاع بیشتر: حلقه اسارت، جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، تسنیم اندیشه، ص 319.
افزودن نظر جدید