سلفیت و وهابیت
اندیشه وهابیت اندیشه متزلزلی است. این اندیشه دارای ساختاری متناقض و دسته بندیهای بسیار ضعیف است. اصلی را گاهی از عقل میگیرد و تمام روایات را استثناء بر آن میداند. گاهی اصل را از روایات میگیرد و تمام ادله عقلی را استثناء بر آن میپندارد. نداشتن یک منهج قوی و متین در فکر، آفت بزرگی در اندیشه وهابیت است.
مدعیان دروغین مهدویت با استفاده از اعتقاد راستین مهدویت که به دلایل عقلی و نقلی در جای خود به اثبات رسیده است در پی راهی برای تثبیت ادعای دروغین خود هستند که در این راه از تطبیق روایات بر خود و یا دیگری نیز إبایی نداشته و با جسارت هرچه تمامتر روایات وارده از ائمه (علیهم السلام) را بر خود تطبیق میدهند.
فرقه ضاله وهابیت با تفسیر به رای و برداشتهای نادرست از آیات قرآن باعث گردیدند که برخی از موضوعات قرآنی را که به صورت اعتقادی بیان شده است و مذاهب اسلامی آن را به عنوان اعتقادی محکم و برداشت از قرآن به آن ایمان داشته باشند را نوعی بدعت قلمداد کنند و با افکار باطل خود نسبت کفر و شرک را به همگان بدهند.
از مهمترین شاخصههای جریان «سلفیه جهادی» ایجاد خلافت اسلامی است. آنان برای تحقق خلافت اسلامی از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. سلفیه جهادی ایجاد حکومت اسلامی را در دو مرحله پیگیری میکند. مرحله اول: مفهوم سازی و مرحله دوم: میدانی است. گروههای تکفیری در هر دو مرحله کارهایی را انجام دادند، که در نهایت به ضرر جهان اسلام واقع شد.
مخالفت آشکار با سنتهای پیامبر را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. از باب نمونه بغوی پس از مطرح کردن این سوال که نمازهای مستحبی به جماعت خوانده میشود یا فرادا؟ دو احتمال را موجه دانسته و برای افضلیت جماعت، به فعل عمر و برای افضلیت فرادا، به سنت پیامبر اکرم تمسک کرد، و در پایان عمل عمر را بر فعل پیامبر مقدم داشته است.
علمای اهلسنت معترفند سنت پیامبر و عمل صحابه تسطیح قبرها بوده است. اما در مقابل افرادی همچون ابن ابی هریره با پیروی از تفکرات ضد اسلامی بنیامیه میگوید: تسنیم (برآمدگی قبور مانند کوهان شتر) بهتر از تسطیح است. وی در بیان علت افضل بودن تسنیم، مینویسد: مسطح نمودن قبرها علامت روافض است که بهتر است اهلسنت با شیعه مخالفت کند.
در جهان اسلام و در بین مذاهب مختلف کم نبودهاند افرادی، که با داشتن ضمیری آگاه و بینا تلاش کردهاند، راه اشتباه سلفیت و وهابیت را به نقد بکشند. افرادی با ضمیر روشن که توانستند با استدلالهای روشن خود بنیان اندیشه وهابیت را تخریب کنند و به تعبییر دیگر عالمان همچون بمبی هستهای، اساس وهابیت را متلاشی کنند.
کشورهای استعمارگر در راستای سیاست استعماری خویش همواره به دنبال پیداکردن راههایی برای رسوخ در بین مردم و خصوصاً در میان جوامع اسلامی هستند تا با به انحراف کشاندن اذهان و سست نمودن عقیده مردم، ایشان را از داشتن اعتقادات صحیح و راستین خود منحرف نموده تا در نهایت بتوانند آنها را برای مدت طولانی به استثمار بکشانند.
تقابل با عقلانیت امری مرسوم در بین وهابیت است. این جریان فکری سرتاسر تحجر و تعصب است و هر امری را که عموم بشر و مسلمانان تایید میکند، به دلیل انتفاء حجیت عقل مردود میداند. یکی از این امور بدعت است. بدعت در نزد عموم به معنای هر امر جدید و ناپسند در دین است. اما وهابیت هر امر نو و جدیدی را بدعت میپندارد و با آن میجنگد.
تقابل با عقلانیت امری مرسوم در بین وهابیت است. این جریان فکری سرتاسر تحجر و تعصب است و هر امری را که عموم بشر و مسلمانان تایید میکند به دلیل انتفاء حجیت عقل مردود میداند. یکی از این امور بدعت است. بدعت در نزد عموم به معنای هر امر جدید و ناپسند در دین است. وهابیت اما هر امر نو و جدیدی را بدعت میپندارد و با آن میجنگد.
مسئله اعتقاد به وجود منجی، یکی از امور اعتقادی در زمینه دین باوری است که در بین ادیان و حتی در غیر آن نیز مطرح بوده و هست. از این رو مدعیان دروغین نیز با اهداف مختلف از جمله منحرف کردن جامعه از مسیر اصلی و کسب جاه و مقام برای خود در بین انسانهای دیندار نمودند که امامان با بیان فرمایشاتی آن را پیش بینی کردهاند.
مخالفت آشکار با سنتهای پیامبر را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. از باب نمونه: عبدالله بن بریده میگوید: به همراه پدرم نزد معاویه رفتیم. پس از خوردن غذا به دستور معاویه شراب آوردند. معاویه از آن خورد و به پدرم نیز تعارف کرد. پدرم از خوردن آن امتناع کرد و گفت: بعد از تحریم شراب توسط پیامبر از آن نخوردهام.
مخالفت آشکار و صریح با سنتهای ثابت پیامبر اکرم را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. از باب نمونه: ابنتیمیه حنبلی با ابراز خوشحالی و استقبال از تفکرات امویان و مروانیان مینویسد: «برخی از فقها معتقدند اگر شیعیان به مستحبی عمل کنند، به گونهای که از شعارهای آنان گردد، ما آن مستحب را کنار میگذاریم و به آن عمل نمیکنیم.»
دوره سوم حکومت آل سعود، دورهای است که حکومت وهابی ـ سعودی توسط ملک عبدالعزیز و حمایت فراوان آمریکا و انگلیس قدرت پیدا کرده، و با سازماندهی وهابیت و تشکیلاتی کردن آن، وهابیت را در اجرای برنامهها و رسیدن به اهدافش کمک فراوانی کرد. امروزه این فرقه سازمان یافته با حمایت همه جانبه کشورهای یاد شده، به جنایات خود ادامه میدهد.