عرفانهای نوظهور
در غفلت مسئولین و نهادهای فرهنگی و انتظامی، کلاسهای آموزشی و ترویجی یوگا، در زیر مجموعههای ادارهها و نهادهای نظامی و انتظامی، خدماتی، مراکز خدمات رسانی به کارمندان دولت و خانواده آنان، برگزار و ترویج میشود.
در فضای متاورس به راحتی میشود آموزههای انحرافی را در قالبهای مختلف ارائه و افراد را جذب فرقههای انحرافی کرد؛ معنویتهای نوپدید در جهان حاضر، به مثابه یک کالا ارائه میشود؛ لذا در متاورس که محیط برای بیبندوباری جنسی، فرهنگی و کلاهبرداری مالی، کاملاً فراهم است، ترویج شبه معنویتهای کاذب، رشد فراوانی خواهد داشت.
در نمایشگاه فناوریهای محتوای فضای مجازی تهران، بازی رایانهای و انیمیشنی مشاهده نمیشود که حول محور سبک زندگی معنوی باشد؛ انیمیشن یا بازی رایانهای که نشان دهد یک فرد در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی معنوی، چه رویکردی باید داشته باشد.
برای کمک به افراد عضو فرقههای انحرافی، ابتدا باید علل گرایش به فرقه، شرایط روحی و جسمی، فرهنگی، رفاهی و سایر خصوصیات هویتی و شخصیتی، اجتماعی و ... او را بررسی کنیم؛ آنگاه متناسب با وضع موجود، به او راهکار داده و کمکش کنیم.
هر شخصی وظیفه دارد اشکالات عرفانهای کاذب را به دیگران منتقل کند؛ باید به ترویج مباحث نقد شبه معنویتهای نوپدید و فِرق انحرافی، به عنوان یک فریضه واجب نگاه شود. جهاد تببین یک وظیفه عمومی است؛ اما نخبگان و مسئولان، در این خصوص وظیفه ویژه دارند.
مفهوم «عرفان کاذب»، بار معنایی خاص خود را دارد. هدف از جعل واژههای تخصصی این است که یک مفهوم بتواند یک معنی خاص را برساند؛ این هدف در مفهوم عرفان کاذب محقق است؛ عرفان کاذب، نشان دهنده عرفانهای بدلی و تقلبی است.
پیامبر اکنکار توسط پیامبر پیشین از سوی سوگماد، انتخاب و معرفی میشود، اما پال توئیچل بنیانگذار اکنکار، بدون اعلام پیامبر و استاد بعدی درگذشت؛ این خود نقضی بر مبانی اکنکار است.
با مقایسه جریان اکنکار با آموزههای فرقههای انحرافی و باطل مانند: جریانات ساحری و ارتباط با اجنه، فرقه عرفان حلقه و رائیلیان متوجه میشویم اکنکار با آنها، مباحث اشتراکی دارد و این اشتراکات در انحرافات بیان میکند که اکنکار یک فرقه انحرافی است.
یکی از عللی که در جامعه ما فضای کمال گرایی افراطی را ایجاد میکند، مباحث قانون جذب است. قانون جذب مدعی است هر آنچه که بخواهید را میتوانید به دست بیاورید و این خواستههای غیر واقعی، باعث ایجاد کمال گرایی افراطی میشود.
مروجان قانون جذب مدعی هستند احساس خوب یا بد، باعث میشود زندگی خوب یا بدی برایتان محقق شود. این ادعایی غلط است؛ چون خیلی از اوقات، یک خطای شناختی یا بیماری، باعث میشود به موضوعی حس بدی پیدا کنیم، ولی در عالم خارج از ذهن، آن موضوع، امر بدی نیست.
متأسفانه مکاتبی مانند عرفان حلقه و کابالا در طول تاریخ، مانند شیطان مسیر گمراهی را برگزیدند و چون با شیطان در یک مسیر هستند، او را به عنوان سرپرست انتخاب کردند و به دنبال القاء این هستند که قدرتهای زیادی برای شیطان وجود دارد.
اوشو مدعی است با افراط در روابط جنسی نامحدود و بی قید و بند، انسان از میل جنسی سیراب شده، در نتیجه توجهش به مراقبه و کمال معطوف میشود؛ این سخن کاملاً باطل است؛ چون میل جنسی انسان، قابل سیراب شدن نیست؛ بلکه هر چقدر به آن اهمیت داده شود و توجه شود، این میل افزایش یافته و به گرایشات انحرافی هم منجر میشود.
آرامش در نگاه اوشو، یک وضعیت بی ذهنی و سرکوب عقل و زندگی با غفلت است. وقتی به روایات اهل بیت (ع) مراجعه میکنیم، متوجه میشویم سرکوب و نفی ذهن و عقل توصیه نشده است؛ بلکه عقل جایگاه بالایی دارد و از ارکان رسیدن به زندگی صحیح و کمالات، استفاده از دانش و عقل و خرد است.
طاهری مدعی است که خداوند متعال و شیطان در یک برنامه از پیش تعیین شده، قرار می گذارند که خداوند متعال در حضور فرشتگان به شیطان امر به سجده بر انسان کند و شییطان وظیفه دارد که سجده نکند و سپس با انسان از بهشت خارج شود و بتواند قطب شر را ایجاد کند تا بشر در جهان دو قطبی به آزمایش برسد و استعدادهایش شکوفا و به کمال برسد.