سماع موتی و اختلافات درونی وهابیت
اندیشه وهابیت اندیشه متزلزلی است. این اندیشه دارای ساختاری متناقض و دسته بندیهای بسیار ضعیف است. اصلی را گاهی از عقل میگیرد و تمام روایات را استثناء بر آن میداند. گاهی اصل را از روایات میگیرد و تمام ادله عقلی را استثناء بر آن میپندارد. نداشتن یک منهج قوی و متین در فکر، آفت بزرگی در اندیشه وهابیت است.
با تعمق در اندیشه وهابیت، به این نتیجه میرسیم که اندیشه وهابیت دارای جوانب مختلفی است. اما همه این فکر بر تعداد محدودی گزاره برگشت دارد، که از آن جمله عدم سماع موتی در قبر است. این موضوع که از اختلاف بین مذاهب مختلف ناشی شده است، در بین وهابیت بهعنوان یک رکن مهم پذیرفته شده است. اما در بین آثار بزرگان وهابیت بر خلاف این موضوع ادله فراوانی دیده میشود، که یکی از آن موارد این نکته است که در آثار آلبانی بهعنوان سندی صحیح مورد تأیید قرار گرفته است.
«پیامبر فرمود: قسم به کسیکه جان من در دست اوست، حتماً عیسی بن مریم نزول میکند و او امامی عادل و حاکمی عادل است. صلیب را میشکند و خوک را میکشد و بین مردم آشتی برقرار میکند و کینهها را از بین میبرد و باید بر او مال عرضه شود؛ سپس اگر بر قبرم بایستد و بگوید: ای محمد! او را جواب میدهم.» آلبانی میگوید: ابویعلی در مسندش از أحمد بن عيسى از ابن وهب از أبوصخر از سعيد مقبری خبر داد که از أبوهريره شنیده است که میگوید: از پیامبر (حدیث مذکور را) شنیدم. البانی میگوید: «اسناد آن خوب و همه رجال آن ثقه هستند و از رجال بخاری و مسلم هستند.»(آلبانی، سلسلة الأحاديث الصحيحة، ج6، ص145)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با تعمق در اندیشه وهابیت ما به این نتیجه میرسیم که اندیشه وهابیت دارای جوانب مختلفی است. اما همه این فکر بر تعداد محدودی گزاره برگشت دارد که از آن جمله عدم سماع موتی در قبر است. این موضوع که از اختلاف بین مذاهب مختلف ناشی شده است، در بین وهابیت بهعنوان یک رکن مهم پذیرفته شده است. وهابیت معتقد است که مرگ پایان انسان است و میاندیشد که مرگ او را از دنیا منقطع میکند، و هیچ نوع ارتباطی را با دنیا برای میت قائل نیست.[1]
این امر شاید به خاطر این است که روح پس از مرگ، منفک از جسد میت میشود و باعث میشود ایشان به ناشنوا بودن اموات حکم کنند. از برخی ظواهر نیز این استفاده می شود. دیگر فرق اسلامی نیز هستند که به سماع موتی اعتقاد دارند. مثلاً شیعیان و دیوبندیها در شاخه حیاتی خود به سماع موتی اعتقاد کامل دارند.
نکته مهم اینکه، نزد وهابیان، مسئله نفی سماع موتی، مطلق نیست. یعنی هر جا روایتی داشتیم، باید استثناء شود. ابنعثیمین پس از ذکر حدیث نبوی مبنی بر سلام به اهل قبور چنین نتیجه میگیرد: «عموم اهل قبور زمانی که سلام به ایشان گفته میشود، بعید نیست که بشنوند.»[2]
پس محل نزاع در این است که وهابیت در غیر موارد منصوص که بسیار کم است، منکر شنیدن اموات هستند. این خود نشان از تزلزل در اندیشه وهابیت دارد؛ اصولاً یکی از مهمترین اشکالات فکری وهابیت، نداشتن جمعبندیهای کامل و پخته است. در بین دیگرآثار بزرگان وهابیت، بر خلاف این موضوع، ادله فراوانی دیده میشود. آلبانی از بزرگترین شخصیتهای رجالی وهابیت کتابی از مجموعه احادیث صحیح را جمع آوری کرده است. یکی از آن موارد این نکته است که در آثار آلبانی بهعنوان سندی صحیح مورد تایید قرار گرفته است.
«قال الألباني: أخرجه أبو يعلى في ”مسنده” (4 / 1552): حدثنا أحمد بن عيسى أخبرنا ابن وهب عن أبي صخر أن سعيد المقبري أخبره أنه سمع أبا هريرة يقول: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم: فذكره. قلت: وهذا إسناد جيد رجاله كلهم ثقات رجال الشيخين …[3] پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: قسم به کسیکه جان ابوالقاسم در دست اوست، حتماً عیسی بن مریم نزول میکند و او امامی حاکمی عادل است. صلیب را میشکند و خوک را میکشد و بین مردم آشتی برقرار میکند و کینهها را از بین میبرد و باید بر او مال عرضه شود. سپس اگر بر قبرم بایستد و بگوید: ای محمد! او را جواب میدهم. آلبانی میگوید: ابویعلی در مسندش از أحمد بن عيسى از ابن وهب از ابوصخر از سعيد مقبری خبر داد که از أبوهريره شنیده است که میگوید: از پیامبر شنیدم. سپس ذکر کرد آن حدیث را. من (البانی) میگویم: اسناد آن خوب و همه رجال آن ثقه هستند و از رجال بخاری و مسلم هستند.»
پینوشت:
[1]. عبدالله بن باز، مجموع الفتاوی، ج2، ص395.
[2]. محمد بن عثیمین، الشرح الممتع علی زاد المستقنع، ج5، ص385
[3]. آلبانی، سلسلة الأحاديث الصحيحة، ج6،ص145، دارالهدی، سعودی، 1412.
افزودن نظر جدید