هویت ملی
اگر بابک و خانوادهاش، مذهبی بودند، آنگاه شاهد آن میبودیم که رسانههای دینستیز و برانداز، دین و مذهب و روحانیت را به باد ناسزا میگرفتند. اما اکنون که پدر بابک، تفکر ملیگرایی و باستانگرایی دارد، همان رسانهها لب فرو بسته و خود را به ندیدن و نشنیدن زده اند. این چیزی نیست جز مظلومیت دین... و ستمگری دینستیزان...
تقریباً همه فرهیختگان بزرگ ایرانی از جمله حافظ، مولانا، سعدی، ابن سینا، نظامی گنجوی، عطار نیشابوری و... اشعار جالبی در مدح اسکندر رومی (الکساندر مقدونی) سروده اند. حتی فردوسی هم در شاهنامه، اسکندر را ستوده است. اما وصیتنامه حکیمانهای که به اسکندر نسبت داده میشود، فاقد استناد تاریخی است.
طبق قانون، هرکس که توسط هیأت نظارت، رد صلاحیت شود، فرصت اعتراض دارد. ای کاش جناب نیکنام که داعیهی میهنپرستی دارند، بازیچه رسانههای سعودی و صهیونیستی نمیشدند. چرا باید سخن ایشان از منقار کرکسها بیرون بیاید؟
انتخاب بد، نتیجهاش نابودی دین و دنیای مردم شد. مارهای ضحاک، مغز مردم را میخوردند و جسم و جان آنان را تباه میکردند. امروز، راه خردمندانه و شرافتمندانه آن است که مردم ایران، در انتخابات شرکت کنند و به یک انسانِ میهندوست مؤمن شریف که هم برنامه درستی دارد و هم کارنامهی درخشانی دارد رأی بدهند.
تاریخ تکرار شد! حکیم ابوالقاسم فردوسی میگوید: در زمان حکومت خسرو انوشیروان (پادشاه ساسانی)، پیمان دوستی و سند جامع همکاری بین ایران و چین امضا شد. اما ناگهان یک قوم "یهودی" به نام هپتالیان، احساس خطر کرده و برای بر هم زدن این پیمان کوشش بسیار کردند.
ابومنصور دقیقی (آغازگر شاهنامه) به خاطر خُلق بسیار بدی که داشت به دست بردهاش کشته شد و محمد بن عبدالرزاق طوسی (حاکم خراسان و حامی مالی شاهنامه) به دست سامانیان مسموم و نهایتاً سر بریده شد. شاهنامه با خون آغاز شد و محتوای آن هم سراسر حکایت جنگ و ریختن خونهاست. حال آنکه بسیاری از شاهنامه دوستان، این حقیقت را نادیده گرفته و نگاهی رمانتیک به شاهنامه دارند.
اشکان نکویی (با نام واقعی حسن نکویی)، از سران باستانگرا و میداندار کمپین حمایت از ربع پهلوی در استرالیا است. او بارها گروهی از ایرانیان را در کنار تندیس کوروش هخامنشی در سیدنی استرالیا گرد آورد تا علیه اسلام و نظام ولایت فقیه شعار بدهند. او به تازگی به اتهام تجاوز به یک زن شوهردار و تجاوز به دو دختر نوجوان در استرالیا دادگاهی شده است.
محمدرضا شفیعی کَدکَنی (استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران) میگوید: «ایران پیش از اسلام بخش مهمی از فرهنگ ما را تشکیل میدهد، اما اینکه با نگاه تعصبآمیزی بگوییم هرچه خوبی بوده آنجا (ایران باستان) و هرچه بدی بوده این سمت (ایران اسلامی) است، این ما را نابود میکند. این تلقینات کسانی است که چشم به سرزمین ما دوختهاند.»
رسانههای باستانگرا، در قضیه میهندوستی، الگوهای کاذب به جوانان ایران معرفی میکنند. چرا؟ چون شهدا داغ به دل جهانخواران گذاشتند. پس طبیعی است که رسانههای مزدور اجنبی، به مردم آدرس غلط داده؛ تلاش کنند که شهدای دفاع مقدس را مهجور و در غریبی نگه دارند.
فردوسی روایت زرتشتی از داستان کیومرث را تحمل نکرد. بلکه آن را به گونهای معقول و فطری بازنویسی کرد. نکته دیگر آنکه برخلاف نگاه رمانتیک بسیاری از شاهنامه دوستان، اما فردوسی، قیام علیه ظلم، ریختن خون ظالم، انتقام از ستمگر و ذبح (سر بریدن / گردن زدن) مجرمین را امر الهی میخواند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی، در داستان پادشاهی هوشنگ و پسرش طهمورث به چند نکته اشاره میکند. نخست اینکه طهمورث، بسیاری دیوها را کُشت و الباقی را با ذلت اسیر کرد و در ادامه میگوید که ایرانیان، خط را از همین دیوهای اسیر آموختند. دیگر اینکه دین زرتشتی، روزه گرفتن را کردار اهریمن میداند. اما فردوسی، این دیدگاه دین زرتشتی را برنمیتابد و نماز شب و روزه را آیین مردان خدا میداند.
نشریه Newyorker ایالات متحده امریکا، خبر داد که یک وکیل مشهور امریکایی به نام کوروش وِینس (Cyrus Vance) اطلاعات محرمانهای از تخلفات اقتصادی و فرار مالیاتی ترامپ به دادگاه ارائه کرده و مقامات قضایی امریکا هم این اسناد را معتبر شناخته اند. به نظر میرسد ترامپ تا دیروز از شنیدن نام کوروش، لذت میبرد اما اکنون، با شنیدن نام کوروش، به خود میلرزد.
اولاً عدد پی قبل از هخامنشیان کشف شده بود. ثانیا به فرض محال، اگر مهندسین تخت جمشید این عدد را کشف کرده باشند، باز هم افتخاری برای هخامنشیان نیست چون مهندسین و معماران تخت جمشید، بردگان غیر پارسی بودند.
کمبوجیه به مصر لشکر کشید. پادشاه مصر، فرعون آمیرتئوس (Amyrtaeus) نام داشت. مشاور فرعون، که یک خواجه به نام کومبافیس (Combaphis) بود، به او خیانت کرد و با کمبوجیه همدست شد. به این شرط که خواجه، حاکم مصر شود. کمبوجیه بر مصر پیروز شد. 50,000 مصری هم کشته شدند.