خودشناسی و خداشناسی، در استعداد روحی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ چرا انسان با فراموش کردن خداوند، خود را از یاد میبرد؟ این چه ارتباطی است که انسان خودش را در خداشناسی میشناسد و با غفلت از او، از خودش غافل میشود؟ «انسانها بر اثر غفلت از خدای متعال (که روح هستی و حقیقت هستی است) از خودشان، از دلشان و از حقیقتشان غافل میشوند؛ «نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ.[الحشر/19] خدا را فراموش كردند پس خدا هم خودشان را از يادشان برد.»[1] این عبارت به روشنی نشان میدهد که خدا را دراصل وجود و هویت انسان باید یافت، و اصل و هویت انسان با خداشناسی کشف میشود. بیتردید هر نوع برداشتی مبنی بر این همانی میان انسان و خدا نادرست است؛ زیرا بهروشنی میدانیم خدا نیستیم و هیچیک از ضعفها و نیازهای ما سزاوار خداوند نیست. از این توهم که خود را خدا بپنداریم، بهناچار در اشتباهات بیشمار دیگری میافتیم، که پایانی برای آنها نیست، مگر با توجه به نیاز و فقر و وابستگی «خود» به خداوند بیدار شویم.
اما اینچه رابطهای است میان «خود» و خدا که گروهی را به اشتباه انداخته و فرصت را برای برداشتهای ناروا از برخی آیات و روایات فراهم کرده است؟ پاسخ این پرسش بسیار ساده است اما اگر بادقت در آن نیندیشیم، حقیقتش را به خوبی در نمییابیم. پاسخ اصلی، همان فقر و نیاز است. «انسان، نیازمند به خداست و بدون او نمیتواند.»[2]
فقر و نیاز یعنی چه و دامنۀ آن تا چه اندازه گسترده است؟ فقر انسان نسبت به خداوند دو جنبه مهم دارد: عمق و گستره. به لحاظ عمق، فقر انسان به خداوند با سایر موجودات هیچ تفاوتی ندارد؛ یعنی نه در شئون زندگی، بلکه در اصل وجود به خدا نیازمند است و اساس هستی انسان همین فقر و نیاز به خداست؛ مثل سایر موجودات.
اینکه قرآن کریم میفرماید: «ای انسانها! شما نیازمند الله هستید»، بدون شک از عمق نیاز نمیگوید؛ زیرا این جنبه از نیاز انسان، آنگونه نیست که خداوند بخواهد او را بهطور خاص مخاطب قرار دهد. البته ممکن است گفته شود، سایر موجودات نمیتوانند این را بفهمند. از اینرو با اینکه عمق نیاز وجودی به خداوند بین انسان و سایر موجودات مشترک است، خداوند انسان را به خاطر فهمش مخاطب قرار داده است.
جنبه دوم فقر که مخصوص انسان، نامحدود بودن گستردۀ این نیاز است. همه موجودات به خدا نیازمنداند اما نیازشان حدودی دارد؛ در حالیکه انسان نیازش نامحدود است. موجودات دیگر به روزی، قدرت، تدبیر و لطف خداوند محتاجند؛ با تمام وجود هم محتاجند؛ اما جایی این احتیاج به پایان میرسد و آنها مرز مشخصی در وجودشان دارند، ولی انسان مرزی نمیشناسد و همه مرزها و حدود را در هم میشکند. اگر بهسوی اوج رود، عروجش نامحدود است و اگر بهسوی سقوط برود، نزولش نامحدود است. «استعداد علوّ و ترقی و تعالی و استعداد تنزل و سقوط، تقریبا شاید بشود گفت بینهایت در ما افراد انسان وجود دارد.»[3]
نیاز و فقر نامحدود انسان به خداوند، بهصورت کمالطلبی بروز میکند؛ اگر به قدرت میاندیشد، قدرت بیپایان را میخواهد، اگر به علم بیندیشد، علم بیپایان را میطلبد؛ به هر مطلوبی رو بیاورد، در حد مشخصی متوقف نمیشود و پس از چندی مرزهای نیازش فراتر میرود و نهایتی ندارد. «ما انسانها تابع و متمایل به کمالیم.»[4] کمالطلبی یعنی گریز از هر نقص و کاستی، و هر نوع محدودیت، نوعی کاستی و نقص است. انسان کمالطلب یعنی انسانی که نامحدود طلب است. نامحدود بودن نیاز انسان به خداوند، گسترده فقر او را آشکار میکند گستردهای که هیچ موجود دیگری در آن با انسان شریک و شبیه نیست.
ویژگی کمالطلبی یا نامحدودطلبی، نشانۀ نامحدود بودن استعدادی است که در نهاده شده و تنها در ارتباط و تعلق به خداوند برآورده میشود. این استعداد و قابلیت در روح است؛ روحی که خداست و بیقرار بازگشت به سوی اوست. روح الهی از خدا دمیده شده و به سوی خداوند و پیوند با او را محقق میسازد. از این رو قرآن کریم میفرماید: «يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ. [الانشقاق/6] اى انسان، بىترديد تو به سوى (ديدار جمال و جلال و ثواب و عقاب) پروردگارت با تلاشى سخت (به سير تكوينى و طبيعى) رهسپارى، پس او را ديدار خواهى كرد.»
ملاقات با خدا رویدادی نیست که به سایر موجودات نسبت داده شود. این ویژگی انسان است و هیچ موجود دیگری استعداد ملاقات کنندۀ او نیستند. ملاقات با او یعنی ملاقات با علم، قدرت، رحمت و نور بیپایان، و انسان دارای استعداد روحی عظیمی است که او را به پیوندی بینظیر با خداوند میرساند.
استعداد ملاقات و پیوند با خدا بهصورت میل و نیاز نامحدود در انسان احساس و مشاهده میشود که معمولا آن را به کمالطلبی میشناسیم. اینکه این استعداد نامحدود دقیقا چیست و چگونه پیوندی را با خداوند برقرار میکند باید در جای دیگر بررسی شود. اما آنچه در بحث خودشناسی معنوی مهم است این است که خودشناسی معنوی در گرو شناخت استعداد نامحدود انسان برای درک، ملاقات و پیوند با خداوند است.
پینوشت:
[1]. بیانات رهبر معظم انقلاب، خامنهای، سید علی، 30/9/83.
[2]. همو، بیانات، 18/5/88.
[3]. همو، بیانات، 20/7/91.
[4]. همو، بیانات، 13/3/89.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: معنویت رهایی بخش، مظاهری سیف، صهبای یقین، قم، ص 59.
افزودن نظر جدید