تناقضات بهائیت
پیشوایان بهائی یکی از آموزههای دوازدهگانهی خود را موضوع تطابق دین با علم و عقل معرفی میکنند. این ادعا تا جایی پیش میرود که عبدالبهاء، هر موضوعی که خلاف علم و عقل باشد را چیزی جز وَهم نمیپندارد. این در حالیست که پیشوایان بهائی در آثار خود، مطالب خلاف علمی و عقلی بسیاری را چون نظریهی خلقالساعه مطرح کردهاند.
بهائیان معتقدند علم پیشوایان الهی، از جانب خدا است. اما بر خلاف این ادعا، پیشوا و مبشر بهائیت، جناب علیمحمد شیرازی، مرتکب اشتباهات فاحش علمی شده است. البته وی به جای اعتراف به اشتباهات خود، به توجیه آنها روی آوده است. به عنوان نمونه در توجیه غلط گوییهای خود، مدعی آزاد شدن علم صرف و نحو شده است!
سرکردگان فرقهی بهائیت، تلاشهای بسیاری برای کمرنگ نمودن قیام عاشورا انجام دادهاند. در این راستا جناب اشراق خاوری، اقدام به معادلسازی قیام عاشورا در بابیت کرده است. جناب خاوری ضمن یزیدی خواندن مردم ایران، جنایات بابیان شورشی، در قتلعام و غارت مردم بیگناه اطراف قلعهی شیخ طبرسی را نادیده میگیرد!
پیشوایان بهائی، با اتخاذ رویکردی متناقض نسبت به زن، شخصیت او را به بازی گرفتهاند. آنها از یکسو به عنوان مدافع حقوق زنها، حجاب اسلامی را عامل توهین به شخصیت زن و مانعی برای پیشرفت او معرفی میکنند و از سویی دیگر، شایستگی زنها را برای حضور در بالاترین مرکز تصمیمگیری خود (بیت العدل) منکر میشوند!
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای هتک حرمتشان به عزای حسینی میآورند، استدلال به آیهی 2 سورهی توبه، مبنی بر سیاحت در ماههای حرام است. اما بیشک این آیه خطاب به کفار و صراحت در مهلت دادن به آنها دارد. بعلاوه آنکه بهائیان با دارا بودن تاریخی به نام بدیع (مطابق با تقویم شمسی) چه هدفی برای جشن در تاریخ تولد قمری پیشوایانشان دارد.
با آغاز ایام عزای امام حسین (ع)، برخی شبکههای بهائیت در تلاشند با دوستدار و پیرو امام حسین (ع) معرفی نمودن خود، افراد را به فرقهی بهائیت جذب نمایند. اما در حقیقت بهائیان با مخالفت با اهداف قیام امام حسین (ع) و هتک حرمت ایام عزاداری ایشان، نه در واقع و نه حتی در ظاهر پیرو ایشان نیستند.
نخستوزیر سنگاپور با ارسال پیامی به جامعهی بهائی، ضمن تبریک تولد پیامبرخواندهی بهائیان، تعالیم وی را نماد صلح و وحدت خواند. اما نماد صلح و وحدت خواندنِ پیشوایان بهائی در حالیست که آنان با وحشی خواندن تُرکها، نحس خواندن اهل سوریه، گاو خواندن مردم اروپا و آفریقا، توهین به مسیحیت و شیعیان و...؛ اساساً فاتحهی صلح و وحدت را خواندهاند.
شبکههای مجازی بهائیت با معرفی تواضع به عنوان اصلی پسندیده، پیشوایان بهائی را به عنوان نمونهای در این زمینه معرفی نمودند. این در حالیست که پیامبرخواندهی این فرقه با مشروط کردن قبولی اعمال بهائیان به رضایت خود، قرار دادن محل سکونتش به عنوان حج بهائیان و قبله قرار دادن محل دفن خویش؛ نمونهی کاملی از تکبّر به شمار میآید.
بهائیان با استدلال به لزوم عقلی تجدید ادیان، مدعی نسخ دین مبین اسلام و جایگزینی بهائیت به جای آن شدهاند. اما بحث اینست که بر «فرض» پذیرش این دلیل و بر «فرض» دین بودن بهائیت؛ دلیل لزوم عقلی تجدید ادیان، به بهائیت نیز قابل تعمیم است و میبایست با توجه به پیشرفت چشمگیر و همهجانبهی بشر نسبت به 170 سال قبل، نسخ بهائیت را نیز پذیرفت.
بهائیان در پاسخ به اینکه چرا پیروان سایر ادیان را گمراه میشمارند، با استدلال به آیات قرآن، اسلام نیز را دارای چنین نگرشی معرفی میکنند. اما حقیقت آن است، مسلکی که خود را نماد پلورالیسم به معنای تکثر حقیقی ادیان دانسته و خود را از اسلام متمایز میداند، با چه استدلالی میتواند مخالفین خود را گمراه، کافر، حیوان و حرامزاده و... خطاب کند!