سلفیت و وهابیت
دین اسلام شهادتین ظاهری افراد را نیز قبول میکند و هر فردی که اظهار اسلام کند، مسلمان است، حتی اگر زبانی باشد. این در حالی است که گروهها و جریانهای تکفیری مثل وهابیت، داعش، جبهه النصره، لشکر جهانگوی، لشکر صحابه و... با نام اسلام به جنگ اسلام آمده و مسلمانانی را که شهادتین میگویند، بیباکانه به شهادت میرسانند!
جریان سلفی گری که بنای بر تکفیر دیگران دارد به دنبال این است که هر کس را به هر عنوان مورد تکفیر قرار دهد. یکی از راههای تکفیر، تکفیر با استناد با عملکرد اهل سنت در باب اجتهاد و تقلید است. اهل سنت قرن ها روششان پیروی از مذاهب اربعه بوده است. این روش توسط سلفی ها کفر و ضلالت نامیده شده است.
یک اندیشه نمیتواند تمامی اندیشههای دیگر را با تعاریف خود کافر قلمداد کند. این اتفاقی است که در اندیشه سلفی گری افتاده است. تعریف عبادت در اندیشه سلفیگری با عدم توجه به حقیقتشرعیه و متشرعه بودن آن از مسیر خود خارج شده و باعث نتایجی مرگبار شده است. نتیجه تکفیر و ارتداد همه مسلمانان.
جریان سلفی گری از قرن هشتم هجری با اندیشهی ابن تیمیه بروز کرده است. این اندیشه خود را بر حق و دیگر اندیشهها را ناحق میداند. البته این اندیشه توانایی برخورد با اندیشهها و فرق اسلامی را ندارد و با فرقه ناجیه خواندن خود، خود را بر دیگر فرق برتری میدهد. یکی از مبانی این فکر در دل تعریف سلفی گری است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: تا زمانی با مردم بجنگید که «لا اله الا الله» را بر زبان جاری کنند و زمانی که شهادتین را گفتند، دیگر خون و اموالشان محترم است و تعدی بر آن حرام است. اما وهابیت بر خلاف سخنان پیامبر (ص) معتقدند در صورتی اسلام کسی پذیرفته میشود که علاوه بر اقرار لسانی، قلبا نیز به توحید معتقد باشد.
احمد البصری و هر شخص دیگری که بر حق نباشد و ادله کافی برای اثبات مدعای خود نداشته باشد مجبور میشود دست به دامن امور غیر متعارف و غیر معمول شود که البته این امور برای اکثریت جامعهکه عقلانی هستند مورد قبول واقع نمیگردد. شاهد مثال در این موضوع حسن البصری است که اثبات حقانیت خود را در استخاره جستجو میکند.
خداوند از طریق شریعت به ما آموخته است، که در برابرسخنان مخالف، صبور باشید و با آنها با منطق سخن گویید و کلام الهی را به آنان عرضه کنید. این در حالی است که داعش، جبهه النصره و ... با سلاحهای آمریکایی، صهیونیستی به مبارزه با مسلمانان برخواستهاند و به زور میخواهند فهم غلط خود از اسلام را بر دیگران دیکته کنند.
معاویه اولین کسی بوده که حضرت علی (علیه السلام) را لعن کرد و مردم را نیز به این کار تشویق کرد. در پی این بدعتگذاری، حضرت علی هزار ماه به دستور معاویه، بر فراز منبرها لعن شد. آیا کتاب خدا یا سنت رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم) یا اجماع مسلمانان، سبّ و لعن حضرت علی، خلیفه مسلمانان را تجویز کرده بود؟
عملکرد یک جریان فکری نشان دهنده حقیقت و درستی این جریان فکری است. اسلام با داشتن الگویی مانند پیامبر(صلی الله علیه وآله) رفتاری رحمانی و برخوردی انسانی را همیشه به بشریت نشان داده است این اما برخلاف آل سعود و وهابیت است که با روش های غیر انسانی صفحات تاریخ را سیاه کرده است. تاریخ آل سعود مملو از جنایاتی بی بدیل بر نوع بشر است.
استکبار جهانی متناسب با هر دورهای با ایجاد یک جریان فکری مخرّب به سراغ اذهان مردمی در جامعه اسلامی آمده و آن را مورد هدف قرار میدهد. از جمله آن جریان، سید یمانی و جریان فرقه قادیانی است که در بین دو مذهب اهل تسنن و شیعیان قرار داده و پس از آن نیز جریان شکلگیری داعش با پرچمهای سیاه و منقوش به «لا اله الا الله» است.
وهابیت معتقدند توسل به انبیاء و اولیاء مخالف با عقیده توحیدی است و هر کس به پیشوایان دین متوسل شود، مشرک است. بنابر گفتمان وهابیت، حتی حضرت آدم (علیه السلام) نیز مشرک است، زیرا وقتی حضرت آدم (علیه السلام) دچار خطا شد، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسل جست و ایشان را واسطه قرار داد تا خداوند او را ببخشد.
سوداگران دین و مذهب از راهی برای اغفال عمومی و به اثبات رساندن مدعاهای دروغ و واهی خود استفاده میکنند که از جمله آن تقطیع و تدلیس و ممزوج کردن روایات با هم و القای آن به مخاطب به این که منظور از این کلمات ائمه (علیه السلام) و نعوذ بالله اینکه منظور ایشان همین فردی است که از آن سخن به میان آمده است.
وهابیان تحقیر و تنقیص و سبّ و لعن صحابه پیامبر را موجب تنقیص پیامبر اکرم و خداوند دانسته و شیعیان را به جرم دشمنی با صحابه پیامبر، کافر دانسته و توبه آنان را نپذیرفته و تنها راه حل پیش رو را، قتل آنان میدانند. اما در مقابل به تعریف و تمجید از کسانیکه مقابل حضرت علی صف آرایی کرده و با آن حضرت به جنگ پرداختند، میپردازد.
توسل مسلمانان به انبیاء با عملی که بتپرستان انجام میدادند، بسیار متفاوت است. زیرا بت پرستان به سنگ و چوب متوسل میشدند، که هیچ خاصیت و نفع و ضرری نداشتند. در حالی که انبیاء و اولیاء در نزد خداوند دارای احترام و آبرو هستند و مسلمانان به همین جهت به انبیاء و اولیاء توسل میجویند که آنان را آبرومند در نزد خداوند میدانند.