شیطان به امر خدا بر آدم سجده نکرد!!!
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مسائل اصلی در بحث کمال و آزمایش بشر توسط جهان بینی الهی، وجود وسوسه ها و شرورات عالم است. انسانها با داشتن قدرت تعقل ، شعور و اختیار به سنجش مسائل و حوادث پیرامون خود می پردازند و با گزینش و عمل، سعادت و شقاوت خود را به وجود می آورند. محمد علی طاهری موسس عرفان حلقه مدعی است که برای تکامل انسان وجود جهان دو قطبی(خیر و شر) ضروری است و عامل شر را شیطان معرفی می کند. طاهری مدعی است که خداوند متعال و شیطان در یک برنامه از پیش تعیین شده، قرار می گذارند که خداوند متعال در حضور فرشتگان به شیطان امر به سجده بر انسان کند و شییطان وظیفه دارد که سجده نکند و سپس با انسان از بهشت خارج شود و بتواند قطب شر را ایجاد کند تا بشر در جهان دو قطبی به آزمایش برسد و استعدادهایش شکوفا و به کمال برسد.
طاهری در اینباره می گوید: «برای به وجود آمدن چرخهی جهان دوقطبی، وجود یک عامل تضاد (ملک جاری کننده قانون تضاد) ضرورت داشت و برای این منظور بر اساس حکمت الهی، ابلیس به فرمان سجده بر آدم اعتنا نکرد و این وظیفه را انجام داد. ابلیس موجب قرار گرفتن ما در شرایط تضاد است. اگر تضاد نبود ما آزمایش نمی شدیم و به پختگی نمی رسیدیم. ارزش وجود انسان به این است که از آزمایشها سربلند بیرون آید. اگر آزمایشی نبود او هم یکی از ملائک بود. دلفریبی او در این است که امکان سرکشی دارد، چون در صورت سرکشی نکردن، ارزشمند است؛ بنابراین تضاد (وجود خیر و شر) برای انسان، عامل سازنده و شکوفایی بخش است.»[1]
باید بیان داشت که این سخن طاهری کاملاً غلط و بدون مستند است. اینکه شیطان باعث وسوسه انسان می شود و انسانها با مقابله با وساوس شیطانی و رعایت تقوای الهی به کمال می رسند، فی الجمله صحیح است. اما اشتباه اینجا است که این نقش را تعمیم دهیم و شیطان را یکی از عوامل ایجاد جهان دو قطبی (خیر و شر) بدانیم. خداوند بدون اینکه شیطان را خلق کند هم عواملی برای آزمایش بشر داشت و شیطان هم یکی از مخلوقات خداوند است که قدرت اختیار داشت که به سعادت یا شقاوت برسد و او راه شقاوت را انتخاب کرد. خداوند نیازی به وجود شیطان ندارد تا به وسیله او جهان دو قطبی شکل بگیرد و بشر آزمایش شده و تکامل بیابد.
بشر بدون وجود شیطان هم ابتلائات و موراد آزمایش داشت، قرآن کریم به برخی از ابتلائات و آزمایش های بشر، اشاره می کند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ[بقره/155] البته شما را به پارهای از سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده.»
همچنین انسان در درون خود گرایش به خوبی و بدی دارد و با قوه اختیار می تواند بدی یا خوبی را انتخاب و نتیجه آن را ببیند؛ یعنی به سعادت یا شقاوت برسد. قرآن کریم می فرماید: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا [شمس/8] بزه کاری و پرهیزکاری اش را به او الهام کرد.»
«وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ[یوسف/53] و من (خودستایی نکرده و) نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرّا نمیدانم، زیرا نفس امّاره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت وا میدارد جز آنکه خدای من رحم کند، که خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است.»
شیطان بر خلاف ادعای طاهری نقشی اساسی و منحصر به فرد در ایجاد شرور و آزمایش انسان ندارد بلکه در کنار عوامل متعدد او هم یک نقش دارد. لذا وجود شیطان و نقش آن در حد سایر عوامل است و اگر شیطان وجود نداشت هم مشکلی پیش نمی آمد.
پینوشت:
[1]. محمد علی طاهری، موجودات غیرارگانیک، انتشارات گریگور تاتواتسی، ارمنستان،2011میلادی، ص14.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید