سلفیت و وهابیت
ریشه و تفکر داعش از دیدگاه اندیشمندان:1- «عبدالباری عطوان»: داعش دقیقا در مسیر فکری آیین وهابیت حرکت میکند. 2- «فؤاد ابراهیم» داعش پیرو محض و خالص وراثت شرعی وهابیت است، و مطالب کتابهای داعش استعارهای از مطالب قدیمی وهابیت است. 3- «عمر فاروق» گفته: داعش همان روشهای آموزشی عربستان را اخذ کرده و بهکار گرفته است.
ابن تیمیه، خود را پیرو مذهب حنبلی و امام احمد بن حنبل میدانست و این در حالی است که وی در مواردی مانند جواز و مشروعیت تبرک به آثار صالحین و پیامبر با احمد بن حنبل به مخالفت پرداخته و بر خلاف نظر احمد، تبرک را شرک دانسته که در این صورت احمد بن حنبل نیز باید طبق نظر او مشرک باشد، چراکه بارها به آثار پیامبر تبرک جسته است.
یکی از دلایل وهابیت در تکفیر شیعه، توسلی است که شیعیان به پیامبر و ائمه معصومین و صالحین انجام میدهند؛ چراکه وهابیت توسل را شرک اکبر میدانند اما جالب آنکه ابن تیمیه بزرگترین رهبر معنوی وهابیت، خود اعتراف میکند توسل امر مشروعی است و تنها استغاثهای حرام است که به معنای پرستش و عبادت غیر خدا باشد. حال، مگر شیعه جز این میگوید؟!
ابن تیمیه تئوریسن بزرگ وهابیت، تبرک به آثار صالحین را حرام و شرک دانسته، ولیکن پیروان او پس از مرگش به بدن او و حتی به شپشهای بدنش تبرک جسته و آب غسلش را نوشیدند و زنان جنازه او را بوسیدند و مردان عمامههای خود را بر بدن او میکشیده و کلاه و ریسمان گردنش را به نیت تبرک با قیمت زیادی خریدند! که نمونهای است از تناقضات وهابیت!
.تبرک از موضوعاتی است که وهابیت بر خلاف سیره مسلمین، آنرا حرام و بدعت و شرک دانستهاند ولیکن این سخنشان هیچ ملاک شرعی و عقلی نداشته چراکه آیاتی از قرآن و نیز احادیثی در منابع دست اول اهل سنت مشروعیت تبرک را اثبات میکنند که از جملهی آن احادیث، روایاتی است که تبرک صحابه به موهای پیامبر را بیان میکند.
آنچه خشم علمای سعودی رسمی و غیررسمی و همپیمانان آنها از جمله «یوسف قرضاوی» را بیشتر کرده، عدم دعوت آنان برای مشارکت در کنفرانس چچن بوده است. این کنفرانس، از این نظر مهم بود که 200 عالم اهل سنت از کشورهای مختلف عربی و اسلامی و علمای ساکن کشورهای اروپایی حاضر شدند در حالیکه علمای وهابیت و سلفی تکفیری به این کنفرانس دعوت نشدند.
«حسن فرحان مالکی» که از عالمان عربستان است میگوید: ریشههای تکفیر از مملکت ما، عربستان، رویید ومشکل عالمان ومفتیان وطلاب دینی ما آن است که برای مخالفان فکریشان حق اسلام، شهروندی وحرمت جان ومال قائل نیستند. این مسئله، مقدمه تکفیرکردن وبدعتگذار خواندن دیگران بوده است. مهمترین مشکل آن است که فکر داخل مملکت سعودی تند ومتشدّد است.
دشمنان اسلام با ایجاد دو فرقه منحرف وهابیت و شیعه انگلیسی، در صددند که به واسطه اختلافافکنی این دو گروه، مسلمانان را به خود مشغول سازند و آتش جنگ فرقهای و مذهبی را در بین آنان برافروزند و باعث ضعف قدرت اسلام و دولتهای اسلامی و مانع رشد و گسترش اسلام شوند. این دو فرقه به مانند دو لبهی قیچی بر علیه وحدت اسلامی عمل میکنند.
وهابیت از هیچ توطئهای در مقابله با تشیع، دریغ نمیکند و از اینرو در عرصه جنگ نرم، بر روی اهل سنت ایران و نیز کودکان شیعه، سرمایهگذاری میکند تا در بلند مدت به اهداف شوم خود دست یابد و ایران شیعی را از شیعه بودن خارج سازد و ایرانیان را وهابیزه نماید و از همینرو لازم است با هوشیاری تمام با طرحهای آنان مقابله کرد.
بسیاری از وهابیون و سرکردگان مذهبی و کوتولههای سیاسی این جریان در صدد مبارزه در عرصهی بین المللی برآمده و قد کشیدن و قدرتمند شدن انقلاب خمینی کبیر بر آنها گران آمده، این در حالی است که این کوته فکران از لحاظ کلامی نیز کوتوله فکری و معتقد به جبر هستند، عقیدهای که خود مبارزه با حکومت و حاکم ولو فاسق را نفی میکند.
«شعیب ارنؤوط» و «عبدالله بن محسن ترکی» دو عالم متعصب وهابی وقتی در تعلیقات بر شرح طحاویة ابن ابی العز، به تولد محمد بن حسن عسکری اذعان میکنند، «ناصر العقل» عالم دیگر وهابی به شدت به آنها اعتراض میکند و به انکار وجود شخصیت محمد بن حسن میپردازد و با تعصب کورکورانه از ابن حزم اندلسی و ابن ابی العز تقلید میکند.
ابنتیمیه حرّانی با پیروی از امویان در تنقیص حضرت علی با نادیده گرفتن روایات مختلف درباره شان نزول آیه ولایت و دروغگو دانستن راویان این احادیث و با بیتوجهی به اقوال مفسرین شیعه و سنی، فضائل امیرالمومنین علی (علیه السّلام) را انکار کرده و دشمنی خود با اهلبیت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به اثبات رسانده است.
ابنتیمیه حنبلی در مواضع متعدد به تنقیص حضرت علی (علیه السلام) پرداخته و بسیاری از فتاوای آن حضرت را مخالف نصوص دانسته، وی با تجاهل و تغافل، روایات متعدد نبوی (صلی الله علیه و آله) و دیگران در شأن و مقام علمی حضرت علی (علیه السلام) را نادیده گرفته و به بهانه دفاع از امویان به تنقیص آن حضرت پرداخته است.
مخالفت آشکار و صریح با سنتهای ثابت پیامبر اکرم را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. از باب نمونه: احمد بن حنبل با همراهی کردن و دفاع از متوکل عباسی ناصبی، مواضع دوگانه نسبت به حضرت علی، دفاع از معاویه و یزید و توثیق و تأیید نواصب و نقل روایت از آنان، دشمنی خودش با پیامبر اکرم و اهلبیت آن حضرت را بر همگان ثابت کرد.