آیا پذیرش بهائیت پیش شرط صلح و وحدت است

  • 1400/09/17 - 13:34
بهائیان پذیرش بهائیت را پیش شرط تحقق صلح و وحدت معرفی می‌کنند و در این راستا تعالیم بهائی ( تساوی زن و مرد، تحری حقیقت، ترک تقلید و مطابقت دین با علم و عقل) را از تمایزات بهائیت برمی‌شمارند. این درحالیست که هیچ یک از این پیش‌شرط‌ها جنبه عملی در بهائیت نداشته و تعالیم بهائی به آن‌ها پایبند نیست.
بهائیت شرط صلح و وحدت دوازده تعالیم بهاءالله نشانه های بهایی بودن

آیا پذیرش بهائیت پیش شرط صلح و وحدت است

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی با تعیین پیش شرط پذیرش بهائیت برای ایجاد وحدت و صلح جهانی؛ تعالیمی مثل تساوی زن و مرد، تحری حقیقت، ترک تقلید و مطابقت دین با علم و عقل را از تمایزات بهائیت نسبت به ادیان الهی برمی‌شمارند: «وحدت عالم انسانی و صلح عمومی بدون اجرای تعالیم حضرت بهاءالله تحقق پذیر نیست... جز در ظلّ تعالیم حضرت بهاءالله که همه آن تعالیم بر محور وحدت عالم انسانی دور می‌زند و این وحدت به وسیله احکام هیچ یک از ادیان قبل تحقق پذیر نتواند بود. زیرا یکی از اسباب تحقق وحدت عالم انسانی، تساوی حقوق رجال و نساء است و در هیچ یک از ادیان قبل، حقوق زن و مرد بطور تساوی برقرار نگردیده و نیز یکی از اسباب ترک تقالید و تحری حقیقت است و پیروان ادیان قبل، گرفتار تقالید از آباء و اجداد و علمای ادیان قبل، گرفتار تقالید از آباء و اجداد و علمای دینی هستند و تا این تقالید دست نکشند و تحری حقیقت نکنند، حق را از باطل تمیز ندهند و به مبدأ حقیقت واحده راه نیابند. چون حقیقت یکی است و در ظلّ یک دین، مجتمع نشوند و نیز این وحدت جز به لزوم مطابقت دین با علم و عقل میسر نیست. پیروان ادیان قبل چنانکه مذکور شد، همه گرفتار عقاید موهومه و افکار و انتظاراتی بر اساس ظواهر غیرمعقوله هستند».[1]

اما در پاسخ، لازم است تا به راستی آزمایی مصادیق تمایزات صلح و وحدت آفرین در بهائیت بپردازیم:

اول: مبلّغان بهائی، تساوی زن و مرد را یکی از عوامل صلح و وحدت آفرین در جوامع معرفی می‌کنند و آن را ابتکار فرقه بهائی می‌دانند. این درحالیست که فرقه بهائیت در احکام و نظام مدیریتی خود، این اصل را نقض کرده است. چنان که به طور نمونه، زن‌ها را از ارث بردن عمده دارایی پدری محروم می‌کند[2] و حضور آنان را در بالاترین نهاد رهبری بهائیت ممنوع می‌داند.[3]

دوم: مبلّغان بهائی، در حالی تقلید از آباء و اجداد را مانع ایجاد وحدت دانستند که در بهائیت، با سیاست چماق و هویجی که برای کودکی بهائی به کار برده می‌شود (شامل بمباران اطلاعات غلط در خصوص بهائیت و ادیان الهی و از طرفی ترس از طرد و جدایی از خانواده و دوستان در صورت بهایی نشدن) راهی برای آزاداندیشی آنان باقی نمی‌ماند.[4] همچنین بهائیان تقلید از علمای دینی را مانع حقیقت جویی می‌دانند، در حالی که خود مقلّد چشم و گوش بسته تشکیلات بهائی و در رأس آن، نهاد موسوم به بیت العدل هستند.[5]

سوم: مبلّغان بهائی در حالی از دیگر لوازم وحدت را مطابقت دین با علم و عقل برمی‌شماردند که در بهائیت، هیچ گونه تطبیقی میان علم و عقل وجود ندارد. به طور مثال، آیا حکم به زنده سوزاندن انسان‌ها بخاطر آتش زدن خانه‌ای بی‌جان، [6] انکار وجود نَر و ماده میان درختان،[7] تبدیل شدن مس به طلا با گذر زمان،[8] ابداع تقویمی ناسازگار با نظام طبیعت[9] و به طور کلّی، میزان نبودن عقل برای شناخت حقیقت، [10] نشانه تطبیق بهائیت با علم و عقل است؟!

چهارم: مبلّغان بهائی برای توجیه مسلک ساختگی بهائیت، با بی‌شرمی تمام، ادیان الهی را دارای عقایدی متوهم جلوه داده و معجزاتشان را دروغ می‌خوانند. این درحالیست که پیشوایان بهائی، در کنار ردّ حجیت معجزه، [11] معجزه‌های خود را نیازمند اصلاح بشری می‌دانستند.[12]

پی‌نوشت:
[1]. به نقل مبلّغان بهائی از کتاب: برهان واضح، نوشته: غلام رضا روحانی.
[2]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 23، بند 25.
[3]. چنان که زنان بهائی حق عضویت در بالاترین دو رکن رهبری بهائیت (بیت العدل و مقام ولایت امر) را ندارند: عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 1، شماره 38، ص 77؛ عباس افندی، الواح وصایا، محفل ملّی بهائیان پاکستان: مطبعه‌ی استرلینگ گاردن رود، نوامبر 1960، ص 12-11.
[4]. حکم پیشوایان بهائی به مغزشویی کودکان با عقاید پوشالی بهائیت: عباس افندی، منتخباتی از مکاتيب، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 1، ص 124؛ حکم پیشوایان بهائی به طرد هرآنکس که بوی مخالفت از او استشمام شود: عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 421.
[5]. تقلید و تبعیت محض از تشکیلات بهائیت، بیت العدل و محافل بهائی، از مهم‌ترین واجبات یک بهائی محسوب می‌شود: ریاض قدیمی، گلزار تعالیم بهائی، تورنتو کانادا: بی‌نا، دوم، 1995 م، ص 40.
[6]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 56، بند: 62.
[7]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج‌الله زکی الکردی، چاپ اول، 1921م، ج 3، ص 276.
[8]. ر.ک: حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار بهائی، 1988 م، ص 104.
[9]. ر.ک: حبیب‌الله حسامی، تقویم بدیع و امتیازات آن، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 144.
[10]. حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله‌ی قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخه‌ی خطی، کاتب حرف الزاء، ربیع الأول، ص 286.
[11]. ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، هوفمایم آلمان: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 2001 م، ص 80.
[12]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: معجزه میرزا حسینعلی نوری اصلاح شد!

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.