ملی گرایی
نويسندگان ضد دين تنها به روابط حضرت، با خلفا اشاره دارند و از حمايتهای امام علی(علیه السلام) سخن مي گويند؛ درحالیكه آن حضرت اعتراضات بسيار شديدی نيز به هر يک از خلفا داشته است. خطبه سوم نهج البلاغه كه به خطبه «شقشقيه» معروف است، گوشهای از اعتراضات آن حضرت به خلفا است که...
اشپولر مي نويسد: «تقريبا تمام ايرانيان بدون اعمال زور و فشار خارجی معتنا بهی از طرف فاتحان در مدت قرون اندكی به اسلام گرويده اند.» ايرانيان تا اسلام را نمیشناختند با آن مقابله نموده و بر دين خويش باقی بودند و چون با مبانی ارزشنمد اسلام آشنا شدند به راحتی آن را پذيرفته و حتی در راه آن فداكاریهای بسيار نمودند...
پيدايش آراء مثبت و منفی، همچون پيدايش تمدن اسلامي، يا دين شمشير نامیدنِ اسلام، از بين بردن تمدن ايرانی توسط عرب و... سبب بحثها و مجادلات فراوانی گرديده است، كه البته اين نظرات از سوی محققين ايرانی و غيرايرانی اعم از مسلمان و غيرمسلمان مورد نقد واقع شده است. در اين مقاله سعی بر اين است که چگونگی راهيابی اسلام به ايران و عكس العمل ايرانيان در برابر آيين اسلام...
در سال 60 هجری، عبيدالله بن زياد او را دستگير كرد. به او گفتند که اين شخص (ميثم) از برگزيدهترين افراد نزد علی (عليهالسّلام) بوده است. ابن زیاد گفت: «واي بر شما. اين اعجمی؟!» گفتند بله. سپس عبيدالله از ميثم سؤال كرد: «خدايت كجاست؟» گفت: «باالمرصاد للظلمه و اَنْتَ مِنهُم. در كمين گاه ظالمان است و تو يكی از ظالمان هستی»...
در اين دست از مقالات ضد دينی، بعضاً توهينهای بسيار زشتي نسبت به بزرگان اين مرز و بوم مشاهده میشود. در چند جا شهيد مطهری(ره) و در يك مورد، دكتر شريعتي به عنوان «تازی پرستِ ايران ستيز» معرفي شده اند و صفات بسيار زشت ديگری به اين متفکران بزرگ نسبت داده شده است. در جواب به اين نويسندگان با فرهنگ(!)...
احیای عظمت دیرین گذشتهی ایران در واقع جز بهانهای برای فریب و اغفال ستمدیدگان ایرانی نبوده است. کسانی که با این سخنان فریبنده، مردم را گرد خویش جمع میآوردند، جز رسیدن به ثروت و قدرت، اندیشهای نداشتند. از جملهی این افراد، سنباد مجوسی بود که با دروغ و افراطیگری موجب ...
هرچند مردمان ایران در گذر تاریخ، میراثبان کرامت و شرف گذشتگان خود بودند، اما با ورود اسلام، این اخلاق رنگ توحید گرفت. تجلی یافت و متعالی شد و از دل توحید اسلامی، بزرگترین عارفان و دلسوختگان پا به عرصهی حیات نهادند. از سویی دیگر با ظهور مکتب محمد (صلی الله علیه و آله)، عرب بهرهای اندک از اسلام یافت. همین بهرهی ناچیز، سبب شد که حکومت پرادعای ساسانی، که شدیداً به انحطاط و فساد دچار بود، به زانو درآید...
آنچه در این نوشتار بدان پرداخته میشود، نحوهی برخورد خسرو پرویز با نوامیس مردم است. خسرو پرویز از زنان شوهردار چه انتظاری داشت؟ اگر کسی حاضر نمیشد که دخترش را در اختیار خسروپرویز قرار دهد، او چه رفتاری با آن شخص میکرد؟ با مطالعهی تاریخ میتوان تکبر، توحش و بیشرمی را در رفتارهای خسرو پرویز مشاهده کرد...
در فتح مدائن توسط سپاه عرب، اهالی آن حاضر به جنگیدن با اعراب نشدند، بلکه صلح کردند. چه اینکه اشراف و سران حکومت ساسانی چنان عرصه را بر مردم تنگ کرده بودند که کسی دیگر انگیزهای برای دفاع از ساسانیان نداشت. حتی جالب است بدانیم که نظامیان و سران ارتش ساسانی پیش از فرار، ایوان مدائن و شهر را غارت کردند!
عصر حکومت بنیامیه، یکی از سختترین و دردآورترین دورههای تاریخ این سرزمین کهن است. اما جالب است بدانیم که ایرانیان در همان عصر نیز رفتارهای زشت بنیامیه را به پای اسلام نمینوشتند. چه اینکه ایرانیان خود با شعائر اسلامی و زیر عَلَم اسلام، علیه حکومت بیدینِ بنیامیه قیام کردند ایرانیان خود بهتر از هر کسی میدانستند ...
مازیار به نام قیام علیه ستمگریهای حکومت بنیعباس مردم را پیرامون خود گرد آورد. اما او هدفی جز رسیدن به ثروت و قدرت نداشت. ایران و ایرانی برای او بهانهای بیش نبود. مازیار نه تنها مرهمی بر دردها و رنجهای مردم ستمدیده نبود، بلکه به راستی نمکی بر زخمهای ملت بود. رفتارهای زشت و ستمگریهای مازیار علیه مردم ایران...
آیا تمسخر و تحقیر دیگران برای باستانگرایان افراطی، مایهی افتخار است؟ منظورمان به همان کسانی است که شعار پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک سر میدهند، اما در عمل جز نکبت و سفاهت چیزی به بار نمیآورند. شاید دیده و شنیده باشید که این افراد همواره دیگر قومیتها را تحقیر میکنند. در حالیکه خودشاغن به همان واژگان زشت، مبتلی و سزاوارند...
قومس (یا قومش/ کومس)، سرزمینی ایرانی است که با محاسبات امروزی و بر اساس منابع متعدد تاریخی و جغرافیایی، همان استانِ سمنان کنونی میباشد. این ناحیه در عصر خلافت عُمَر، و با صلح فتح گردید. صلح مردم با سپاه عرب، بر اساس قراردادی جالب منعقد شد. همچنین عدم مقاومت مردم قومس در برابر سپاه عرب، نشانگر این است که ...
بر اساس منابع متعدد تاریخی، در آغازین درگیریهای میان سپاه عرب و حکومت ساسانیان، ایرانیان به سپاه عرب کمک کردند تا از رود فرات بگذرند. از آنجایی که در عصر ساسانی، دجله و فرات جزو خاک ایران محسوب میشدند، و سپاه عرب توان عبور از رود پرآب و خروشان فرات را نداشتند. از همین روی، پسفرّخ (بسفروخ) مرزبان ایرانی، به همراهی دهقانان ایرانیِ شهر انبار، به درخواست فرمانده سپاه عرب، پلی بر روی فرات...