زرتشت
بنا بر فقه زرتشتی، و بر پایهی متن پهلوی اِمید اشَوَهیشتان، اگر یک زرتشتی، مسلمان شود، و حاضر به بازگشت نباشد، میبایستی اعدام و همهی اموالش مصادره گردد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فقهای اسلام در گذر زمان، زرتشتیان را تحت عنوان مجوس و زیرمجموعهی اهل کتاب به شمار میآوردند.
پاسخی برای سخن واهی زرتشتیان و روحانیون زرتشتی در مورد ادعای اینکه اهورامزدا در طول تاریخ ایران به تجسم درنیامده است. تجسم اهورامزدا در نگارههای پادشاهان ساسانی، حکومتی که دینی است و دین غالب در آن زمان دین زرتشت بوده است. در آثاری که از زمان ساسانیان بر جای مانده است، علاوه بر تجسم اهورامزدا، ایزد پیشا زرتشتی مانند آناهیتا نیز به تصویر در آمده است.
آیا میدانید، مانی رهبر یک جریان بزرگ اجتماعی در عصر ساسانیان، به جرم درخطر انداختن منافع موبدان، به دستور شاه ساسانی، پوست بدنش را از سر تا پای جدا نموده، و از دروازه شهر جندیشاپور آویختند؟
سنگسار در جامعه و آیین زرتشتی نیز به وفور وجود داشته است. هرچند امروزه جامعهی زرتشتیان به دلیل نداشتن اهرم سیاسی و حکومتی، از اجرای قوانین خود مهجورند، لیکن اصل وجود سنگسار به عنوان یک مجازات رایج را میتوان در متون تاریخی و دینیِ زرتشتی به روشنی مشاهده نمود.
با مطالعهی منصفانه و دقیق، میتوان انواع خشونتها اعم از اعدام به شیوهی سربریدن و... را در آیین زرتشتی یافت. لیکن گفتاری که بس جای شگفتی دارد، مجازاتِ مردم، به شیوهی «زنده زنده پوست کندن» است. این حکم در اوستا آمده و گزارشات فراوانی از اجرای آن در متون تاریخی بیان شده است.
هخامنشیان نیز به عنوان اولین حکومت بسیار بزرگ ایرانی خدایان بسیاری را مورد احترام و پرستش قرار دادند. کوروش کبیر در هنگامهی لشکر کشی به ماد ابتدا در برابر خدایان پارسی قربانی بجای آورد، سپس در ورود به سرزمین مادها برای خدای آنان قربانی کرد. او در بابل نیز خود را فرستادهی خدای شهر، مردوک، خواند و..
بزرگان و پیشوایان سیاسی و مذهبی در دین زرتشتی همواره با اقتدا به فرستادگان اهورامزدا و بنا بر نص صریح اوستا، علاقهی بسیاری به بریدن سرِ دشمنان و مخالفین خود داشتند. از آن جمله در شاهنامه فردوسی موارد بسیاری را بیان میکند که مؤمنین زرتشتی سر از بدن دشمنان و مخالفین خود جدا میکردند...
در متن اوستا و حتی شاهنامه به صراحت آمده است که زرتشتیان با اقتدا به منش خدایشان، غیر زرتشتیان را سر میبریدند. این امر (سر از بدن غیرزرتشتیان جدا نمودن) به وفور و روشنی در تاریخ زرتشتیان مشاهده میشود. آیا زرتشتیان و باستانپرستان از این موضوع آگاه نیستند؟ پس چرا همواره دیگران را به خشونت متهم میکنند؟
نظام طبقاتی در میان اقوام آریایی ریشهای بسیار کهن دارد. نظامی که بر مبنای آن هیچ کس حق ورود به طبقهی دیگر را ندارد و جایگاه اجتماعی هر شخص تنها بر پایهی وراثت تعریف میشود. گاتهای اوستا نیز هیچگاه هیچ مبارزهای با این منش ظالمانه نکرد، بلکه خود آن را تثبیت نمود.
دین زرتشتی با نادیده گرفتن انصاف و حقگرايي، نه تنها عقل زن را موجودي ناقص معرفی کرده است، بلکه پا را فراتر از این گذاشته و آنان را بیخرد و حتی موجوداتی اهریمنی و خبیث معرفی نموده است. در تبیین اين گفتار بايد گفت...
آیا میدانید بنابر گاتهای اوستا، اهورامزدا با نقض فلسفهی نبوت، مردمان را در گذر هزاران و بلکه دهها هزار سال در زشتی و نکبت نگاه داشت؟ و مایهی بدبختی و هلاکت و نابودی جامعهی بشری شد؟ آیا میدانید اهورامزدا چگونه مبانی خردمندانهای که خود بیان داشته را زیر پا گذاشت؟
از دیر باز نویسندگان زیادی به دنبال علل شکست ایرانیان در جنگ با اعراب برآمدند. در این میان نگاههای مختلفی وجود دارد. هر کسی با دید خود به این علل نگاه میکند. گروهی با دید باستان گرایی و ملی گرایی و گروهی هم با نگاه واقع بینانه، به این قضیه نگاه میکنند.
منابع فراوان دینی و تاریخی گویای این هستند که زرتشتیان به معنی واقعی، آتش را پرستش می کردند. همین امر سبب شد که ایرانیانِ مسلمان شده، زرتشتیان را «آتش پرست» بنامند. حتی بزرگان و فرهیختگان ایران زمین، از جمله ابن سینا، عطار نیشابوری، سعدی، نظامی گنجوی، فخرالدین رازی، سهروردی و حتی فردوسی و ...، زرتشتیان را این گونه خطاب نمودند.