معاویه
عینی از شارحان صحیح بخاری می نویسد: «اگر بگویى که در فضایل معاویه احادیث زیادی هست، گویم آرى! ولی هیچیک از آن احادیث، صحیح نیست.
سیوطی از اسحاق بن راهویه نقل می کند که گفت، هیچ حدیثی در فضیلت معاویه صحیح نیست.
ابن تیمیه درباره احادیث ساختگی در مورد معاویه می نویسد: «طایفه ای برای معاویه، حدیث ساختند و از قول پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) این روایات را نقل می کنند که همه آنها دروغ است.»
فتنی از علمای اهل سنت، ذیل یک روایت در فضیلت معاویه می نویسد: «این روایت ساختگی است و حدیثی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در فضیلت معاویه وجود ندارد؛ ...
طبری در گزارشی آورده است: «زمانی که معاویه ، مغیرة بن شعبه را بر حکومت و ولایت کوفه گماشت، (سال41 هـجری) او را احضار کرد و به او گفت: میخواستم به تو تذکراتی داده باشم، ولی همه را موکول به آگاهی تو میکنم، اما از تذکر یک نکته خودداری نمیکنم؛ هرگز دشنام به علی (علیهالسلام) و مذمت و بدگویی او را
ابن ابیالحدید معتزلی می نویسد: « معاویه در عراق و شام و دیگر بلاد اسلامی به مردم دستور داد تا علی بن ابیطالب (علیهالسلام) را سبّ کنند؛ خود معاویه نیز در خطبهها حضرت علی (علیهالسلام) را سب میکرد، به گونهای که به عنوان سنّت بنیامیه در جامعه جا افتاد.» همچنین میگوید: «هنگامی که معاویه از عر
نسایی یکی از مؤلفین صحاح سته اهل سنت، در مسجد دمشق هنگامی که مریدان معاویه از او حدیثی درباره معاویه خواستند، گفت: «فضیلتی برای او سراغ ندارم، مگر این حدیث که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: (لا أَشبَعَ اللهُ بَطنَه)؛ خدا شکم او را سیر نکند.» طرفداران معاویه پس از شنیدن این حدیث، نسایی را شکنج
ذهبی عالم اهل سنت، حکم اهانت نسبت به صحابه را اینگونه می گوید: «کسی که کوچکترین اهانتی به صحابه کند یا آنها را مورد دشنام قرار دهد، از دین و ملت اسلام خارج شده است.» یعنی مساوی با کفر قلمداد میکند.
لعن معاویه توسط ابن حجر | ابن حجر عسقلانی به نقل از یحیی بن معین اینگونه نقل می کند: «کسی که عثمان، طلحه یا یکی از صحابه پیامبر را فحش دهد، دجّال است و هیچ روایتی را نباید از او نقل کرد و لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم بر او باد.»
سرخسی از علمای اهل سنت می گوید: «هر کس به یکی از صحابه اشکال بگیرد، کافر و اگر توبه نکند، از اسلام بیرون رفته و چاره او شمشیر است.»
ذهبی اهانت به صحابه را موجب کفر می داند؛ یحیی بن معین اهانت به صحابه را موجب لعن خدا و ملائکه می داند؛ ابن حجر عسقلانی اهانت به صحابه را موجب قتل می داند و ...
ابن جوزی می نویسد: «چون حجر بن عدی نزد معاویه رفت، سلام کرد. معاویه گفت: نه به خدا سوگند! تو را معاف نمیکنم؛ فوراً او را از این مکان خارج کنید و گردنش را بزنید. پس او را بیرون بردند. حجر درخواست کرد دو رکعت نماز بخواند.
ابن ابی الحدید می نویسد: «به خدا سوگند! ایام سپری نشد، مگر آنکه عمرو بن حمق صحابی، در دوران خلافت معاویه، در حالی که هراسان و خائف بود، مخفیانه از نقطهای به نقطه دیگر پناه میبرد، تا اینکه بر او دست یافتند و سر او را بریده و از عراق برای معاویه بردند.
ابن عبدالبر می گوید: « معاویه گروه هایی را برای یورش و شبیخون و تعرض به مردم مجهز کرده و به این سو و آن سو اعزام میکرد. آنان هر کس که در اطاعت از حکومت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودند یا (به بهانه اینکه) در قتل عثمان کمک کرده بودند، به قتل میرساندند.»