پرسش و پاسخ
اینكه اهلحق دربارۀ امامان و بزرگان خود اغراق میکنند، امری غیر قابل انکار است. آنان اهلبیت (ع) را از جایگاه خود فراتر میبرند؛ اما در اینکه آیا به لوازم این انحراف عقیدتی (غلو) و عواقب کفرآمیز آن نیز آگاهی دارند یا نه؟
ز ویژگیهای این فرقه این است که حتیالامکان عقاید و اطلاعات فرقهای خود را از دیگران پنهان میدارند و برای نهادینه کردن اصل رازداری، یکی از اصول اعتقادی خود را پذیرفتن مسئلهای به نام «سرّ مگو» قرار میدهند.
آیا تصوف همان اهل حق است؟ چه تفاوت هایی بین این دو فرقه وجود دارد؟در پاسخ باید بگوییم خیر. بلکه با هم تفاوت های اساسی دارند.
اکثر اهلحق، و محققین و آگاهان این فرقه، تاریخ تشکیل اهلحق را در قرن 7 و 8 هجری قمری، توسط سلطان اسحاق برزنجی میدانند. نظر صحیح و اقوی نیز همین است. اگرچه افراد دیگری قبل از ایشان بودهاند و پارهای از اعتقادات اهلحق، مانند غلو، حلول و تناسخ را ترویج دادهاند؛ اما شالوده و اساس فرقه در زمان سلطان اسحاق پایهریزی شده است.
مبلّغ بهائی در راستای اثبات حقانیت پیامبرخواندهی بهائیان مدعی شد: نفوذ و بقای ادعای پیامبری شخصی، دلیل بر حقانیت او به شمار میرود. این در حالیست که اگر صحت این دلیل را بپذیزیم، لازم میآید پیامبرانی نظیر حضرت نوح (علیه السلام) دروغین به شمار آمده و ناپیامبرانی نظیر مانی و گورونانک؛ پیامبر شمرده شوند!
مبلّغان بهائی مدعی شدند: «شیعیان معتقدند كه خدا را نمیتوان ديد ولى میگویند در روز قيامت میتوان او را ديد». در پاسخ میگوییم: 1. با توجه به نصّ صریح قرآن، شیعیان رؤیت خداوند با چشم مادی را غیرممکن میدانند. 2. در خصوص آیاتی که ظهور در رؤیت خدا در قیامت دارند، شیعیان معتقد به نظر قلبى و دیدن قلب به وسیلهی حقیقت ایمان، هستند.
مبلّغان بهائی در تلاشند تا ظلمهای (ادعایی) وارده به بهائیان را به مظلومیت امام حسین (علیه السلام) تشبیه نمایند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائیت که بهائیان وی را رجعت حسینی معرفی مینمودند، به قدری جنایت نمود که برخی بابیان به طعنه میخواندند: «اگر حسینعلی (بهاء) مظهر حسین ابن علی است/ هزار رحمت بر روان پاک یزید».
نهاد بیتالعدل، علّت مخالفت علماء با بهائیت را در عدالت و برابری پیشوایان بهائی عنوان کرد. این در حالیست که با توهین پیشوایان بهائی به بسیاری از مردم جهان و گاو شمردن آنان، اساساً عدالتی در رفتار پیشوایان بهائی باقی نمانده که موجب نگرانی کسی شود. در حقیقت این ماهیت الحادی و استعماری بهائیت است که موجبات مخالفت با آن را فراهم ساخته است.
احمدالحسن بصری مدعی دروغین یمانی با تحریف وقایع کربلا، اکاذیبی بیان کرده و گفته است: «امام حسین(علیهالسلام) در کربلا چه چیزی را تقدیم کرد؟ رؤیای صادقه و مکاشفات اهلبیت و اصحابش را تقدیم نمود، رؤیای وهب نصرانی هنگامیکه حضرت عیسی(علیهالسلام) را در خواب دید»
گرایش اشخاص به فرقههای خاص میتواند دلایل روانشناختی زیادی داشته باشد. با تحقیقات میدانی که بر روی یکصد و پنجاه نفر آسیبدیده شبه عرفان حلقه در کشور در بازهی زمانی خرداد 92 تا خرداد 93 انجام گرفت، تا حدودی علل گرایش این افراد به فرقهی حلقه مشخص شد که حایز اهمیت است...
بر خلاف ادعای پیروان شیخیه مبنی بر عدم ارتباط رهبران شیخی با جریان بابیت و عدم زمینهسازی بر ایجاد فرقهی ضالّهی بابیت؛ آثار علیمحمد شیرازی (باب)، منطبق با مزاج شیخیه، مبنی بر ادعای بابیت است. علیمحمد شیرازی نیز با باب خواندن دو پیشوای شیخی، آنان را مبشّر خود خوانده و از اینرو، پیشوایان شیخی مورد تکریم بابیان و بهائیان هستند.
محمدعلی طاهری سرکردهی فرقهی ضاله حلقه از دیدگاه خود، ملائکه را مجموعهای از قوانین موجود در طبیعت معرفی میکند که تحلیل مادی دارند. به همین دلیل جبرئیل را هوشمندی ذرات عالم معرفی میکند و میکائیل را اکو سیستم و نظم مولکولهای طبیعت و عزرائیل را آنتروپی یا خستگی ماده میداند.
تشکیلات بهائی، وجود قشر روحانی در بهائیت را لازمهی مخالفت با آموزهی تحری حقیقت معرفی و از اینرو، بهائیت را تُهیِ از این قِشر معرفی نمود. در پاسخ میگوییم: بهائیت به عنوان نماد بارز تقلید کُور نمیتواند تحری حقیقت را سبب عدم وجود آخوند بهائی معرفی کند. چرا که نه تحری حقیقتی در بهائیت وجود دارد و نه این فرقه از وجود آخوند تُهی است.
تشکیلات بهائیت با تهمت فساد به روحانیون سایر ادیان، مدعی عدم وجود قشر روحانی در بهائیت شد. این ادعا در حالیست که اسناد بسیاری بر وجود مبلّغانی در بهائیت، با همان عنوان و عملکرد علماء و روحانیون سایر ادیان وجود دارد. همچنان که عبدالبهاء؛ از وجود کسانی در بهائیت پرده برمیدارد که شغلی جز تبلیغ ندارند و میبایست حمایت مالی شوند.