بهائیت
پیامبرخواندهی بهائیت بر خلاف قوانین طبیعت، تعداد ماههای سال را نوزده دانسته است! از اینرو تقویم بدیع بهائیت، هر سال نوزده ماه داشته و هرماه نوزده روز که جمعاً 4 الی 5 روز زیاده میآید! لذا امروزه در تقویم بهائیان مناسبتی هست که خود بهاییان هم نمیدانند چیست! از این رو خیلی از بهائیان از سر ناچاری و تعبد، مجبورند این موضوع را بپذیرند.
کانال خبری بهائیت با انتشار پیامی، از حمایت کشورهای اروپایی از بهائیان یمن خبر داد. اما جالب است بدانیم کشورهایی که اکنون از سردمداران حمایت از بهائیت در یمن به شمار میآیند، جزء بزرگترین ناقضان حقوق مردم یمن و عامل ریخته شدن خون بیگناهان این کشور به شمار میآیند. با این حال، این حرکت به نوعی دفاع از جاسوسان بهائی در یمن است.
در تاریخ 30 اکتبر 2017 م، نهاد رهبری بهائیت، با انتشار بیانیهای، خواستار قطع ارتباط بهائیان با رسانهی "بهائینیوز" و توقف فعالیتهای آن شد. اما در کمال تعجب تنها پس از گذشت چهارماه، این رسانه مجدداً با عنوانی جدید، فعالیت خود را از سر گرفت. اما آیا به راستی بیت العدل، در ماجرای بهائی نیوز از صداقت کافی برخوردار بوده است؟!
پیروان بهائیت معتقدند که (اصطلاحاً) با ظهور حسینعلی نوری (پیامبرخواندهی بهائیت)، احکام کتاب بیانِ علیمحمد شیرازی، نسخ شده است. این در حالیست که حسینعلی نوری صراحتاً هرگونه نسخی را در آیین باب رد میکند. بنابراین گویا حسینعلی نوری نمیدانسته که با ادعای عدم نسخ آیین بیان، در حقیقت ادعای پیامبری خود را با پوچ مواجه ساخته است.
بزرگان بهائیت با اقرار به خاتمیت پیامبر اسلام، مقامی برتر از پیامبری را برای پیشوایان خود (به نام مظهر الله)، ادعا دارند. اما به راستی اگر مقامی که باب و بهاء برای خود ادعا داشتند، قابلیت دریافت شریعت را داشت، در واقع مقام نبوت و یا رسالت بوده و اگر ختم نبوت و رسالت پذیرفته شود، به عبارتی پایان سلسلهی ارسال پیامبران ثابت میشود.
کانال تبلیغی بهائیت به نقل از نهاد رهبری بیت العدل، هرگونه تبلیغ شهروندان اسرائیلی توسط بهائیان را ممنوع اعلام کرد. اما به راستی، اگر تبلیغ شهروندان اسرائیلی به خاطر پیروی از قوانین این کشور ممنوع است، پس چرا سرکردگان بهائیت اصرار به گسترش تبلیغ خود در ایران داشته و پیروان خود را سپر بلای این دوگانگی و راحتطلبی خود میسازند؟!
مبلّغان بهائی مدعی شدند دراحاديث آمده كه پس از قائم، حضرت مسيح ظاهر شده و حكم جهاد را برخواهد داشت. این ادعا در حالیست که اولا: این حدیث در سایر کتب روایی ذکر نشده. ثانیاً: آنچه در روایات، پیرامون ظهور حضرت مسیح (علیه السلام) آمده، اینست که ایشان به عنوان یار حضرت مهدی (علیه السلام) و نه ناسخ آیین ایشان خواهند بود.
سرکردگان بهائی برای آنکه بتوانند ادعای پیامبری خود را با آیهی خاتمیت تطبیق دهند، مقام مظهریت را برای پیشوایان خود ادعا کردهاند. این در حالیست که آنان از یکسو ختم سلسلهی پیامبران را به وسیلهی حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) میپذیرند و از سویی دیگر، مقامی را بالاتر از نبوت و رسالت، برای بشر متصور نمیدانند.
مبلّغان بهائی در یکی از کانالهای تبلیغی خود، با استناد به ادعای عبدالبهاء، به تحریف آیهی 87 سورهی مبارکهی حجر پرداخته و تلاش نمودند تا آن را بر پیشوایان خود تطبیق دهند. اما به راستی اگر قرار باشد هرکس، بدون دلیل و سند و مدرک، آیهای از قرآن را در تفسیر خود بداند، دیگر سنگ روی سنگ بند میشود؟!
مبلّغان بهائی در کانال تبلیغی خود ذیل مقالهای مدعی شدند نواب اربعهی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) کاذبند و اساساً پنهان شدن امام زمان از دید بشر، غیرمعقول است. اما به راستی بهائیان با چه رویی نواب اربعه را کاذب خوانده و امکان غیبت امام زمان را منکر میشود، در حالی که پیشوای بابیت، اظهاراتی بر خلاف ادعای آنان بیان کرده است.
مبلّغان بهائی، پس از انکار صداقت نواب اربعهی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه)، به تأیید صداقت مدعیان دروغینی نظیر شلمغانی پرداخته و او را "تنها ندا دهنده حقيقت" خطاب کردند. اما با در نظر داشتن اعتقادات باطل شلمغانی، به این باور میرسیم که هرکس در جبههی مقابل شیعه قرار گیرد (با صرفنظر از اعتقادات باطلش)، دوست بهائیت به شمار میرود.
جریان بهائیت مدعی است که تنها دو سال پس از مرگ مدعی پیامبری بابیت، در زندان تهران به پیامبرخواندهی بهائیت نیز وحی نازل و آیین بیان نسخ شده است. اما به راستی اگر مقتضیات دوران قاجار در فاصلهی تنها دو سال به گونهای توانست تغییر کند که تجدید دین را لازم آمده، بنابراین در دوران حاضر، میبایست لااقل هفتهای یک دین جدید نازل شود!
مبلّغان بهائی مقصود از دمیدن دو نفخهی صور، در آیهی 68 سورهی زمر را پیشوایان خود دانستند. این در حالیست که این آیه و آیاتی از این قبیل، صراحت بر وقوع قیامتی دارد که سرکردگان بهائی منکر آن شدند. همچنین، مبلّغان بهائی با چه منطقی محکمات آیات الهی را تأویل میکنند که پیشتر پیامبرخواندهی بهائیت، آنان را از تأویل منع کرده است.
مبلّغان بهائیت در پاسخ به اینکه چه نیازی به ظهور دو (به اصطلاح) دینِ بابیت و بهائیت، آن هم با فاصلهی اندک بوده، گفتند که ظهور آیین بیان، با هدف زدودن خرافات برای ظهور بهائیت بوده است. اما به راستی چگونه علیمحمد شیرازی توانست خرافاتی که (به ادعای مبلّغ بهائی) در حدود 7000 سال شکل گرفته بود را در تنها در عرض 6 سال از بین برد؟!