سلفیت و وهابیت
قرآن به عنوان منبعی الهامبخش مورد توجه عالمان جهان اسلام است. ابنتیمیه نیز از این امر مستثنی نیست و با عدم قبول مجاز در قرآن، به مخالفت با علمای جهان اسلام ایستاده است. این در حالی است که مجاز از حقیقت ابلغ است و افزون بر آن علمای نخستین اهل سنت به مجاز اشاره کرده و آن را تایید کردهاند.
آنان که مقام و منزلت و کارایی رسول اکرم را از عصایی کمنر میدانند، مگر ندیدند که خداوند محبت رسولش را و فرستادن درود و صلوات بر ایشان را امر فرموده است؟ مگر آنها در همان نماز ظاهری که میخوانند در ندای اذان نام مقدس رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را بر فراز منارهها فریاد نمیآورند و ...
جریان سروریه یکی از جریانهای فعال وهابی در عصر کنونی است. این جریان وهابی با وهابیت ملکیه (درباری) تفاوتهایی دارد تا جایی که جریان سروریه و ملکیه گاهی در مقابل هم قرار میگیرند.
صالح الفوزان از مفتیان وهابی در عصر حاضر است. وی معتقد است که مسلمانانی که به حضرت رسول متوسل شوند یا از ایشان درخواست شفاعت کنند، مشرک به شرک اکبر هستند و از مسلمانی خارج هستند.
یکی از مسائلی که به عنوان چالش جدی میان وهابیت و مسلمانان مطرح است، مقوله توسل است. توسل از نگاه جهان اسلام مورد پذیرش است و مبتنی بر کتاب و سنت میباشد، اما همین موضوع از نگاه وهابیت زیر سوال رفته است.
یکی از دلایل اصلی عملکرد وحشیانه گروههای تکفیری، کافر دانستن کشورهای اسلامی است. نظریهپردازان این گروهها معتقدند که حاکمان کشوهای اسلامی باید طبق تفکر ایشان سیر کرده و اگر مبنای دیگر عالمان اهل سنت را در ملاک کشور اسلامی بپذیرند، کافرند.
زمانی که حسن و قبح عقلی شد، طبیعتا باید حسن و قبح را در ذات افعال جستجو کرد. این نظر از سوی ابنتیمیه طرد شده و او ضمن پذیرش حسن و قبح عقلی، آن را عرض میداند و آنرا خارج از ذات افعال میداند. قطعا این نظر متناقض و از فهم نادرست نشات گرفته است.
عبارت «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» نشان از آن دارد که خداوند بشر نیست، بلکه او خالق بشر است و از اینرو تعلقات بشری در ذات او راه ندارد. احساسات و عواطف، خنده و ... همه از مشخصات موجودات مادی است. اما هیچکدام از آنها در ذات اقدس الهی راه ندارد، چراکه وجود او منزه از امور مادی است.
عقل به عنوان یکی از منابع شناخت در درک مفاهیم و مبانی مورد استفاده قرار میگیرد. این در حالی است که در یکی از شاخصههای اصلی در مبانی سلفیه، عقلستیزی و مخالفت با کارکردهای عقلی است. همین امر سبب شده است که سلفگراها در باب خداوند قائل به تشبیه و تجسیم گردند.
گروهی از شبههگران وهّابی، با عبارات و ترفندهای گوناگون کوشیدهاند، در اصل اینکه اساساً امام عسکری فرزندی داشته که غیبت نموده باشد یا خیر، تشکیک نمودهاند. از باب نمونه ناصر بن عبدالله قفاری در شبههای، قضیهی تقسیم میراث امام عسکری بین برادرش (جعفر کذّاب) و مادر امام عسکری را دلیلی بر عدم وجود امام زمان گرفته و گفته است.
در مبانی اعتقادی وهابیت آمده است: گرچه آنان از سوی خداوند دارای چنین مقام و حقی هستند، اما دیگران حق ندارند چنین چیزی از آنان طلب کنند که در آن صورت با کسیکه از بتها درخواست شفاعت کرده، تفاوتی نمیکند. در این صورت باید از ایشان پرسید: آیا خداوند مقامی را به ایشان داده است که موارد استفاده از آن نباید به وجود آید؟
بسیاری از علمای حنبلی و غیر حنبلی رسالههایی در ردّ سخنان محمد بن عبدالوهاب نوشته و برای وی فرستادند، اما هیچیک تاثیری نداشت و او همچنان بر عقاید فاسد و منحرف خود پافشاری ورزید.
در سال 1218ق. پس از تسلط وهابیان بر شهر مکه مکرمه، تمامی آثار بزرگان از جمله قبه زادگاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در «مُعَلی»، ... قبّه زادگاه حضرت خدیجه (علیهاالسلام)، آثار باستانی اطراف خانه خدا، آثار باستانی باقیمانده بر روی چاه زمزم و... را نابود کرده است.
در این که ابن تیمیه ناصبی است یا شیعه ستیز اختلاف وجود دارد. اکثر علمای شیعه معتقدند که ابن تیمیه ناصبی و اهل بیت ستیز است. اگر کسی به کتاب منهاج السنه مراجعه کند، مشاهده خواهد کرد که ابنتیمیه ناصبی است.