پرسش و پاسخ
از منظر اسلام به هیچ وجه پلورالیسم و کثرتگرایی ادیان به معنای حقانیت همه ادیان مورد پذیرش اسلام نیست، گرچه پیروان ادیان آسمانی رسمیت اجتماعی دارند و در چارچوب قوانین اسلام حق حیات و فعالیتهای اجتماعی را دارند. قرآن کریم حقانیت (طولی) شرایع انبیای الهی را میپذیرد و همه آنها را در عصر خود مصداق اسلام میداند، اما حقانیت (عرضی) ادیان معارض با اسلام را نمیپذیرد.
همهی موارد ادعایی برای مصادیق تناقض در قرآن، حداقل یکی از هشت شروط تناقض را ندارد، لذا به آن دشواریهای متن گفته میشود نه تناقض، در مورد عصای موسی هم که در آیهای بیان شده مانند مار کوچکی بود و در آیهی دیگری گفته شده مانند اژدهایی آشکار، شرط مکان و زمان که از شروط استقرار تناقض هستند، رعایت نشده، در مورد ماجرای حضرت زکریا(ع) نیز که در یک آیه گفته شده سه روز نمیتوانند سخن بگویند و در آیهای دیگر سه شب آمده، پاسخ داده میشود هر دو واژهی «یوم» و «لیل» در معنای شبانه روز هم به کار میروند، لذا میتوان با ترجمهی هردو به شبانه روز تناقض ظاهری را از بین برد.
مبلّغان بهائی در توجیه آیهی 85 سورهی آلعمران که تقیّد به هر دینی جز اسلام را باطل دانسته؛ میگویند که هر دينی برای محدوده جغرافيایی خاص و زمانی معين بوجود آمده كه بعد از انقضای مدت مقرر و عوض شدن اقتضائات زمان، نسخ میشود. این در حالیست که (به اصطلاح) عیوبی که بواسطهی آن، بهائیان اسلام را سزوار نسخ میدانند بدتر از آن در فرقهی ساختگی بهائیت وجود دارد.
محققین در اینکه بخشهای عهد قدیم آنچنان که اعتقاد رایج است، اشکالاتی وارد میکنند، برخی معتقدند تورات کنون هیچ ارتباطی با تورات موسی ندارد، چرا که طبق اعتراف خود عهد قدیم، این کتاب در زمانی سوخته و یا مفقود شده، عدهای دیگر براین نظرند که بخشی را موسی و بخشی را نویسندگان دیگر نگاشته اند و اعتقاد دیگر نظریهی چهار منعی بودن تورات است، اسپینوزا و هاببز، اولین کسانی بودند که اعتبار تورات را زیر سوال بردند، و امروزه به نظر اکثر محققین، نویسدگان عهدقدیم افراد دیگری هستند، در مورد عهد جدید هم باید توجه داشت که در آغاز تاریخ مسیحی، اناجیل و رسالههای فراوانی نگاشته شد و در سال 397 و شورای کارتاژ تصمیم به اعتبار بخشیدن به کتب موجود گرفته شد، بجز رسالات پولس، در اینکه نویسندگان کتب عهدجدید چه کسانی هستند، اختلاف شدیدی وجود دارد.
تعالیم سحر و جادو در اندیشهها و نوشتههای برخی از عرفانهای نوظهور همانند پائولو، کاستاندا و ... کاملاً واضح و روشن است. اين در حالی است كه پائولوكوئليو سالهای بسياری از عمر خود را تحت تعلیمات «کارلوس کاستاندا» در راه سحر و جادو سپری كرده و انواع جادو؛ از جمله جادوی سياه را تجربه نموده است. پائولو میگويد: «كاستاندا برای من يك بت محسوب میشود. هميشه میگويم كه او زندگی مرا عوض كرده است.»
مبلغان عرفانهای بدلی برای جذب افراد و نفوذ در آنها از روشهای زیر استفاده می کنند: 1. برخورد عاطفی و محبت آمیز، 2. اعلام انحصاری بودن راه نجات در آموزههای خود، 3. ایجاد تشکیلات و عضوگیری، 4. تولید اصطلاحات جذاب، 5. ترویج جادوگری و شعبده بازی، 6. تحریف اصطلاح
حدیث لعن کسانی که از رفتن به جیش «اسامه» تخلف کردند، در نوشته های بزرگان اهل سنت، مانند «ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جویری» در «السقیفه و الفدک»، «شهرستانی» در «ملل و نحل» ، «ایجی» در «مواقف» و «ابن ابی الحدید معتزلی» در «شرح نهج البلاغه» آمده است.
در مسیحیت آیاتی وجود دارد که هم شادی را تایید میکنند و هم غم و ماتم را، برخی آیات در عین سفارش به شادی، غم را نیز مورد توجه قرار میدهند و حتی از برخی آیات دیگر چنین استنباط میشود که کفهی ترازو بیشتر به سمت غم متمایل است.
حجیت و اعتبار قرآن کنونی تنها از طریق تواتر است نه کتابت، و از سویی دیگر ادعاهای غربیها در این موارد، به خاطر اظهارات ضد و نقیض، قابل اعتنا نیست، خصوصا اینکه مسلمانان در تحقیقات آنان حضور ندارند.
باید توجه داشت بدون غم شادی معنا ندارد و انسانهایی که همواره یا غمگین یا شاد هستتند تعادل روانی ندارند، شادی و گریهی ظاهری هم نمیتواند ملاک خوبی برای قضاوت در مورد شادی و غم حقیقی باشد.
تدوین و مکتوب بودن قران بر اساس قرائت مشهور توسط عثمان صورت گرفت و این کار با همکاری صحابهی بزرگ پیامبر علی(علیه السلام) و شورایی 12 نفره انجام شد، و ایشان آن را تصحیح کردند تا بعدا بهانهای برای دیگران در جهت دخالت در قرآن وجود نداشته باشد. و قران امروزی از طریق تواتر به ما رسیده لذا اختلاف برخی نویسندگان اولیه به این تواتر لطمه نمیزند. در مورد ابن مسعود هم نمیتوان به قطعیت صحبت کرد، به دلیل مخالفت او با دستگاه حاکم انتساب برخی از جملاتش به او قطعی نیست.
گردآوری قرآن سه سال بعد از رحلت رسول خدا(صلاللهعلیه وآله وسلم)، به معنی عدم وجود قران و مکتوب نبودن آن نیست، بلکه کاتبان وحی، قرآن را مینوشتند، به نظر بیشتر مورخین ترتیب قران توسط حضرت علی(علیهالسلام) و برخی صحابه انجام شد، اما در مورد اعتبار قرآن باید گفت اثبات اعتبار قرآن متوقف بر نسخههای پیشین قرآنی نیست، بلکه توسط تواطر این اعتبار اثبات میگردد، حتی در صورت از بین رفتن مکتوبات قرآن، با وجود حفاظی که وجود داشتهاند و ایجاد تواطری که سینه به سینه منتقل شده، میتوان این زنجیره را به زمان خود رسولالله(صلاللهعلیه واله وسلم) رساند.
در بخش پایانی روایت، به عدم تکرار خروج و قیام اشاره کرده و بلافاصله به رجعت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تصریح میفرماید. با این حساب، قائم دوم و سوم و... از اهلبیت (علیهمالسلام) معنایی نخواهد داشت زیرا روایت مذکور، خروج اولین قائم از اهل بیت (علیهمالسلام) را همان آخرین خروج اهل بیت (علیهمالسلام) دانستهاند.
هرچند که قیام زید بن علی (علیهالسلام) در زمان امام صادق (علیهالسلام) اتفاق افتاد، اما زمزمه قائم بودن و مهدی بودن زید از زمان امام باقر (علیه السلام) مطرح بوده و همواره آن حضرت مردم را از این باور اشتباه برحذر میداشت. لذا آن قائمی که مردم آن زمان به سوی او توجه داشتند کسی نبود جز زید بن علی (علیهالسلام).