سبع مثانی قرآن در تحریف بهائیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی در یکی از کانالهای تبلیغی خود، با استناد به ادعای عبدالبهاء، به تحریف آیهی 87 سورهی مبارکهی حجر پرداخته و تلاش نمودند تا آن را بر پیشوایان خود تطبیق دهند؛ همچنان که در این استدلال عبدالبهاء، پس از ردّ برخی تفاسیر آمده است: «مقصد سر اَحديت است و فيض رحمانيت و آن اشاره به ظهور بعد است که ذوالحرف اسبع تکرر پيدا کرده است. حروف سبع اول علیمحمد و سبع مکرر ثانی حسينعلی. اين است معنی سبع مثانی يعنی هفتی که دوبار تکرار يافته است».[1] اما در پاسخ به این ادعای بهائیان میبایست گفت:
اولاً: «سَبْع» در لغت به معنى هفت و «مَثانِى» به معنى دوتاها است، و بیشتر مفسران و روایات، «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِى» را کنایه از سورهی «حمد» گرفتهاند. لذا از آنجا که سورهی «حمد» بنابر معروف، هفت آیه است و از این نظر که، به خاطر اهمیت این سوره و عظمت محتوایش، دوبار بر پیامبر (صلّى الله علیه و آله) نازل گردیده است، و یا از این جهت که این سوره از دو بخش (نیمى از آن، حمد و ثناى خداست و نیمى از آن، تقاضاهاى بندگان است) تشکیل شده است، و یا به دلیل این که دو مرتبه در هر نمازخوانده مىشود، کلمه «مَثانِى» یعنى دوتاها بر آن اطلاق شده است.[2]
ثانیاً: اما نکتهی دیگری که گویا بهائیان در تحریف این آیه از آن غافل بودهاند این است که خطاب آیه به کیست؟ خداوند متعال در آیات قبل به هدفدار بودن آفرینش اشاره کرده و به حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) سفارش میکند که در برابر لجاجتها و نادانیها، ملایمت و محبت نشان دهد. در ادامه، خداوند به پیامبر دلدارى و دلگرمی مىدهد که از خشونت دشمنان و انبوه جمعیت آنها و امکانات فراوان مادّى که در اختیار دارند، هرگز نگران نشود؛ چرا که خداوند متعال دلایلی برای نبوّت در اختیار او گذارده که هیچ چیز با آن برابرى نمىکند.[3] بنابراین خطاب آیه به حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) است. در این صورت با چه منطقی میتوان پذیرفت که خداوند به پیامبر اسلام برای مقابله کفار، باب و بهاءی را داده که قرار است 1400 سال بعد بیایند؟!
در پایان باید این سؤال را از مبلّغان بهائی پرسید که اگر من نیز "سبع مثانی" را در تفسیر خود بدانم، آیا شما قبول میکنید؟! آری؛ تفسیر بیدلیل آیات الهی بر معنای دلخواه، فقط از مغرضانِ عوامفریبی چون پیشوایان بهائی برمیآید.
پینوشت:
[1]. مرکز جهانی بهائی، منتخباتی از مکاتیب، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2000 م، ج 4، ص 193.
[2]. آیتالله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، کتابخانهی الکترونیکی فقاهت، ج 11، صص 149-148.
[3]. قرآن کریم، سورهی مبارکهی حجر، آیات: 87-85.
افزودن نظر جدید