حکایت خلقالساعه و تطابق دین با علم و عقل
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نظریهی «خلقالساعه» به معنای آنست که مادهی زنده خود به خود و بدون دلیل به وجود بیاید. این نظریه به علاوهی آنکه خالقیت خدا را نفی کرده و مورد رَد ادیان الهی است؛ از لحاظ علمی نیز رَد شده است.[ر.ک: گفتار اول» در میکروبیولوژی عمومی، ص 488]
اما جالب است بدانیم جناب عبدالبهاء دومین پیشوای بهائیان، به این نظریه معتقد بوده و در مکاتیب خود، یکی از اقسام مخلوقات را موجودات خلق الساعه معرفی میکند: «بدانکه مخلوقات بر چند قسمند، قسمی خلق ارحام است که در ارحام خلق شوند و قسمی خلق الساعه است که بنفسه متکون گردند؛ چون حیوانات که در اثمار (میوهها) تولید یابند».[مکاتیب، ج 2، ص 24]
این در حالیست که رهبران فرقهی بهائیت، یکی از آموزههای دوازدهگانهی خود را تطابق دین با علم و عقل معرفی میکنند. تا جایی که دومین پیشوای این فرقه جناب عبدالبهاء، میگوید: «اگر مسائل دینیه مخالف عقل و علم باشد، وَهم است؛ زیرا مقابل علم، جهل است و اگر بگوییم دین ضدعقل است، مقصود این است که دین جهل است».[خطابات، ج 2، ص 147]
با این حال میبایست یا آموزهی تطابق دین با علم و عقل در بهائیت را شعاری پوچ و تبلیغاتی دانست و یا چون گفتار عبدالبهاء، بهائیت را چیزی فراتر از جهل و وَهم ندانست.
پینوشت:
مینا افسری نژاد، شایسته سپهر، «گفتار اول» در میکروبیولوژی عمومی، بیجا: انتشارات دانشگاه پیامنور، چاپ نهم، ۱۳۸۸، ص ۴۸۸.
عباس افندی، مکاتیب، نسخهی الکترونیکی، ج 2، ص 24.
عباس افندی، خطابات، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 2، ص 147.
دیدگاهها
saman
1396/07/25 - 08:44
لینک ثابت
جناب سیدحامد میرعینی نکتهای
افزودن نظر جدید