اسناد

دلیل جواز بوسیدن قرآن
04/28/1400 - 14:27

تقی الدین سبکی بوسیدن قرآن را جایز می‌دانست و دلیل جواز آن را قیاس این عمل، به بوسیدن حجر‌الاسود می‌دانست و تصریح داشت: همان‌گونه که بوسیدن حجر الاسود، به خاطر احترام داشتن آن جایز است؛ بوسیدن قرآن نیز از همین باب می‌تواند جایز باشد.
تحفة الحبيب على شرح الخطيب، بجيرمی، ج1، ص551.

بوسیدن قرآن توسط خلفا
04/28/1400 - 14:26

ابن عابدین حنفی ضمن آوردن قول کسانی‌که قائل به بدعت بودن بوسیدن قرآن هستند، تصریح می‌کند: عمر بن خطاب، هر روز قرآن را می‌بوسید و می‌گفت: این عهدنامه خداوند و منشور او است؛ عثمان نیز قرآن را می‌بوسید و به صورتش می‌مالید.
رد المحتار على الدر المختار، ابن عابدین، ج9، ص551.

استحباب بوسیدن قرآن و اقوال علمای اهل سنت
04/28/1400 - 14:25

ابن حجر عسقلانی در اثبات استحباب بوسیدن قرآن، به فتوای ابن ابی‌الصیف یمانی، از علمای بزرگ شافعیه، استناد کرده است.
فتح الباری شرح صحيح البخاری، ابن حجر، ج3، ص475.
مقاله: «بوسيدن قرآن هنگام افتادن بدعت است؟!»

استحباب بوسیدن قرآن در کلام عالم حنبلی
04/28/1400 - 14:25

ابن مفلح حنبلی تصریح می‌کند بوسیدن قرآن امری مستحب است.
الآداب الشرعية والمنح المرعية، ابن مفلح حنبلی، ج2، ص273.
مقاله: «بوسيدن قرآن هنگام افتادن بدعت است؟!»

جنایات وهابیت علیه مسلمانان مکه
04/27/1400 - 12:46

زینی دحلان در مورد جنایات وهابیت می‌نویسد: «بین شریف غالب و وهابیت تا سال 1220 قمری، جنگ‌هایی رخ داد و وهابیت بر تمام اطراف مکه غالب شدند و تحت تصرف خودشان قرار دادند و شهر مکه را محاصره کردند، تا جایی که مصیبت و بلا، سخت و دشوار شد و سختی، همه را فرا گرفت و مردم مکه، گوشت سگ و مردار خوردند؛ سپس

تایید توسل یا تقیه، توسط ابن‌تیمیه
04/26/1400 - 15:16

ابن‌کثیر می‌نویسد: «برزالی گفت: در شوال، صوفیه قاهره علیه ابن تیمیه و کلام او درباره ابن عربی و مانند این سخنان وی، به دولت شکایت کردند؛ امر ابن تیمیه به قاضی شافعی واگذار شد؛ از این‌رو مجلسی برپا شد و ابن عطا علیه ابن تیمیه، ادعاهایی کرد که ثابت نشد؛ لکن ابن تیمیه گفت: جایز نیست استغاثه، مگر به

مدح امام باقر (علیه‌السلام) توسط ابن کثیر
04/26/1400 - 11:58

ابن کثیر در مورد امام باقر (علیه‌السلام) می‌نویسد: او تابعی جلیل القدر، بسیار باارزش، از اعلام امت در علوم، سیادت و شرافت، ذاکر خدا، خاشع در برابر او، صابر، سلاله‌ی نبوّت، دارای نسب رفیع و حسب عالی، بسیار گریه کننده، عارف به خطرات، دوری کننده از جدال و دشمنی‌ها ... است.

امام باقر (علیه السلام)، شکافنده علم
04/26/1400 - 11:58

ابن صباغ مالکی در مورد امام باقر (علیه السلام) می‌گوید: او باقر خوانده شد «لبقر العلم» یعنی برای انفجار و توسعه و شکافتن علم.
الفصول المهمه...، ابن صباغ مالکی، ص200.

توضیح باقر از القاب امام پنجم توسط ابن عماد حنبلی
04/26/1400 - 11:57

ابن عماد حنبلی در مورد امام باقر (علیه السلام) می‌گوید: «ابوجعفر محمد الباقر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهم السلام) از دانشمندان مدینه بود و بسیاری همانند ابوسعید خدری و جابر از او روایت کرده‌اند، او را باقر می‌نامیدند، چرا که علم را شکافته بود اصل آن را می‌شناخت و با ناپیدای آن آشنا

علت ملقب شدن امام باقر (علیه‌السلام) به باقر توسط دمیری
04/26/1400 - 11:57

دمیری شافعی در مورد امام باقر (علیه السلام) می‌گوید: به محمد بن علی زین العابدین بن حسین بن علی ابن ابی‌طالب (علیهم السلام)، باقر گفته می‌شود؛ برای این‌که علم را شکافت و از راهی رسا به آن وارد شد.
حیاة الحیوان، دمیری، ج1، ص191.

ابوبکر، متوسل به پیامبر پس از رحلت ایشان
04/22/1400 - 18:05

صالحی شامی، از علمای شافعی نقل می‌کند: هنگامی‌که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از دنیا رفتند، ابوبکر بر بالین مطهر آن حضرت حاضر شد و خطاب به ایشان عرض کرد: ای محمد! ما را نزد پروردگارت یاد کن.
سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی، ج12، ص299.

توسل ابوسعید خدری به حق سائلین درگاه خداوند
04/22/1400 - 18:05

ابوسعید خدری توصیه می‌کند، انسان در هنگامی‌که برای اقامه نماز از خانه خارج می‌شود، این‌گونه دعا کند: خدایا! از تو مسئلت می‌کنم، به‌حق سائلین درگاهت، ... مرا از آتش، نجاتم دهی و گناهانم را ببخشی؛ زیرا گناهان را جز تو کسی نمی‌بخشد.
مصنف ابن ابی شیبه، ج9، ص453.

استغاثه، توسل به پیامبر اکرم و طلب شفاعت از ایشان، در همه زمانها
04/22/1400 - 18:04

قسطلانی می‌نویسد: سزاوار است که زائر حریم مطهر نبوی، بسیار دعا و تضرع کند و به آن حضرت توسل کرده و از ایشان، یاری و شفاعت بطلبد؛ ...

به همراه داشتن مهر توسط مسروق بن اجدع تابعی، و سجده بر آن
04/22/1400 - 18:04

مسروق بن اجدع با خودش لبنه (خشت کوچک) همراه داشت و وقتی با کشتی سفر می‌کرد، (در هنگام نماز خواندن) بر آن خشت، سجده می‌کرد.
المصنف، عبدالرزاق، ج2، ص582.

Pages