ملی گرایی
به این عکس و عکسهای مشابه خوب دقت کنیم... یک اتفاق ساده (؟!) در جشن باستانی چهارشنبه سوری! انصافاً اگر چنین اتفاقی در یک مراسم مذهبی رخ میداد روشنفکرنماها چه آشوبی به پا میکردند!
به ادعای موبدان زرتشتی، چهارشنبه سوری ربطی به زرتشتيان ندارد. میگویند چهارشنبه سوری (يوم الاربعاء) مربوط به عرب عصر جاهليت بوده است، و يا در بهترين حالت، تركيبی از سنتهای بومی ايرانی و سنتهای عرب عصر جاهلی است. پس چرا عدهای با همه وجود میكوشند كه اين سنت ناموزون و بیمحتوا را زنده نگه دارند؟ آيا اين جشن كذايی، توهين به هويت مردم ايران نيست؟
کوروش و هخامنشیان، پارسی بودند و پارس ها جزو قوم آریایی. آریایی ها از جنوب روسیه به ایران مهاجرت کرده بودند. در کتیبه های هخامنشی هم واژگان روسی بسیار بسیار زیاد است. حتی می توان ادعا کرد که زبان پارسی هخامنشی، به زبان روسی نزدیکتر است تا زبان فارسی امروزی.
اوکراین همواره در سازمان ملل، ضد ایران رأی داده؛ در کشتار مردم عراق به دست امریکایی ها، شریک جرم امریکا بوده، بارها رفتارهای نژادپرستانه از خود نشان داده؛ مقامات آن بارها گفته اند که اوکراین همان اسراییل است. اما باز هم می بینیم که یک عده دروغگوی مدعی میهن پرستی از اوکراین حمایت می کنند.
سکاهای پَرَدرَیه به قلمرو هخامنشیان تاختند و بارها به قتل و غارت مردم اقدام کردند. شاهنشاه داریوش هخامنشی هم در پاسخ به سرزمین آنان تاخت اما موفقیت چندانی به دست نیاورد. امروز روشن شده که سرزمین سکاهای پَرَدرَیَه، همان اوکراین امروزی است.
دیاکونوف مورخ مشهور تاریخ ایران باستان مینویسد که در سال دوم میلادی، فرهاد پنجم با مادر خویش موزا که اصالت رومی داشت، عقد ازدواج بست. برخی عقیده دارند که این موضوع حاکی از گسترش زرتشتیگری در سرزمین پارت میباشد..
زرتشتیان، نوزرتشتیان، باستانگرایان و ایضاً سلطنت طلبان و حتی گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) از نماد شیر و خورشید استفاده کرده؛ آن را مقدّس، نماد هویت ملی و میراث باستانی ایران می پندارند. اما واقعیت این است که نماد شیر و خورشید، یک نماد باستانی نیست. بلکه اسناد تاریخی نشان میدهد که برای اولین بار، تُرکان سلجوقی از این نماد استفاده کردند.
خواجه نصیرالدین طوسی، از بزرگترین ریاضیدانان و ستاره شناسان تاریخ بشر، سالیانی طولانی، در حوزههای علمیه نیشابور، قم، نجف تدریس کرد و پیش از مرگ وصیت کرد که در کاظمین زیر پای امام موسی کاظم و امام جواد (علیهما السلام) دفن و روی سنگ قبرش این آیه قرآن نوشته شود: وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ (کهف:18) یعنی همانطور که سگ اصحاب کهف، پاسبان و خادم اولیای خدا بود، من نیز پاسبان مکتب اهل بیت هستم.
در ایران باستان، قتل های ناموسی بسیار رخ میداد و حتی به گفته حکیم ابوالقاسم فردوسی، این یک قانون بود که اگر کسی به کمترین بیمیزان، مرتکب بیناموسی میشد، با دار آویخته، تیرباران، یا حتی در چاه، زنده به گور میشد. کشتن زنان به اتهام اطاعت نکردن از شوهر هم امری رایج و قانونی شمرده میشد.
ساده ترین و رایج ترین راه این بوده که کوروش به هر نقطهای که میرسید، آنجا را غارت و آذوقه مورد نیاز را تأمین میکرد. چنان که در تاریخ میخوانیم کوروش، پس از چیرگی بر مادها، به سوی آسیای کوچک روانه شد. در راه، حوالی اربیل (اَربِلا) پادشاه آن دیار را کُشته؛ اموال او را به غنیمت گرفت و اردوگاه خود را در آنجا مستقر کرد.
به نظر می رسد کوروش همان گونه با مردم شرق فلات ایران رفتار کرد، که با مردم آسیای کوچک رفتار کرده بود. یعنی تحمیل حاکمیتِ خود به آنان، به ضرب شمشیر. کوروش هنگامی که برای فتح هندوستان روانه شد، در بلوچستان زمینگیر شد و تقریباً همه نیروهایش کشته شده؛ فقط با هفت نفر مجبور به عقب نشینی شد.
باستانگرایان امروز مدعی اند که کوروش، سرزمین بابِل را با صلح فتح کرد. اما واقعیت این است که اولاً کوروش با کودتا بابِل را فتح کرد (نه صلح) و ثانیاً طبق تورات، کوروش در بابل قتل و غارت به راه انداخت.
جالب است بدانیم که کوروش در منشور خود، یکی از اتهامات نبونید (پادشاه بابل) را این میداند که او دیگر مردوک را پرستش نمیکرد: «در دلش به ترس از مردوک –شاه خدایان- پایان [داد].» معنی این سخن، چیزی نیست جز دین اجباری. یعنی دینداری به همان دین سراسر خرافات و گوساله پرستی (مردوک پرستی) که کوروش و کاهنانِ دزد معبد مردوک به آن راضی بودند.
شایارشا (نوه دختریِ کوروش دوم) برخلاف سیره پدربزرگ خود، خیلی اوقات اهل احترام به ادیان خرافهآمیز نبود. کمتر حیلهگری میکرد. البته گاهی کوتاه میآمد و احترام میکرد. ولی خیلی اوقات، نه. خشایارشا در بابِل، معبد بت پرستان را ویران کرد، بتها را به زیر کشید.