قانون جذب منجر به کمال گرایی افراطی میشود
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کمال گرایی یک ویژگی شخصیتی است. کمال گرایی به دو نوع تقسیم میشود: 1. کمال گرایی بهنجار؛ 2. کمال گرایی نابهنجار
کمال گرایی بهنجار:
افراد سعی میکنند به بهترین وضعیت و حالت خود برسند؛ یعنی هر شخصی با توجه به شرایط مالی، شخصیتی، روحی و روانی، هوش ذهنی و استعدادهای خود، در محدوده عقلانی و در نظر گرفتن واقعیتها، محیط و ... تلاش میکند تا به یک هدف بالاتری از وضعیت موجود برسد و از اینکه در مسیر حرکت میکند، احساس لذت میکند و رضایت از زندگی در او وجود دارد و در جهت بهبود اوضاع پیش میرود. انتظار شکست هم دارد و برنامه دارد که اگر در رسیدن به هدف شکست بخورد، با راهکارها و برنامه دیگری بتواند به ادامه مسیر بپردازد.
کمال گرایی نابهنجار:
افراد میخواهند به بهترین فرد در آن موضوع مورد علاقه تبدیل شوند. کمال گرایی نابهنجار، نوعی اختلال شخصیتی است و آسیبهای روانی زیادی دارد. کمال گرایی به شکل بیمارگونه آن، یعنی داشتن معیارها و خواستههای بسیار سطح بالا که غیر واقع گرایانه هستند و عملاً نمیتوانند به آن برسند. فرد کمال گرای نابهنجار، اهدافی برای رسیدن مشخص میکند که غیر متناسب با وضعیت مالی و استعدادهای درونی، محیطی و ... است؛ این اهداف از لحاظ عقلانی، غیر واقع بینانه است.
مثلاً کسیکه یک کارمند ساده یا یک بازاری متوسط است، اهداف خود را این قرار میدهد که منزلی 700 متری در محله گرانقیمت شهر، یک اتومبیل مدل بالای لوکس، سفرهای تفریحی خارج از کشور، خریدهای گران قیمت و سبک زندگی خاص و ... داشته باشد؛ در حالیکه افرادی که در رده و وضعیت او هستند، همه، سطح زندگی متوسط دارند.
دستیابی به اهدافی که افراد کمال گرای نابهنجار تعیین میکنند، ممکن نیست؛ به همین دلیل، باعث میشود که این افراد به مرور زمان عصبانی و درمانده شوند؛ زیرا تلاش برای رسیدن به اهداف تعیین شده، بینتیجه به نظر میرسد.
بنابراین فرد کمال گرا در مواجهه با شرایط، احساس گناه و شرم کرده و شروع به سرزنش خود میکند؛ چون خود را عامل نرسیدن به این اهداف میدانند؛ در حالیکه خیلی از اوقات نتیجه یک عمل، بستگی به عوامل مختلف دارد و اراده و خواستن انسان، یک عامل در میان عوامل متعدد است که بدون محقق شدن سایر عوامل، نتیجه بخش نیست. میزان رضایت از زندگی و آرامش هم در این افراد کاهش مییابد.
مثلاً شخصی با کم کردن مخارج زندگی، پس انداز بیشتری میکند، همچنین با انجام اضافه کاری، سعی میکند تا مبلغ 100 میلیون تهیه کند و با مبلغ فروش اتومبیل مدل پایین خود، یک اتومبیل جدید و مدل بالا تهیه کند؛ اما همان حین، اتومبیل قبلی او سرقت میشود، یا اتومبیل مدل بالای مورد نظر، قیمتش یکباره دو برابر میشود یا ...؛ نتیجه این است که این فرد، به هدف خود نرسید؛ ولی عامل نرسیدن به نتیجه، آن فرد نبوده است.
راه حل چیست؟
ابتدا برای دچار نشدن به کمال گرایی افراطی و نابهنجار، اهداف خود را بر اساس واقعیت انتخاب کنید. اهداف واقعی انتخاب کنید که قابل دستیابی هستند. پس از رسیدن به یک هدف، هدف واقعی بعدی را کمی سختتر انتخاب کنید؛ به این ترتیب، شما رشد و پیشرفت خواهید کرد.
بایدها را رها کنید. برای این کار، شما باید در طی روز جملههایی که « باید» دارند و به ذهنتان میآید را بنویسید. پس از آن میتوانید بررسی کنید که در طی یک روز، چند تا باید برای رفتار و تصمیمهای خود استفاده میکنید؟ به عنوان مثال، برخی از این بایدها عبارتند از: باید زیاد درس بخوانم؛ باید کار خوب پیدا کنم؛ باید اول شوم؛ باید خیلی ورزش کنم و ...
وقتی شما بایدهای زیادی برای خودتان تعیین میکنید، در واقع باعث ایجاد ترس، مقاومت و بیحرکتی در خود میشوید. بنابراین هرگاه جمله باید داری به ذهنتان رسید، سریع به جای آن، از خود بپرسید «من چه احتیاج و خواسته واقعی دارم؟»
میتوانید به خود بگویید: «من نیاز دارم که کار بهتری پیدا کنم» یا «خواسته و آرزوی من، پیدا کردن یک کار بهتر و مناسبتر است.»
این روش فکر کردن، سبب میشود که شما راحتتر بتوانید به دنبال شغل بهتر بگردید و همچنین انتظار غیر واقعی از خود نداشته باشید. تأیید این جمله، بیشتر بر نیازها و احتیاجات شما است، تا ترسها و نگرانیها؛ به همین دلیل به شما انگیزه بیشتری برای حرکت رو به جلو میدهد.
همچنین باید از فضاها و وضعیتهایی که باعث میشود کمال گرایی در انسان به وجود بیاید، یا تشدید شود، دوری کنیم؛ مثلاً از دوستان و نزدیکانی که کمال گرایی افراطی دارند، دوری کنیم یا محتواهایی که به ذهن ما وارد میشود، اعم از متن، کلیپ و صوت و ... را ارزیابی کنیم و اجازه ندهیم هر محتوایی وارد ذهن و جان ما بشود.
یکی از عللی که در جامعه ما فضای کمال گرایی افراطی را ایجاد میکند، مباحث قانون جذب است. قانون جذب مدعی است هر آنچه که بخواهید را میتوانید به دست بیاورید.
در کتاب راز میخوانیم: «اگر هر چیزی را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دستان خود خواهید داشت.»[1] قانون جذب مدعی است، هر چیزی را که بخواهید را میتوانید مالک شوید.
یعنی هر فردی میتواند به ثروت، رفاه و موفقیت شغلی، خانوادگی و ... دست پیدا کند؛ کافی است که به خواستهها و آرزوهای خود فکر کند. این زندگی رؤیایی و ایده آل، عموماً محقق نمیشود و از آسیبهای اصلی این تفکر، مبتلا شدن افراد به کمال گرایی افراطی است و اینکه زندگی در وهم و خیالات را جایگزین زندگی واقعی میکند و فردِ عامل به قانون جذب، به علت زندگی در یک فضای انتزاعی و غیر واقعی، نمیتواند شرایط واقعی زندگی را در تصمیمگیریها لحاظ کند و نه تنها به اهداف غیر واقعی خود نمیرسد، بلکه به اهداف واقعی و قابل دسترس خود هم نمیرسد.
کلمات تأکیدی هم که در قانون جذب استفاده میشود، مؤید ایجاد این فضای کمال گرایی افراطی است. در جلسات و همایشها و شبکههای ارتباطی مجازی، اعضا باید ابراز کنند که فلان موفقیت را میخواهند؛ مثلاً مسئول برنامه و مروج قانون جذب میگوید: «امسال باید 10 میلیارد تومان به دست بیاورم.» و این عبارت را با صدای رسا بیان میکند و سایر افراد این عبارت را به صورت مُمتد، تکرار میکنند. همچنین این عبارت تأکیدی را روی برگهای نوشته و در منزل یا محل کار، جلوی چشم میگذارند و آن را تکرار کرده و توجه میکنند.
این جملات تأکیدی اگر تأثیر داشت که الان باید همه افرادی که در قانون جذب فعال هستند، به خواستههای خود میرسیدند؛ در حالیکه اکثر این افراد به خواستههای خود نرسیدهاند، ولی آسیبهای این خواستههای غیر عقلانی و رؤیایی را در زندگی میبینند.
لذا انسانهایی که مستعد کمال گرایی هستند، از فضای شبه معنویت قانون جذب باید دوری کنند، تا سلامتی روانی و شخصیتی خود را حفظ کنند.
پینوشت:
[1]. راندا برن، راز، ترجمه مهدی قراچه داغی، نشر پیکان، چاپ بیستم، 1400، ص31.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید