نتیجه

از بحثهاى گذشته چند مطلب نتیجه مى گیریم:
1ـ قضا و قدر به معناى جبرى، به هیچ وجه در برنامه هاى اسلامى نیست، بلکه منظور از آن وجود قانون و دستورات تشریعى خداوند از یک سو و وجود قانون علیّت از سوى دیگر است.
2ـ قانون علیّت عمومى هیچ گونه منافاتى با اختیار و آزادى اراده ما ندارد، زیرا اراده ما نیز یکى از عوامل و علل پیدایش اعمال ماست.
3ـ قضا و قدر به معناى فوق احساس مسئولیّت را بیدار و افراد را به انجام وظیفه و مبارزه با مشکلات زندگى دعوت مى کند و هرگز تخدیرکننده نیست.
4ـ آزادى اراده ما با حاکمیّت مطلق پروردگار بر همه چیز حتّى بر ما منافات ندارد، زیرا این آزادى نیز از ناحیه او به ما داده شده و معناى «الامر بین الامرین» همین است.
5ـ ماتریالیستها که معمولا از مکتب جبر پیروى مى کنند و به خصوص مارکسیستها که همه پدیده هاى اجتماعى را معلول جبرى وضعِ اقتصاد مى دانند، اثر تخدیرى جبر، به حدّ کامل در مکتب آنها وجود دارد.
6ـ قطع نظر از گفتگوهاى فلسفى، وجدان عمومى مردم جهان گواهى به آزادى اراده انسانها مى دهد، زیرا همه اقوام و ملّتها تکلیف و مسئولیّت براى افراد قائلند.