بی ذهنی در نگاه اوشو، راهکاری برای کسب آرامش

  • 1401/11/09 - 12:11
آرامش در نگاه اوشو، یک وضعیت بی ذهنی و سرکوب عقل و زندگی با غفلت است. وقتی به روایات اهل بیت (ع) مراجعه می‌کنیم، متوجه می‌شویم سرکوب و نفی ذهن و عقل توصیه نشده است؛ بلکه عقل جایگاه بالایی دارد و از ارکان رسیدن به زندگی صحیح و کمالات، استفاده از دانش و عقل و خرد است.
آرامش در نگاه اوشو

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همه انسان‌ها دنبال آرامش هستند. در طول حیات هر انسانی، آرامش باید قرین احوال او باشد. اگر انسانی دچار اضطراب، استرس، تنش و ... باشد، دایم در رنج است و این خلأ آرامش، باعث می‌شود در جستجوی آرامش باشد و به افرادی مراجعه کرده که ادعا می‌کنند راهکارهایی برای رسیدن به آرامش دارند؛ یکی از افرادی که در عصر حاضر، که زندگی‌ها ماشینی شده است و آرامش کالایی نایاب گشته، ادعا کرده با عمل به آموزه‌هایش، می‌شود به آرامش و کمال دست یافت، باگوان راجنیش، مشهور به اوشو است.

اوشو بی ذهنی[1] و بی فکری را تکنیک و راهکار رسیدن به آرامش ارائه می‌دهد. اوشو معتقد است ذهن انسان، بسیار سطحی نگر، مجادله گر و نا آرام است و هیچ‌گاه به سرانجام و نتیجه نمی‌رسد. ذهن، بسیار مواج و پرهیاهو است. ذهن، یعنی نابودی و سرچشمه تمام شیطنت‌ها؛ لذا راهکار اوشو، حذف فکر و ذهن است.

اشو می‌گوید: «ذهن انسان، ظاهربین است و از فراز و فرود، چیزی نمی‌داند؛ سبک‌سر است و سطحی‌نگر و از حقیقت، چیزی پیش رویت نمی‌گذارد.»[2]
«ذهن یعنی تباهی؛ ذهن، منبع تمام شیطنت‌هاست.»[3]
او می‌گوید: «ذهن مباحثه‌گر است؛ مباحثه‌گری خستگی ناپذیر، درگیرت می‌کند، اما هیچ گاه راه حلی پیش رویت نمی‌گذارد و طبیعتش به گونه‌ای است که همیشه بی‌نتیجه می‌ماند؛ ... ذهنی، بحث می‌کند و نتیجه نمی‌گیرد. ذهن پرهیاهوست، اما هیاهویی بیهوده.»[4]
«هر چه ذهنت پُرتر باشد، سنگین‌تر می‌شوی؛ با چنین بار گرانی، امکان حرکت، نخواهی داشت.»[5]
برای ذهن آرامشی وجود ندارد و بحث درباره آن، بی‌معناست. ذهن یعنی ناآرامی.»[6]
«ذهن ناآرامی است. فقدان آن، یعنی آرامش؛ پس تعبیر صحیح، آرامش بدون ذهن است. آنگاه آدمی در مرکز وجود حقیقیش قرار می‌گیرد.»[7]

دیدگاه‌های اوشو در کتاب‌هایش کاملاً تبیین می‌کند که فضای آرامش در نگاه او، یک وضعیت بی‌ذهنی و سرکوب عقل و زندگی در غفلت است. وقتی به روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) مراجعه می‌کنیم متوجه می‌شویم سرکوب و نفی ذهن و عقل توصیه نشده است؛ بلکه عقل جایگاه بالایی دارد و از ارکان رسیدن به زندگی صحیح و کمالات، استفاده از دانش و عقل و خرد است.

از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد: «عقل چيست؟ فرمود: عقل آن است كه به وسيله آن خداى رحمان پرستش شود و بهشت به دست آيد. راوى می‌گويد: عرض كردم: پس آن‏چه معاويه داشت چه بود؟ حضرت فرمود: آن نيرنگ است، آن شيطنت است! آن نمايش عقل را دارد، ولى عقل نيست.»[8]
روایت تصریح می‌کند که عقل و تفکر، نقش محوری در بحث هدایت و رسیدن به کمال دارد. همچنین بیان می‌کند عقلی که در راه دنیاطلبی و سوء استفاده قرار گیرد، عقل مراد روایت نیست؛ بلکه شیطنت است و باعث گمراهی.

اوشو زندگی در غفلت و بی‌ذهنی را ارائه می‌دهد، ولی قرآن کاملاً مخالف این تفکر اوشو، تصریح می‌کند که نباید زندگی در غفلت داشته باشیم، بلکه باید توجه تامّ و کامل به خدا داشت و خداوند ذکر را در مقابل غفلت بیان می‌کند: «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ [اعراف/205] خدای خود را با تضرّع و پنهانی و بی‌آنکه آواز برکشی، در صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش.»
آموزه اوشو برای کسب آرامش، رسیدن به بی ذهنی و غفلت است که مخالف تعالیم اسلام است.

پی‌نوشت:
[1]. توقف کامل فعالیت‌های ذهنی.
[2]. اوشو، شور و سرمستی، ترجمه امید اصغری، مشهد، ندای خن، 1382، ص۲۲.
[3]. اوشو، الماس‌های آگاهی، مرجان فرجی، چاپ چهارم، تهران، فردوس، 1380، ص۱۱.
[4]. همان، ص16.
[5]. همان، ص12.
[6]. همان، ص14.
[7]. اوشو، شور و سرمستی، ترجمه امید اصغری، مشهد، ندای خن، 1382، ص14.
[8]. ثقة الإسلام كلينى،‏ الكافی، ج۱، ص۱۱. «قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ فَقَالَ تِلْكَ النَّكْرَاءُ تِلْكَ الشَّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ.»
                                                                                                                                  محمد جواد نصیری

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.