آثار سید کاظم رشتی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید کاظم رشتی در سن ۳۰ سالگی، ریاست فرقهٔ شیخیه را بر عهده گرفت. وی ۱۷ سال به عنوان رکن رابع، مرجع شیخیان ایران و عراق بود و با نطق و قلم و تألیف، به انتشار عقاید استادش، شیخ احمد احسایی پرداخت و در این مدت هرگز به ایران سفر نکرد.[۱] سید، علاوه بر نظریههای شیخ احمد احسائی، مطالبی نیز خود بر آنها افزود و اموری تخیلآمیز در آثار خود منتشر ساخت. شیخیه، سید را منشأ بسیاری از آرا نادرست شیخیه میدانند و معتقدند که شیخ به آنها اعتقادی نداشته است.[۲]
صاحب أحسن الودیعة مینویسد: «سید رشتی دارای مؤلفات بسیار است که احدی چیزی از آنها نفهمیده است، گویا به زبان هندی حرف میزند؛ خصوصاً شرح خطبه و شرح قصیدهٔ او که مملو از لغز و معما بوده، خالی از عبارات فصیحه میباشد».[۳] مهمترین اثر سید، دلیل المتحیّرین است که آقا سید ابراهیم بزرگ، صاحب ضوابط الأصول، آن را شتمیّه نامیده است که سید در آن به بزرگان دشنام داده است.[۴]
از جمله آثار وی، میتوان به این موارد اشاره کرد: «الحجة البالغة فی الرّد علی الیهود و النصاری»، «دلیل المتحیّرین(در پاسخ برخی اختلافات فرق مسلمین)»؛ «رسالة فی الحج»، «شرح قصیدهٔ اللامیة عبد الباقی العمری»، «شرح اللوامع الحسینیة»؛ «شرح الاربعین حدیثاً» و...[۵]
ابوالقاسم ابراهیمی در خصوص آثار سید کاظم مینویسد: «۲۹۵ عنوان که ۵۴ عنوان آن فارسی و بقیه عربی است، و از جمع آنها، ۲۴۷ عنوان چاپ شده، مشتمل بر ۲۸۷ رساله و یک خطبه، و مواعظ موجود ایشان در شرح چهار آیه، و دو عنوان دروس موجود از ایشان، و سه اثر منظوم، یعنی دیوان مراثی و مثنوی و ارجوزهٔ حکمت و سه مجموعه کشکول مانند که مجموع ابیات آنها ۷۱۹۳۳۲ بیت است، و سه نسخهٔ اصل ۲۷۲ عنوان از آثار مکتوب ایشان در دست است و از سه عنوان دیگر، فعلاً هیچ نسخهای در دست نیست».[۶]
با کمی دقت در آثار سید کاظم رشتی، میتوان به تخیلی بودن آنها پی برد. به عنوان نمونه وی مینویسد: «در آسمان شهری است که میخواهم کوچههای آن را بشمارم که قلم از شمردن آنها ناتوان است... اول، کوچهای است که صاحبش مردی است که در دست او خنجری است به نام رخیبا؛ دوم، صاحب آن مردی است که صفحهای را حمل میکند که نامش شمشالک است...».[۷] حال باید از وی پرسید که این مطالب را، بر اساس چه دلیل و مدرکی بیان کرده، جز اینکه به توهم و خرافه آنها را مطرح نموده است.
پینوشت:
[۱]. مرتضی مدرسی چهاردهی، شیخیگری و بابیگری، ص ۸۷، کتابفروشی فروغی، تهران، ۱۳۴۵ ش.
[۲]. علیاکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیهٔ کرمان، ص ۱۰۰، مؤسسه پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، ۱۳۹۲ ش.
[۳]. محمدعلی تبریزی (مدرس)، ریحانة الأدب فی تراجم المعروفین بالکنیة أو اللقب، ج ۲، ص ۳۰۹.
[۴]. سید محمد حسین فقیه ایمانی، شیخیه زمینه ساز بابیه، ص ۷۳-۷۴، راه نیکان، تهران، ۱۳۹۰ ش.
[۵]. عبدالله مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب، ج ۳، ص ۳۹۸.
[۶]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج ۲، ص ۶۶۸.
[۷]. یوسف فضایی، تحقیق در تاریخ و عقاید شیخیگری، بابیگری، بهاییگری و کسروی گرایی، ص ۳۳، اشیانهٔ کتاب، تهران، ۱۳۸۱ ش؛ سید کاظم رشتی، شرح قصیده، به نقل از: علی عطایی اصفهانی، اعترافات: وزارت مستعمرات، چگونه اسلام را نابود کنیم، ص ۳۴۴.
افزودن نظر جدید