فرقه اهل حقّ چیست و چگونه بوجود آمد؟
شاید جامعترین و مناسبترین تعریفی كه برای اهلحق کنونی میتوان ارائه کرد، این باشد:
«اهلحق آیینی التقاطی است که پیروان آن در بیشتر عقاید و احکامشان به اسلام و تشیع گرایش دارند و به عبارتی، از غلات مستضعف مسلمان به حساب می آیند.»
اکثر اهلحق، و محققین و آگاهان این فرقه، تاریخ تشکیل اهلحق را در قرن 7 و 8 هجری قمری، توسط سلطان اسحاق برزنجی میدانند.[1] نظر صحیح و اقوی نیز همین است. اگرچه افراد دیگری قبل از ایشان بودهاند و پارهای از اعتقادات اهلحق، مانند غلو، حلول و تناسخ را ترویج دادهاند؛ اما شالوده و اساس فرقه در زمان سلطان اسحاق پایهریزی شده است.
از آنجایی كه مركز اصلی طوایف اهلحق، تا قرن هفتم هجری در لرستان بوده و همچنین مذهب مهرپرستی ایران باستان نیز در این منطقه بوده است،[2] طبق اظهارات محققین، آیین مهرپرستی بر اعتقادات اهلحق اثر مستقیمی داشته است. از جمله تأثیرات مهرپرستی و آیین زرتشتی بر مذهب اهلحق، اعتقاد به قوای دوگانۀ روشنایی و فراوانی، در مقابل تاریكی و پلیدی است. همچنین «پیر» عالیترین مقام و منصب در آیین «میترا» و نمایندۀ وی در روی زمین است. آنان ماه، خورشید، آتش، زمین، باد و آب را بسیار محترم میداشتند.[3] این مسئله و مسائل مشابه، در مذهب اهلحق نیز دیده میشود، به طوری که گاهی به آتش و خورشید و ماه قسم یاد میکنند. قداست عدد هفت نیز در هر دو به خوبی مشخص است.[4]
این موارد و نمونههای دیگر، نشانۀ تأثیرگذاری آیین میترائیسم و زرتشتیگری بر مذهب اهلحق است. در حقیقت میتوان گفت: سرنخها و عقاید اولیه و مهم اهلحق از آیینهای ایران باستان و هندوستان، با چاشنی باطنی گرایی سرچشمه گرفته است؛ یعنی رویکرد اعتقادی نسلهای اولیۀ آنان، دارای خمیرمایهای باستانی و باطنی گرایانه بوده؛ اما پس از توسعۀ روزافزون اسلام و تشیع و تا حدودی تصوف، این مسیر تغییر یافته و رویکردی اسلامی و شیعی پیدا کرده است. به گونهای که هم اکنون این فرقه بیشتر به عنوان فرقهای اسلامی و شیعی (غلات شیعه) معرفی میشود.
پینوشت:
[1]. نامه سرانجام، ص 17؛ بزرگان یارسان، ص 56؛ اهلحق پیران و مشاهیر، ص 127؛ برهانالحق، ص 43.
[2]. فرهنگ فرق اسلامی، ص 78.
[3]. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 1، صص 290- 297.
[4]. یادآوری میشود که تا قبل از ظهور سلطان اسحاق (قرن 8)، اهلحق به شکل سازمان یافته و دارای اسم و رسم و چهارچوبه فرقهای وجود نداشته است و اینکه میگوییم این فرقه از آیین و ادیان قبل از اسلام تأثیر پذیرفته است، تنها رواج عقاید و آداب آنها در میان افراد و گروههای محدود غالی قبل از سلطان اسحاق مورد نظر میباشد که بعدها منجر به شکل گرفتن فرقه شد.