سلفیت و وهابیت
شخصی نزد عایشه به امیرالمومنین(ع) دشنام داد، اما عایشه نه تنها هیچ عکس العمل منفی در برابر فرد دشنام دهنده نشان نداد، بلکه به نوعی رضایتش را از این عمل، اعلام کرده و به فرد دشنام دهنده گفت که من در مورد ناسزایی که به علی گفتی چیزی به تو نمیگویم. سیاق این حدیث دلالت بر رضایت عایشه از ناسزاگویی به امیرالمومنین(ع) دارد.
جسارت و تعرض به خانه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از اتفاقات تلخی است که دل هر انسان آزاده ایی را می لرزاند. این واقعه جانگداز غیر قابل انکار است و بسیاری از صحابه آن حادثه را به چشم خود دیدند. ولی جای تعجب است که همگی سکوت اختیار کرده و چشمان خود را بر این حادثه بستند و حامیت وقت را مورد عتاب خود قرار ندادند
برخی با پنهان کردن حقایق تاریخی، تاریخ را به گونهای که مطلوبشان است نشان میدهند. وهابیت یکی از سردمداران تحریف واقعیتند. آنها پروژههای مختلفی را در دست اجرا دارند که از جملهی آنها، حسنه جلوه دادن روابط خلفا و عایشه با امیرالمومنین(علیه السلام) است، تا با این پروژه، خلفا را از نقطههای تاریک تاریخ و عایشه را از جنگ جمل تبرئه کنند.
از آنجا که بنا نیست چراغی را که ایزد برفروزد با پفهای شبههافکنان وهابی، خاموش گردد، برخی از علمای اهلسنت به ماجرای هجوم به خانه وحی اعتراف کردهاند. از باب نمونه طبرانی میگوید: «از ابوبکر روایت شده که هنگام فرا رسیدن مرگش گفت: ای کاش! خانه فاطمه را نگشوده، آن را رها کرده و درب جنگ را بر خود میبستم.»
توسل اگر چه امری واضح و دربین مسلمانان هرگز ناصواب نبوده است. بنای مسلمانان در این توجه استمداد از خداوند به واسطه و توسل از بزرگانی است که حتما در پیش خداوند ارج و قربی دارند.اما هین عمل در نزد وهابیت مورد نکوهش و تهمت واقع می شود و البته این نکوهش نزد بزرگان اهل سنت هرگز مقبول نبوده و نیست و حتی در مقابل نظر ایشان است
در بین مذاهباسلامی این امری جا افتاده و پذیرفته شده است که بعد از حج هر کسی برای زیارت قبر نبوی به سمت مدینه برود. این البته فقط یک توصیه نیست و بزرگان اهل سنت نیز به استحباب موکد این موضوع تصریح کردهاند. اما باید این نکته را بدانیم که وهابیت در مقابل این اجماع قرارگرفتهاست و بلکه این را امری نادرست میدانند.
ساختن بنا بر قبور یکی از امور مشترک بین تمام مسلمانان است و در فقه اسلامی مذاهب برای ساختن بنا بر روی قبور اجازه وارد نشده است. در فقه شیعه نیز بنا و بلندی قبر محکوم و غیر اسلامی است. تنها و تنها بنا بر روی قبور ائمه و بزرگان اهل بیت که باعث توجه و اهتمام مسلمانان به ایشان و هدایت ایشان میشود، اجازه داده شده است.
فنآوری اطلاعات در فضای مجازی حجم گستردهای از اطلاعات و اخبار را در اختیار مردم قرار داده است که امور اعتقادی را نیز شامل میشود. وهابیت با سوء استفاده از فضای به وجود آمده و تبلیغات فراوان سعی در عادی جلوه دادن شهادت حضرت فاطمه نمودند اما هوشیاری شیعیان سبب گردیده تا با استفاده از منابع مورد قبول ایشان واقعیات را نشر نمایند.
با وجود احادیثی که در کتب اهل تشیع و اهلتسنن مبنی بر هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) است و هیچ شکی در آن نیست، گاهی اوقات دیده میشود دشمنان اهلبیت در سخنان خود به اباطیل تمسک کردهاند و در مورد این واقعیت تشکیک ایجاد کردهاند. که ما در این مقاله به بعضی از روایاتی که در کتب اهلسنت آمده اشارهای خواهیم داشت.
علمای بزرگ اهلسنت در طول تاریخ به واقعه هجوم به خانه حضرت زهرا تصریح کردند از باب نمونه: نظّام فیلسوف و متکلّم مشهور اهلسنت که بهخاطر زیبایی کلامش به «نظّام» شهرت یافته و مؤسس فرقه نظّامیه میباشد. واقعه هجوم به خانه وحی را این چنین نقل میکند: «عمر در روز بیعت چنان ضربهای به پهلوی فاطمه وارد نمود، که محسنش را سقط نمود.»
روایات فضائل در شأن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فراوان است. گرچه معاندان اهل بیت در کتب خود، در بیان فضیلت آن حضرت کوتاهی کردند، ولی این هرگز از فضیلت آن بانو نمیکاهد. آنان همین مقدار کم روایات را برنتابیده و در صدد تخریب آن برآمدند و طبق میل خود آن را توجیه میکنند که این امر بزرگترین خیانت به جایگاه آن ذوات مقدسه است.
شفاعت یکی از اعتقادات مهم شیعه است و برخی از فرق و مذاهب اسلامی و خصوصاً فرقه ضاله وهابیت با این تفکر و عقیده که از شاخصههای شیعه میباشد را مورد حمله قرار میدهند، اینان معتقدند که شفاعت از نظر شیعه یک نوع چراغ سبزی است که پیشوایان و رهبران آنها به پیروان خود، برای گناهانی که انجام دادهاند میدهند.
محمد بن عبدالوهاب به اعتراف بسیاری از تاریخنویسان معاصر و متاخر از وی، در خانوادهای اهل علم، به دنیا آمده است. پدر وی قاضی و فقیه حنبلی بود، که بر اساس فقه حنابله در منطقه خویش، بر کرسی افتاء و قضاوت مینشسته است؛ برادرش نیز از بزرگان مذهب حنبلی، در منطقه خود بوده است، اما وی مطرود خانوادهاش بود.
اگر چه مکتب و جریان سلفیگری از دل ظاهرگرایی حنبلی برخواسته است، ولی هرگز نباید تمام حنابله را با این فکر همراه دید. این گروه با بسیاری افکار سلفیها مخالف است. در آثار این افراد میتوان نادرستی افکار سلفی را به وضح دید. ابن جوزی که خود از بزرگان سلفیه و عالمی حنبلی است، بر این موضع در ذیل سخنی در باب استغاثه اشاره میکند.