سلفیت و وهابیت
محمد بن عبدالوهاب رهبر معنوی و بنیانگذار وهابیت در شبه جزیره، بدعتهای زیادی را به بهانه توحید، در دین وارد کرد و از بسیاری از سنتها و سیرههای مسلمانان را بدعت شمرد و از آنها جلوگیری و منع کرد. یکی از سنتهای حسنهای که او با آن به مقابله پرداخت صلوات بر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بود.
علمای اهلسنت در نهایت برای تحکیم خانواده فقه و مذهب جعفری را برگزیدند و قانون ممالک خویش را بر اساس آن تغییر دادند.
علمای معاصر افراطی عربستان یا عالم به فقه و عقاید سایر مذاهب نیستند و یا آن را به طور غیر اصولی و در قالب امری فرعی، حاشیهای و سطحی فرا گرفتهاند. این علما نه تنها عالم به فقه، معرفت و زیرساختهای فکری سایر گرایشهای اسلامی نیستند بلکه حتی نسبت به عقاید سایر مذاهب اهل سنت آگاهی ندارند. این علما بیشتر تابع تفکر ابنتیمیه هستند و به نوعی از تفکر احمدبنحنبل نیز عدول کردهاند
ممنوعیت نقل حدیث در صدر اسلام و محرومیت از علوم اهل بیت (علیهم السلام) که در مذهب اهل تسنن به وقوع پیوست باعث ناتوانی وهابیت در پاسخگویی به احکام دینی گردید و بدین سان فقه اهل بیت با ارائه پاسخ مناسب روز به روز درخشانتر گردید.
با توجه به شناسنامه وهابیت میتوان گفت احکام خلاف اسلامی و سخت گیرانه ای که در این فرقه ضاله میبینیم برگرفته از احادیث و روایاتی است که عموما از ظواهر قرآن در دو کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری آمده است.
حدود یک قرن ممنوعیت نقل حدیث، محروم ماندن از معارف غنی اهل بیت، ایجاد شبهه در معصومیت پیامبر (صی الله علیه و آله و سلم) و... باعث وارد شدن احادیث جعلی و پیدایش فرقه وهابیت گردیدد.
محمد بن عبد الوهاب تئوریسین بزرگ وهابیت، نبوت حضرت آدم و حضرت شیث نبی را انکار کرده و حضرت آدم (علیه السلام) را مشرک دانسته است. او با انکار نبوت حضرت آدم، آیات قرآنیای که دلالت بر نبوت حضرت آدم دارد نادیده گرفته و با مشرک دانستن ایشان، اجحاف بزرگی نموده است.
مفتیان وهابی حتی پوشیدن لباس سفید برای عروس را بدعت و حرام میدانند! آنان هر چیزی که جدید باشد را بدعت میدانند.
وهابی ها بسیار ظاهر گرا هستند. آنان به جهت ظاهر گرایی و جمود در دین فتاوایی صادر میکنند که باعث خنده دشمنان و گریه دوستان میشوند. مثلا آنان فتوا به حرمت نشستن زنان بر صندلی میدهند و نشستن زن بر صندلی را مثل زنا میدانند.
صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، تابعین و تمامی علمای اهلسنت اعم از فقها و محدثین، حضرت علی (علیه السّلام) را پس از عثمان، از بقیه صحابه افضل میدانند و معتقد به خلافت آن امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) بعد از عثمان هستند، اما ابنتیمیه حرّانی حنبلی سرکرده وهابیت در خلافت آن حضرت تشکیک کرده و آن را انکار میکند.
یکی از نمادها و جلوههای دشمنی وهابیت با حضرت علی (علیه السّلام)، اعتقاد به نظریه تثلیث خلفا، تبایغ و انتشار آن در میان جامعه اسلامی و مسلمانان است. ابنتیمیه حرانی در راستای تنقیص حضرت علی (علیه السّلام) نظریه تثلیث خلفا را تبلیغ کرده است. این در حالی است علمای بزرگ اهلسنت نظریه تثلیث خلفا را نپذیرفتهاند.
مفتیات وهابی عمل به آنچه شعار شیعه است را حرام و غیر جایز میشمارند و از همین رو پس از ذکر نام اهل بیت، از عبارت «علیهالسلام» استفاده نمیکنند در حالیکه نمیدانند بزرگان و متقدمان اهل سنت به وفور برای احترام به اهل بیت از عبارت «علیهالسلام» بهره میبردند و این نیز نشانهای دیگر بر جهل و بیسوادی و تعصب جاهلی وهابیت است.
یکی از نمادهای دشمنی وهابیان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت آن حضرت، جرم دانستن محبت اهلبیت (علیهم السّلام)، تحمل نکردن فضائل آنان، برخورد فیزیکی و خانهنشین کردن ناقلین فضائل آن حضرات معصومین و جلوگیری از نقل و انتشار فضائل اهلبیت (علیهم السّلام) و تحمل نکردن انتقاد از امویان است.
با توجه به مستند بودن ورود اسرائیلات و نقل آن در کتب مقبول وهابیت سزاوار این است که برای اطمینان از پیروی دینی به کتاب خدا و عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که برگرفته از حدیث ثقلین است تمسک جوییم.