سلفیت
سلفیه تکفیری بر این باورند که دموکراسی درست نیست و هر کشور و حاکمی که قوانین دموکراسی را انجام دهد، مورد تکفیر سلفیه جهادی قرار میگیرد، زیرا تشریع مختص خداوند است اما در دموکراسی حق قانونگذاری به مردم واگذار شده است.
عقل به عنوان موهبتی الهی به مثابه حجت باطنی است. با این نعمت است که انسانی به دنبال کسب شناخت و حقیقت رفته و آن را جستجو میکند و با کشف حقیقت قلب خود را زنده میسازد. این در حالی است که ابنتیمیه این مسیر را برعکس طی نموده و قائل است که ابتدا باید از قلب بهره برد.
گروههای تکفیری افراد بیاطلاع و غافل، کودکان و پیرمردان بیسواد را کافر قلمداد میکنند و هر کس از مبانی سنگین و اعتقادات مبهم ایشان در اقصی نقاط جهان بیخبر باشد را به جرم همراهی نکردن با آنها به قتل میرسانند. این روش برخلاف اصل عقل فطری و مبانی قرآنی است. در قرآن برای افراد جاهل معذوریت در نظر گرفته میشود.
سنت الهی بر این اساس استوار است که برخلاف عقل سلیم و فطری که از ذات الهی نشات میگیرد، هیچ اتفاقی در دستگاه و قوانین و شریعت اعمال نشود. از این جمله است نگاه آسمانی به عذر و معذور بودن کسیکه جاهل است. این دقیقا بر خلاف اتفاقی است که در جامعه سلفی میافتد و مثلا کودکی را به دلیل کفر پدر به قتل میرسانند.
مطابق بسیاری از آیات قرآن، اتمام حجت با فرستادن رسول و نذیر محقق میگردد در این صورت کسی که رسول و نذیری از طرف خداوند به او نرسیده باشد، معذور است و به بیان دیگر حجت بر او تمام نشده است. شخص جاهل نیز از جمله افرادی است که حجت بر او تمام نشده است در این صورت مورد عذاب الهی واقع نمیگردد.
احادیث نبوی مملو از احادیثی است که اندیشههای تکفیری را مورد خدشه قرار میدهد. اندیشههایی که در پی رد افراط و افراط گرایی است. اندیشههایی که نشان از معذور بودن انسانها در اعتقادات به دلایلی مانند جهل و غیره است. جالب است که فهم بزرگان سلفی نیز موید این اندیشه است و وهابیت باید در نوع افراط گراییهای خود تجدید نظر کند.
برخی القاء میکنند که اگر به زیارت قبور انبیاء و اولیاء بروید و از آنان درخواستی کنید، شرک و کفر محض است، در حالیکه هیچ یک از فرق و مذاهب اسلامی خصوصاً امامیه که در نوک تهمت اینان است، چنین نظری ندارد، بلکه زیارت قبور در حقیقت قرار دادن واسطه افرادی مانند انبیاء و اولیاء الهی و... نزد خداوند است و در برخی از آیات قرآن به عنوان تعظیم شعائر از آن نام برده و وارد گردیده است.
در تاریخ اسلام، در زمان حمله مغولها، حکومت قدرتمند بغداد نابود شد، ولی با درایت علمای اسلام، خصوصاً فقهای شیعه مانند خواجه نصیرالدین طوسی و ... حاکمان مغول به اسلام مشرف شدند. در این میان برخی از علمای مذاهب مخالف تشیع مانند ابن تیمیه، دست به شورش زدند و با سخنان باطل خود در میان مسلمانان تخم نفاق و کینه را گسترش دادند و دین اسلام را دینی تحریف شده دانسته فتاوای عجیبی صادر کردند.
یکی از مباحث مهم در دین اسلام بحث امامت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) است، که در میان فرق و مذاهب اسلامی مورد اختلاف است و هر مذهبی با استدلال و ادله قرآنی و روایی سعی دارد تا عقیده خود را اثبات کنند، اما آنچه مهم است این حقیقت است که کسی لیاقت این سمت را دارد که از هر جهت بر دیگران برتری داشته باشد و خدا و رسولش به آن امر کرده باشد.
سلفیه جهادی بر این باور است که اگر کسی به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اقرار کند، ولی با کفار و مشرکین همکاری داشته باشد، کافر است، چون مودت نسبت به آنان دارد و این موجب کفر است.
برخی همچون اشاعره معتقدند که تنها خداوند در حُسن بودن و یا قبیح بودن اشیاء دخیل است و این نظریه را تحت عنوان حُسن و قبح شرعی نام بردهاند. اما برخی دیگر همچون شیعه و معتزله آنرا عقلی میدانند. در این میان ابنتیمیه آنرا عقلی میداند، اما در این مسیر به اشاعره توهین کرده و به دیگر مذاهب نسبتهای ناروا داده است.
آلوسی معتقد است که همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جزء اهلبیت (علیهم السلام) هستند.این در حالی است که به اعتراف خود همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، ایشان خارج از دایره اهلبیت (علیهمالسلام) هستند و البانی کلمه اهل را منحصر در 5 تن آلعبا میداند.
ابنتیمیه مؤسس فرقه سلفیه است. ابنتیمیه به راحتی حکم به تکفیر شیعیان میدهد و شیعه را از خوارج بدتر می داند. سلفیهای معاصر نیز به پیروی از ابنتیمیه چنین افکاری دارند.
سلفیه در صددند که خود را اصحاب حدیث معرفی کنند تا عقبه خود را به سلف برسانند. این در حالی است که سلفیه غیر از اصحاب حدیث است و با اصحاب حدیث در اعتقادات اختلافات اساسی دارد.