آیا نفوذ و بقای عقیدهای دلیل حقانیت آن است؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغ بهائی در اثبات حقانیت پیامبرخواندهی این فرقه، مدعی شد: «اگر شخصی مدعی رسالت شود و دينی بياورد، آن را به خدا نسبت دهد و آن دين نفوذ نمايد و در عالم باقی بماند؛ اين بقا و نفوذ دليل حقانيت آن است».[به نقل کانال تبلیغی تشکیلات بهائیت] در پاسخ به این دلیل بهائیان میبایست گفت، موارد نقض بسیاری بر علیه این دلیل موجود است که اساساً صحت آن را زیر سؤال میبرد. چرا که پیامبران الهی بسیاری بودند و مدعی رسالت شدند، اما آیین آنها نفوذی در میان مردم نداشت. همچنان که قرآن کریم، حاصل دعوت 950 سالهی حضرت نوح (علیه السلام) را چیزی جز افرادی انگشتشمار، نمیداند.[عنکبوت/14] حال آنکه بنابر استدلال بهائیان؛ حضرت نوح (علیه السلام) حتماً پیامبری دروغین بوده که دعوت او میان مردم نفوذی نداشته است! اما بالعکس، مدعی دروغینی چون «مانی»، در عصر ساسانیان مدعی پیامبری گشت و آیینش تا سالهای دراز (حتی بیش از عمر بهائیت) باقی ماند.[ر.ک: خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 681] مدعی دروغین دیگری نظیر «گورونانک»، مدعی آوردن شریعتی شد و آیین او از قرن 15 میلادی تا زمان کنونی باقی مانده است.[مجلهی مکتب اسلام، شماره 2]
بنابراین به هیچوجه نفوذ و بقای ادعای پیامبری شخصی، دلیل بر حقانیت او نمیشود. چرا که در این صورت لازم میآید برخی پیامبران الهی، دروغین و ناپیامبرانی (چون حسینعلی بهاء)، پیامبر جلوه داده شوند.
پینوشت:
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلي قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ [عنکبوت/14]؛ و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالی که ظالم بودند».
شهید مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، بیجا: انتشارات صدرا، چاپ دوازدهم، 1362 ش، ص 681.
مجلهی مکتب اسلام، شمارهی 2، سال 1384، مقالهی: پژوهشی در دین سیک، به نقل از نشریهی ارتباطات فرهنگی.
افزودن نظر جدید