اسناد
ابن ابیحاتم از ابوسعید خدری نقل کرده که آیه ابلاغ، در حق (امام) علی ابن ابیطالب نازل شده است.
تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، ج4، ص1172.
مقاله: «نزول آیهی ابلاغ در عید غدیر»
از منظر غُماری، بافضیلتترین افراد در امت اسلامی، به ترتیب عبارتند از: حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله)، حضرت زهرا، حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین (علیهمالسلام)، همسران پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، ابوبکر، عمر، عثمان.
الجواب المفید للسائل المستفید، غماری، ص102.
غُماری از علمای اهل سنت، تصریح میکند: مسئله خلافت بعد از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، در جهان اسلام، به دو صورت متصور است: 1) خلافت ظاهری که در دستان ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت علی (علیهالسلام) بود. 2) خلافت باطنی که به امیرالمومنین (علیهالسلام) تعلق دارد.
آلوسی مینویسد: بسیاری از صوفیه مسلکان، معتقدند که امیرالمومنین (علیهالسلام) خلیفه بلافصل رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است. البته نوع خلافتی که این عده برای حضرت علی (علیهالسلام) قائلند، خلافتی باطنی است.
غماری، معاویه را منافق، کافر و در زمره ناصبیها قرار داده است؛ وی ادله متعددی در جهت اثبات این ادعایش اقامه میکند از جمله اینکه پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودهاند: «کسیکه امیرالمومنین (علیهالسلام) را سب کند، مرا سب کرده و هر کسیکه مرا سب کند، خدا را سب کرده است.» و لذا از آنجایی که
غماری ضمن معرفی و افشای ماهیت ابنتیمیه، محمد بن عبدالوهاب را شیطانی میداند که دارای مذهبی باطل است و افکارش از افکار ابنتیمیه نشأت گرفته است. وی میگوید: «و این کفایت میکند که شیطان نجدی (محمد بن عبدالوهاب) و پیروانش و مذهب فاسدشان، زاییده افکار و سخنان ابنتیمیه هستند.»
قرمانی، از علمای اهل سنت قرن یازدهم در مورد امام هادی (علیهالسلام) میگوید: مناقبش گرانبها و اوصافش شریف است.
اخبار الدول و آثار الاول فی التاریخ، قرمانی، ص349.
از ابن عثیمین درباره قول سفارینی در کتاب «غذاء الألباب» که گفت: ای سید من! ای رسول الله (صلیاللهعلیهوآله)، دستم را بگیر ...، من آمدهام در حالیکه نه علم دارم و نه عمل، سؤال شد.
ابن عثمین صدور این کلام را از سفارینی انکار کرد، و جواب داد: شاید این شعر را از کسی نقل کرده باشد.
نووی مینویسد: «امام الحرمین میگوید: اگر کسی قسم بخورد، بر اینکه اگر احادیث دو کتاب بخاری و مسلم از دو لب مبارک رسول الله (صلی الله علیه و آله) صادر نشده باشد، من زنم را طلاق میدهم، قسم او صحیح است و زنش مطلقه نیست.»
عبدالله غنیمان در مورد ابن تیمیه میگوید: واقع این است که دعوت شیخ محمد، امتداد دعوت ابن تیمیه است و اثری از آثار دعوت ابن تیمیه است؛ چون محمد بن عبدالوهاب دعوتش را از کتب ابن تیمیه خارج کرده است، و اینها (وهابیها) از کتب ابن تیمیه پیوسته نفع میبرند، حتی محمد حامد الفقی (موسس جماعت انصار السنة
عبدالله غنیمان وهابی، استاد دانشگاه اسلامی مدینه، با تحریف حدیث صحیح مسلم، این روایت را اینگونه نقل میکند که پیامبر فرمود: «ای مردم! من بشری هستم و نزديك است فرستادهی پروردگارم بيايد و دعوت او را اجابت كنم؛ من در ميان شما، دو چيز گرانمايه به يادگار میگذارم.
چگونه ممکن است پیامبری که حتی انتخاب فرمانده جنگی همچون «موته» را به مسلمانان واگذار نکرد تا خودشان یکی را برگزینند، (بلکه به ترتیب 3 نفر را مشخص کرد تا هر کدام از آنان شهید شدند، دیگری فرماندهی جنگ را بهعهده بگیرد)، در مورد خلافت بعد از رحلتش سکوت کرده باشد؟!
چگونه ممکن است پیامبری که حریص به جلب منافع مؤمنین بود و مؤمنین را بسیار دوست میداشت، و برای خدمت به مسلمانان هیچ کوتاهی نکرد، امت اسلامی را بدون سرپرست رها کند و از این دنیا برود؟!
التعجب من اغلاط العامه، کراجکی، ص45و46.
مخالفین ولایت امیرالمومنین (علیهالسلام) میگویند چطور ممکن است بیشتر امت اسلامی با آنچه واجب شده بود (یعنی اطاعت از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و بیعت با ایشان) مخالفت کرده باشند؟