آسيب شناسي مشترك
با وجود توسعهی دامنهی ابعاد مادی در زندگی جوامع مدرن انسان زمانهی ما نتوانسته از میزان احساس نیاز ریشه دار و همیشگی او به معنویت خواهی بکاهد. رچند دههای است که به اقتضای بازار گرم معنویتهای کاذب، طرح مباحث به ظاهر عرفانی و معنوی به شدّت گسترش پیدا کرده است. از همين روي، عرفانهای کاذب در راستای مقابله با آموزههای دینی، روي كار آمدند.
اگر عرفان را حالتی ملکوتی و حقیقتی روحانی و الهی بدانیم، باید مایه و ریشه آن را در اعماق قلب و باطن جان و سرّ وجود آدمیان جستجو کرد. پس باید گفت: عارف حقیقی کسی است که قواعد عرفان را از مقرّبان درگاه حق و صدّیقان و صالحان و اولیای واقعی گرفته باشد و خود را محقّق به آن حقایق نموده و جان را منوّر به نور ملکوت کرده باشد.
در عصر حاضر که عصر ارتباط سریع است، بهگونهای که هرچه در هر جای این کره خاکی اتفاق میافتد در همه جای آن در همان روز جلوی دیدگان مردم قرار میگیرد، سیل عرضههای مختلف در عرصههای گوناگون به مردم هجوم آورده است که عرفان یکی از آنها بوده و با عنواین و اشکالات متفاوت از سراسر دنیا در حال عرضه است.
اساس معنویت، ارتباط با خداست و این ارتباط در گرو معرفت اوست؛ البته اگر معرفت خدا درست بررسی شود، خواهیم دید که ارتباط با او همان معرفت اوست؛ زیرا معرفت خدا هنگامی در شکلگیری معنویت مؤثر است، که صرفا ذهنی و نظری نباشد، بلکه هستی و حیات انسان را دگرگون کند و او را در نور الهی غرق سازد. «توحید، اقیانوس بیکرانهای است که اولیای خدا در آن غرق میشوند.»
اخلاق به معنای خصلتها و رفتارهایی است که انسان را در مسیر شکوفایی استعداد روحی پیش میبرد. از این تعریف پیداست که اخلاق بر معنویت استوار است. برخوردار نبودن از معنویت ممکن است اخلاق ظاهری و منفعتطلبانه را شکل دهد که بسیار شکننده و ناپایدار است؛ بهطوری که شخص برای جلوگیری از تعرض دیگران به حریمش، یا برای اینکه او را مورد احترام و محبت قرار دهند، به دیگران تعرض نمیکند.
همینطورکه انسان در مسیر رشد معنوی پیش میرود، ایمان او نیز افزایش مییابد. در واقع افزایش ایمان، موجب حرکت در راه رشد معنوی است؛ بنابراین ایمان مراتب گوناگونی دارد؛ مراتب آغازین آن ضعیفتر و مراتب پیشرفتهاش نیرومندتر است. به تناسب آن، شکوفایی معنوی افراد نیز کاهش و افزایش پیدا میکند؛ یعنی ارتباط قلبی با خدا، متناسب با ایمان، کم و زیاد میشود.
فقر و نیاز یعنی چه و دامنۀ آن تا چه اندازه گسترده است؟ فقر انسان نسبت به خداوند دو جنبه مهم دارد: عمق و گستره. به لحاظ عمق، فقر انسان به خداوند با سایر موجودات هیچ تفاوتی ندارد؛ یعنی نه در شئون زندگی، بلکه در اصل وجود به خدا نیازمند است و اساس هستی انسان همین فقر و نیاز به خداست؛ مثل سایر موجودات.
دعا «رابطه قلبی شما با خداست» و پایه اصلی آن امید است. امید «دلها را مشتعل میکند و منوّر نگه میدارد» و موجب «نشاط و حرکت» میشود. از اینرو «تأثیرات معجزه آسایی بر روی دل انسان دارد و دلهای مرده را زنده میکند.» دلهایی که از حق اثر نمیپذیرند، یا به باطل مشغولند، با دعا متحول میشوند. هنگامی که انسان از سر نیاز بهسوی خدا میآید، خداوند دل او را میرباید و معجزه اتفاق میافتد.
ترویج شهوات، ایجاد ترس و جداسازی علم و اندیشه از معنویت، برای تحکیم و تداوم نظامهای سلطهگر و معنویتستیز بسیار لازم است، اما کافی نیست. انسان موجودی معنوی است که حقیقت هویت او روح است. استعداد روحی همواره از درون، او را به سوی کمال مطلق برمیانگیزد و در زندگی محدود دنیوی و سرگرمیهای حیوانی، آرام و قرار او را میگیرد.
تسلط بر افکار، بخش مهمی از قدرت و نفوذ را تأمین میکند. اگر مردم اندیشهای معنوی داشته باشند، اقتدار نظامها و حکومتهای معنوی را خواهند پذیرفت و اگر اندیشهای مادی داشته باشند، اقتدار حکومتهای مادی و دنیاگرا برایشان توجیهپذیر خواهد بود. نیروهای استکباری برای حفظ مردم در وضعیت سلطهپذیری، اندیشهای هماهنگ با ارزشها و آرمانهای خود تولید میکنند.
با تباهی استعداد روحی، قوت و امتیاز انسان به ضعف و عوامل انحطاط و سقوط تبدیل میشود. چنانکه «حیوانی خطرناکتر از حیوانهای دیگر خواهد شد... فرعونها، قارونها، نمرودها و شیطانهای مجسم هم استعداد تکامل و ترقی داشتند. آنها هم اگر به خود میآمدند، فکر میکردند و به یاد جوهر انسانی خود میافتادند، میتوانستند پیش بروند.»
هوسگرایی، انسان را سرگرم میکند و در یک چرخه پایانناپذیر تا پایان عمر پیش میبرد. هوسها ذهن و دل را پر میکند و امیال را بر میانگیزد و چون پاسخگوی نیاز حقیقی انسان و استعداد نامحدود روحی او نیست، تنوعطلبی جایگزین بینهایتطلبی میشود. تنوع طلبی در هوسها راهی بیپایان است که هیچگاه انسان را کامیاب نمیکند.
یکی از فرضیههایی که در مورد قدرت ذهن در بعضی از معنویتهای نوظهور ارائه میشود؛ فرضیه جذب میباشد، تعریفهای متفاوتی از آن شده است که به عنوان نمونه گفته شده است: هر چیز را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دستهایت خواهی داشت. و اینکه اگر انسان به دنیا فرمان دهد و باور کند که به خواستهاش رسیده است، تنها با همین تصورات...
پس از وقوع انقلاب اسلامی و تحولی که از این نظام برخاسته از اسلام ناب در جهان ایجاد کرد، دشمنان به انحای مختلف تلاش در به شکست کشیدن آنرا تجربه نمودند. که اخیرا از راه دین و سست کردن پایههای اعتقادی و تبلیغ فرقههای انحرافی گوناگون وارد شدهاند. و باید گفت استفاده از ابزارهای رسانهای نوین، نظیر اینترنت و ماهواره نیز کار را برای آنان آسانتر کرده است...