شباهت عبدالبهاء و سلمان رشدی
پايگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نزدیک به بیست سال است سلمان رشدی به خاطر اهانت به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مورد خشم و نفرت مسلمانان جهان است. اعطای لقبِ sir از سوی دربار انگلیس به او، چه معنائی میتواند داشته باشد؟ طبق عرف انگلیس اين لقب (sir) و نشان شوالیه (knight hood) به کسانی اعطاء میشود که کارها و خدمات برجسته و ارزشمندی برای دولت انگلیس انجام داده باشند. سؤال! عبدالبهاء و سلمان رشدی، چه خدمات برجستهای برای دولت انگلیس انجام دادهاند که از دید دربار انگلیس شایسته دریافت چنین نشان خدمتگزاری بزرگ شدهاند و باید مورد ستایش و تقدیر قرار گیرند؟ دولت انگلیس با چه انگیزهای به نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی (که نه تنها خشم و اعتراض مسلمانان بلکه همهی پیروان ادیان توحیدی را برانگیخت) چنین لقب برجستهای را تقدیم میکند؟ آیا تقدیر از سلمان رشدی، نشان از اسلام ستیزی دربار انگلیس ندارد؟
اما نمونه دیگر اعطای این نشان در گذشته؛ در جریان جنگ جهانی اول نیز دولت انگلیس اين لقب (sir) و نشان شوالیهگری (knight hood) را به رهبر بهائیان (عبدالبهاء) داد. دقیقا در زمانی که قوای استعماری انگلیس در حال نابود کردن دولت مسلمان عثمانی و تسخیر سرزمین فلسطین بود تا مقدمات تأسیس دولت غاصب اسرائیل را فراهم کند، رهبر جامعهی بهائی را شایسته دریافت نشان شوالیه دانسته و این نشان را به او اعطا مینماید. جالب است دانسته شود یکی از کسانی که این نشان را دریافت نمود، جاسوس دوجانبهای به نام (اولگ بوردیوسکی) بود که برای روسیه و انگلیس جاسوس مینمود. جناب عبدالبهاء که خود را مدافع مظلومان میشمرد در پشت پرده با انگلیس چه راز و رمزی داشته که باید این نشان را دریافت کند؟ در بحبوحه جنگ جهانی اول که قشون غاصب انگلیس برای درهم کوبیدن دولت مسلمان عثمانی در خاورمیانه به حیفا وارد میشود، با کمبود آذوقه روبهرو شده و در خطر شکست قرار میگیرد؛ عبدالبهاء پس از متوجه شدن این موضوع در گفتگو با افسران ارشد انگلیسی چنین میگوید: «من به اندازه ارتش شما آذوقه دارم» و درب انبارهای خویش را بر روی سپاهیان انگلیس میگشاید.[۱] جالبتر آنکه عبدالبهاء این سلطه غاصبانه دولت انگلیس را بر سرزمین فلسطین به «برپا شدن خیمه عدالت» تعبیر نموده و بر این نعمت عظمی، خدای را سپاس میگذارد و تأییدات جورج پنجم امپراتور انگلستان را مسئلت، و جاودانگی سایه این امپراتور تجاوزگر را بر آن سرزمین آرزو میکند.[۲] این موضوع اثرات فراوانی بر مبارزان فلسطینی میگذارد، بطوری که جمال، پادشاه حاکم دولت عثمانی که در مقابل انگلیس مقاومت مینمود، آنقدر عصبانی میشود که میگوید «هرطور میل عباس افندی باشد بین دار زدن و کشتن مختار است، هرکدام را خواست مجری کنم».[۳] این مسأله سندی برای نشان دادن آلت دست بودن بهائیت برای انگلیس است، چرا که این کشور در به وجود آوردن بهائیت نقش زیادی داشت. آخرین صحنه شگفتانگیز را میتوان در فوت عبدالبهاء دید: دولت انگلیس که یکی از بزرگترین دوستان وفادارش (عبدالبهاء) را از دست داده است تلگرافی جهت همدردی به فلسطین مخابره مینماید. از زبان شوقی میشنویم: «وزیر مستعمرات حکومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان (مستر وینسون چرچیل) مجرد انتشار این خبر پیامی به مندوب سامی فلسطین (سرهربرت ساموئل) صادر و از معظمله تقاضا نمود مراتب همدردی و تسلیت حکومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان را به جامعه بهائی ابلاغ نماید».[۴] دشمنان قسم خورده اسلام که بنا به گواه تاریخ نهایت تلاش خود را برای نابودی این دین مبین بستهاند، حمایت آنها از دشمنان و هتاکان به اسلام امر عجیبی نمیباشد.
پینوشت:
[۱]. کتاب لیدی بلا مفیلد بنام the chosen highway ص۲۱۰
[۲]. کتاب مکاتیب عبدالبهاء جلد۳ ص۳۴۷. تاریخ صدور نامه 1918.
[۳]. خاطرات حبیب جلد۱ ص۴۴۶ بیتا.
[۴]. قرن بدیع نوشته شوقی افندی، ترجمهء نصر الله مودّت، 1992ميلادی، مؤسّسهء معارف بهائی بلسان فارسی ج 3ص637-638.
افزودن نظر جدید