تاریخچه
بعد از مرگ مشکوک عبدالبهاء، شوقیافندی، یکی از نوادگان عبدالبهاء با زد و بند زنان عبدالبهاء، به جای وی به ریاست بهائیان نشست. جانب صبحی، از مبلّغان بهنام بهائی در مورد خصوصیات اخلاقی و شخصیتی شوقیافندی اینگونه توضیح میدهد: «...این گونه مردمان کم و کاستی دارند، چنانکه نمیشود اینها را نه در رَج مردان گذاشت و نه از زنان به شمار آورد. نه دلبستگی و مهرورزی زنان را دارند...
یکی از مسائل اساسی بهائیت، که به نوعی در تاریخ معاصر ایران هم قابل پیگیری است، انحرافات اخلاقی رهبران بهائیگری است. سالها قبل از جریان کشف حجاب توسط رضاشاه، دستور آن توسط عبدالبهاء صادر گردیده بود تا انحرافات اخلاقی بهائیان را تحتالشعاع قرار دهد. در خاطرات صبحی مبلّغ بزرگ بهائیت، موارد زیادی از گرفتاری رهبران و مبلّغان این فرقه در این...
این نکته قابل تأمل است که رویگردانی مبلّغان بزرگ بهایی از بهائیت که صاحب منصب و مقام بودهاند، خود گواه بر بطلان این فرقه میباشد؛ و بهائیان برای عدم رسوایی، این افراد را تحت پیگیری و شدیدترین فشارها قرار میدادند و اساسا آزادی در دین و تحری حقیقت را زیر سؤال برده و میبرند؛ کسانی که رویگردانان از (آئین خودساخته) خود را اینگونه تحت پیگیری قرار داده و...
دولت غاصب اسرائیل، در زمان شوقیافندی، در فلسطین اشغالی تأسیس شد. این حکومت نامشروع، بارها و بارها از شوقیافندی، رهبر مسلک بهائیت حمایت کرد. در اینباره میتوان به اسنادی که از منابع بهائی استخراج شده است، اشاره کرد تا هرچه بیشتر رسوایی این فرقه ضاله وابسته به استکبار و ظالمین آشکار شود. شوقیافندی میگوید: «دولت اسرائیل برای مصالح ساختمانی مقام اعلی (مقبره علیمحمد باب) گمرک...
نزدیک به بیست سال است سلمان رشدی به خاطر اهانت به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد خشم و نفرت مسلمانان جهان است. اعطای لقبِ sir از سوی دربار انگلیس به او، چه معنائی میتواند داشته باشد؟ طبق عرف انگلیس اين لقب (sir) و نشان شوالیه (knight hood) به کسانی اعطاء میشود که کارها و خدمات برجسته و ارزشمندی برای دولت انگلیس انجام داده باشند...
دینسازی، فرقههای نوظهور و ایجاد چند دستگی بین مسلمانان توسط استعمارگران در سه سده اخیر کاملاً مشهود میباشد و انگیزه این دُوَل برای ایجاد و حمایت از این جریانها، چند دستگی و ضعیف شدن مسلمانان و درحاصل تسلط بر آنها میباشد؛ با مختصر تأملی در اوضاع و شرایط داخلی ایران در دورهی قاجار (زمان پیدایش و ظهور بابیگری) روشن میگردد که دولتهای استعمارگر...
عباسافندی فرزند حسینعلیبهاء مرد شماره سوم در فرقه بهائیگری است؛ او در زیرکی و سیاست و بافندگیهای مرموزانه در نوسازی بهائیگری بینظیر بوده است؛ وی درسال 1260 هجری در تهران متولد شد. عباسافندی که او را عبدالبهاء و مرکز میثاق و غصن اعظم مینامند، چنان که از نوشتههایش (مقاله شخصی سیاح و مفاوضات و الواح مختلفه) استفاده میشود در تحصیل علوم گوناگون...
علیمحمد شیرازی در سال 1235 ه.ق. در شیراز به دنیا آمد و بعد از گذراندن دورهی معمول تحصیلات خود در این شهر، در سن 19 سالگی روانهی بوشهر شد و تحت کفالت داییاش به تجارت مشغول شد. به نظر میرسد میتوان دو عامل را در بوشهر، سبب انحراف باب دانست. در این مقاله آن دو عامل را بررسی خواهیم کرد. اول، ارتباط علیمحمد شیرازی با کمپانی ساسون...
علی محمد باب به كارهای غير متعارف دست میزد و طبيعتاً خرافهگرا بود. به «اوراد» و «طلسمات» كه رمالان و افسونگران نادان و حرفهای، جهت ارتزاق و گول زدن ساده لوحان به كار میبردند، سخت علاقهمند و پایبند بود و گاه با همين طلسمات بیاساس و اوراد به زعم خود به تسخير جن و يا تسخير «قوای فلكی» و «روح خورشيدی» میپرداخت و برای تسخير آفتاب، اوراد مجعوله...
کینیاز دالگورکی نام جاسوس زبردستی است، که از سوی پادشاهی روسیهی تزار (قبل از شوروی سابق) در کشور ایران و سپس عراق، مشغول به کار بوده است و موفق شده بود، در بین شیعیان ایران و عراق، فرقهی ضالهی بابیت و بهائیت را بنیان گذارد. ما در این مقاله، به گوشهای از خاطرات این جاسوس زبردست، که در کتاب «تاریخ کینیاز دالگورکی» به چاپ رسیده است و...
هيچ يك از انبياء الهی در طول عمر خود با تظاهر و فريب در پی جلب پيرو نبودهاند و هيچ گاه با دروغ و كلك در پی رونق دادن به دعوت خود برنیامدهاند؛ در حالی که آنان میتوانستند با تظاهر و فریب به ظاهر دینشان را گسترش دهند و پیروان فراوانی را جذب کنند، برای نمونه پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) میتوانست با کنار آمدن با مشرکان مکه و مدینه، کم کم آنان را...
یکی از کسانی که شخصیتش مبهم و قضاوت کردن در موردش نیاز به تأمل و بررسی دارد، شیخ احمد احسائی است. علما و اکابر شیعه در خصوص وی، سه دسته شدهاند؛ عدهای وی را تکفیر و عدهای از او تعریف و تمجید کردهاند و دستهای راه احتیاط را در پیش گرفتهاند. ما در این پست سعی داریم، نظر دو تن از علمای معاصر را نقل کنیم که...
سید کاظم رشتی در سن ۳۰ سالگی، ریاست فرقهٔ شیخیه را بر عهده گرفت. وی ۱۷ سال به عنوان رکن رابع، مرجع شیخیان ایران و عراق بود و با نطق و قلم و تألیف، به انتشار عقاید استادش، شیخ احمد احسایی پرداخت و در این مدت هرگز به ایران سفر نکرد. سید، علاوه بر نظریههای شیخ احمد احسائی، مطالبی نیز خود بر آنها افزود و اموری تخیلآمیز در آثار خود منتشر ساخت...
یکی از رفتارهای ناشایست شیخ احمد احسائی، خلاف واقع گوییهایی بوده که وی نسبت به شخص فتحعلیشاه قاجار و محمدعلی میرزا و دیگر درباریان اظهار داشته است و آنقدر در گزافهگویی پا را از حد فراتر نهاده که در شأن علمای دین نيست. مرحوم نجفی در کتاب خود مینویسد: «تملقگویی شیخ از فتحعلیشاه و شاهزادگان قاجار، یک شیوه همیشگی بوده است».