بهائیت
تشکیلات بهائیت در جریانسازی اخیر خود برعلیه جمهوری اسلامی، حتی از حمایت بهائیان ایران نیز برخوردار نشد. اما بهائیتی که با هدف برچیدن مذهب شیعه تشکیل شده و برای براندازی نظام جمهوری اسلامی تلاش میکند، چگونه میتواند تقاضای تریبون رسمی در کشور داشته باشد. از طرفی آیا نقد بهائیت بر خلاف شعار تحری حقیقت این فرقه است؟!
تشکیلات بهائی ذیل بیانیهای، به اعتراض مقامات دولتی و سازمان یهودیان کانادا، به نقض حقوق بهائیان در ایران پرداخت. اما آیا رژیم ناقض حقوق بشر کانادا و یهودیان چشم بسته جنایات اسرائیل در این کشور، صلاحیت اعتراض به نقض حقوق بشر در سایر کشورها را دارند؟ طبق قانون اساسی ایران، تمامی گروهها تا زمانی که برعلیه دین و کشور توطئه نکنند، محترمند.
تشکیلات بهائی در ژنو، در حالی مدعی نفرتپراکنی جمهوری اسلامی برعلیه بهائیان شد که: در وهلهی اول با معدوم سازی کتب پیشوایانش و برچیدن بساط تشکیلات جهانیاش میبایست نفرتپراکنی علیه مردم ایران را متوقف کند. در ثانی، تشکیلاتی که تحری حقیقت را تعلیم و ظلمپذیری را منش پیشوایان خود معرفی میکند، چرا به نقد علمی فرقهی خود معترض است؟
پیشوایان بهائی در حالی ادعای ابداع تعلیمی به نام تعدیل معیشت را دارند که: اولا: مفهوم تعدیل معیشت در میان ادیان، مسبوق به سابقه بوده. ثانیا: پیشوایان بهائی فقط به وجود مشکل اشاره و راهکاری برای آن معرفی ننمودهاند. ثالثا: مردم را در مقابل دو مانع بزرگ تعدیل معیشت که همان غارتگران و دولتهای ناکارآمد باشند، امر به سکوت کردهاند.
تشکیلات بهائیت در پیام خود، بر تبلیغ بهائیت برای کودکان، به بهانهی آموزش و درس اخلاق تأکید کرد. اما اگر منظور، تبلیغ کودکان بهائی و غیربهائیست که خلاف اصول اخلاقی و قانونی بین المللی است. اگر هم گروه هدف تبلیغی، تنها کودکان بهائیست که باز هم بر خلاف اصل جستجوی آزادانهی حقیقت در این فرقه میباشد.
صادق زیبا کلام در مصاحبهای با نشریه تجارت فردا، امیرکبیر را مغرور و از برخورد او با بابیان گلایه کرد. اما مواجهه با جنبش داعشی مسلک بابی که به دنبال نسلکشی غیربابیان، نابودی اماکن، زدن گردن مخالفین و سوزاندن کتابهای غیربابی بود، تنها در فکر وطن فروشان بهائی و بیمغزهای اصلاحات میتواند از امیرکبیر شخصیتی ظالم بسازد.
محمد نوریزاد با فرقهی اسلامی برشمردن بهائیت، از ناعدالتی با آنان سخن گفته است! اما بهائیت را چگونه میتوان زیرشاخه اسلام دانست در حالی که خود را دینی مستقل معرفی میکند. بهائیتی که با تفکرات کفرآمیزش، نه تنها زیرشاخهی اسلام، بلکه زیرمجموعه ادیان الهی نیز به حساب نمیآید. در عین حال طبق آموزهی اسلام به عدالت با بهائیان رفتار میشود.
محمد نوریزاد، انقلابی نمای دیروز و ضدانقلابی امروز که خود را برتر از علمای شیعه برمیشمارد، در حالی بخاطر دوستیاش با تشکیلات بهائیت مورد تقدیر قرار میگیرد که طبق فرموده قرآن کریم، مسلمانان ضمن رعایت حقوق کفار از دوستی با ایشان نهی شدهاند. دوستی با بهائیت دورویی که در کنار مظلومنمایی، غیربهائیان پست فطرت و لایق آتش میداند.
تشکیلات بهائیت در تاریخ 3 شهریور 1400، خواستار ورود نهادهای بین المللی به موضوع مصادرهی زمینهای شش بهائی در سمنان شد. این در حالیست که تشکیلات گمان برده همانگونه که با تغییر نام تشکیلات جاسوسی و غیرقانونیاش در ایران، میتواند ماهیت آن را حفظ کند، با تغییر نام اموال نامشروعش نیز میتواند پشت اعضایش پنهان گردد.
تشکیلات بهائیت که با ادعای صدور مصوبهای مبنی بر محدودیت تحصیل بهائیان در ایران، به نفرت پراکنی برعلیه کشورمان میپردازد، چگونه میتواند از رفتار طبق تعالیمش با پیروانش شکایت داشته باشد؟! آیا بهائیان نمیتوانند با اقتداء به پیشوایان خود در کتمان عقیده، محدودیتهای ادعایی را رفع کنند؟ یا به ممنوعیت آزادیخواهی در تعالیمشان پایبند باشند؟
تشکیلات بهائیت که همواره تبلیغ کودکان سایر ادیان به بهائیت را در اولویت قرار میدهد، از احتمال تبلیغ دانشآموزانش به اسلام هراس دارد. همچنین این تشکیلات از ممنوعیت اظهار علنی عقاید دانشجوهایش و تبلیغ این تشکیلات برای جوانان مسلمان ایرانی، اظهار نگرانی میکند و سعی در فضاسازی بر علیه کشورمان در مجامع بین المللی را دارد.
تشکیلات بهائیت با ایراد بیانیهای، به صورت غیرمستقیم همهگیری ویروس کرونا را موجب فراهم شدن زمینهی تبلیغ بهائیت به بهانهی کمک به همنوع ارزیابی کرد. آری؛ کرونایی که قرار بود عذاب پیامبرخوانده بهائی برای سنگریزههای غیربهائی باشد، اینک و پس از همهگیری بهانهای برای تبلیغ مضاعف این فرقه گشته است.
عناصر تشکیلات بهائی با نقض حکم پیشوایانشان بر ممنوعیت اعتراض به حاکمین، مدعی جنایت مقامات ایران در کوتاهی واردات واکسن به کشور میشوند. این در حالیست که ضمن نادیده گرفتن تلاش نظام در واردات و مانعتراشیهای آمریکا؛ گویا نمیدانند که پیشوای دروغینشان حکم به ممنوعیت استفاده از هرگونه دارو داده است!
حسینعلی بهاء در طول عمر خود مدعی مقامات متعددی شد. تنها سه سال بعد مرگ سید علی محمد شیرازی اولین ادعای خود، یعنی ادعای من یظهره اللهی را آشکار کرد. این ادعا سبب به وجود آمدن ولولهاي در ميان بابيان شد. نخستين كسي كه به شدت بر او تاخت و ادعايش را باطل شمرد ميرزا يحيي ازل، برادرش بود كه نزد بهائيان «أول من أعرض عن الله» ناميده شد.