بهائیت
بهائیان پذیرش بهائیت را پیش شرط تحقق صلح و وحدت معرفی میکنند و در این راستا تعالیم بهائی ( تساوی زن و مرد، تحری حقیقت، ترک تقلید و مطابقت دین با علم و عقل) را از تمایزات بهائیت برمیشمارند. این درحالیست که هیچ یک از این پیششرطها جنبه عملی در بهائیت نداشته و تعالیم بهائی به آنها پایبند نیست.
عبدالبهاء، ثمره تساوی زن و مرد و حضور زنها در اداره عالم را به دلیل خانواده دوستی زنها، گسترش صلح میدانست. این در حالیست که در بهائیت، زنها از مدیریت ارکان رهبری بهائیت محروم شده و به نفرت از خانواده، بخاطر برگشت بستگان خود از بهائیت، محکوم میشوند.
بهائیان بهائی با تشبیه عالم به مریضی لاعلاج، درمان آن را کنار گذاشتن تمامی تعصبات، از جمله تعصبات دینی، جنسی و وطنی عنوان میکنند! این در حالیست که نه تمام تعصبات مذموم است و نه بهائیان در اعتقاد خود بیتعصبند.
ردپای تشکیلات برانداز بهائیت که تا پیش از این، در تمامی تحرکات براندازی و به آشوب کشاندن اعتراضات مردمی به چشم میخورد، اکنون نیز در ماجرای به ناآرامی کشاندن اعتراضات مردم اصفهان به چشم میخورد.
مبلّغان بهائی برای ترویج مسلک خود، مدعی تمجید تولستوی از فرقه بهائیت میشوند. این در حالیست که در منابع مکتوب بهائیت، به عدم موفقیت در جذب این نویسنده مشهور اعتراف کردهاند. در ادامه، به بررسی سایر جهات این موضوع میپردازیم:
تشکیلات بهائیت اخیراً در حالی 100 اثر برای پیامبرخوانده خود برمیشمارد که پیشتر، او را دارای چند هزار اثر میدانست! آثار به ظاهر الهی که پیش از نگارش، چک نویس میشدند و پس از آن، از فیلتر اصلاحات و ویرایش رد میشدند! آثاری که همواره توسط تشکیلات بهائی، سانسور و گلچین میشود.
تشکیلات بهائیت بر خلاف دستور پیشوایان بهائی، مبلّغین خود را به تبلیغ حداکثری در ایران فرامیخواند؛ تا در کنار یارگیری هرچه بیشتر، از نتایج مظلوم نمایی آن نیز بهرهمند گردد.
مبلّغین بهائی برای توجیه مهدویت علی محمد باب، در حالی مدعی بداء در تمام نشانههای ظهور (حتی محتومها) میشوند که بداء در وقوع اصل محتومات غیرممکن است. چرا که در غیر این صورت، تقسیم علائم ظهور به حتمی و غیرحتمی از جانب معصومین (علیهم السلام) بیمعنا خواهد بود. ضمن آنکه این توجیه، با اصلِ ممنوعیت تأویل در بهائیت، ناسازگار است.
نویسندگان بهائی در حالی پیش شرط ترویج اتحاد و یگانگی را وجود اتحاد درونی دانستند که با این شرط، خود را خارج کرده و شعار وحدت عالم انسانی در بهائیت را بیمعنا ساختهاند.
بهائیان امتیاز بهائیت نسبت به اسلام و مسیحیت، انتخاب عبدالبهاء به عنوان جانشینی و جلوگیری از بروز انشعابات در فرقه بهائی معرفی میکنند. این در حالیست که نه به وصیت پیامبرخوانده این فرقه عمل شد و نه از انشعاب در بهائیت پیشگیری شد.
متأسفانه برخی از اعضای انجمن حجتیه در سالهای اخیر، همسو با جریان شیعه انگلیسی، در جهت خلاف وحدت اسلامی حرکت کردهاند. اما آیا حجتیهای بیحجت، با لعن و نفرین دستاورد بیشتری برای مذهب شیعه داشتند یا مکتب وحدتی امام خمینی که یکی از پیروانش شیخ ابراهیم زکزاکی در نیجریه، بیست میلیون نفر را به مذهب شیعه درآورد؟!
تشکیلات بهائیت در حالی بر خلاف دستور پیشوایان این فرقه، به دنبال تبلیغ خود به واسطه ادعای ممنوعیت دفن اموات بهائی، به دنبال مظلوم نمایی و پیشبرد گفتمان نفرت برعلیه جمهوری اسلامی ایران است که اظهارات مسئولین قبرستان، حکایت از دروغ این تشکیلات دارد.
تشکیلات بهائیت در حالی به دروغ و با ادعای تخریب تمامی قبرستانهایش به بهانهی عقیدتی، به مظلوم نمایی میپردازد که، برخورد با تعداد اندکی از قبرستانهای این فرقه از سه جهت خارج نیست: قرار گرفتن در زمره اموال شرکت امناء، تصرف در اراضی فاقد مجوز دفن و قرار گرفتن در بافت شهری میباشد.
تشکیلات بهائیت هرکجا که باشد، بر خلاف شعار ممنوعیت دخالت در سیاست و پیروی از حاکمین، به دنبال براندازی و تصاحب حکومت است. لذا وقتی در کشوری مثل قطر، فعالیتهای ضدامنیتی اش لو میرود، در کنار مظلوم نمایی و ظاهرسازی به تهدید و کارشکنی علیه کشور میزبان روی میآورد.