مباحث کلامی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب: یاران، پیدایش آیین یاری را همگام با تجلی حق تلقی کردهاند و با موضوع آفرینش گره زدهاند. بحث آفرینش در باور این جریان فکری-مذهبی در چند مرحله ظهور و بروز داشته است. دیوان گوره حکایت از آن دارد که ذات حق نخست در جلوهی خاوندگار(احدیت) تجلی کرد.
از آنجا که برخی از افراد اهل حق و شاخهها و شعبههایی از این مسلک به شدت برای شیطان ملعون احترام قائل و قداست قائلند، برای قداست او دست به توجیهات و استدلالهایی زدهاند. این عده از اهل حق برای شیطان تقدس قائلاند و شیطان را -که در اصطلاح آنها ملک طاووس است- از فرشتگان مقرب خدا میدانند و معتقدند که مخالفت شیطان با سجده کردن بر آدم طبق مشیت الهی بوده...
ازجمله اعتقادات اهل حق، اعتقاد به حلول یا تجلی ذات حق در جامه و دون بشر است. ابتدا لازم است حلول را تعریف کنیم تا روشن شود مشکل عقیده به حلول چیست. حلول عبارت است از فرود آمدن چیزی در غیر خود و در اصطلاح به معنی حلول ذات خداست در اشیاء. کسانی را که به این عقیدهاند که خدا در اشیا و در مرشدان حلول کرده...
یکی از بحثهایی که راجع به اهل حق بیان میشود، رابطه این فرقه با شیطان است. به گمان برخی اهل حق شیطان پرست هستند، که البته نسبت شیطان پرستی به اهل حق دروغ است. بله شاید این دسته که اهل حق را شیطان پرست خواندهاند، بی انصافی کردهاند و به جهت اینکه اهل حق با یزیدیان یا ایزدیها شباهتهایی دارند...
از عقاید مهم اهل حق حلول و غلو است. «حلول» ظهور ذات خداوند در صورت انسان یکی از اساسیترین باورهای اهل حق است و به همین جهت آنها را ملحق به فرقههای غالی کردهاند. تفاوت آنها با علی اللهیها این است که آنها حلول را اختصاص به علی (علیه السلام) میدهند، ولی اهل حق همه بزرگان خود مثل بهلول، شاه فضل، باباسرهنگ، شاه خوشین...
ازآنجاکه اهل حق معتقد به حلول و تناسخ هستند و این دو عقیده در عقاید اسلامی مردود است، ایشان همواره سعی در توجیه معتقدات خود هستند. ازاینرو عقاید خود را با عقاید مسلمانان تطبیق کرده و از بیان صریح عقاید خود ابا دارند. ایشان گمان میکنند با تطبیق عقاید خود با عقاید شیعیان، همانند ایشان خواهند شد، اما این طرز تفکر از کم بودن اطلاعات ایشان درباره دین اسلام...
بحث معاد در بین فرقه اهل حق، همراه با اعتقاد به "دون به دون" شدن یا تناسخ است و در بین افراد زیادی از اهلحق چنین عقیدهای شایع است، اگرچه ممکن است برخی کلمه تناسخ را منکر شوند ولی در همان حال نیز قایل به "دون به دون" شدن هستند که تناسخ با دون به دون شدن یا جامه عوض کردن تفاوتی ندارد. بنا بر کتب و دفاتر و گفتار منسوب به این فرقه حکایت...
تناسخ از عقاید اهل حق است. ایشان به بیانهای مختلف به این مسأله اشاره میکنند، ولی در عینیت به علت مخالفت تناسخ با عقاید اسلامی و برای اینکه در دامان اسلام زندگی میکنند، این عقیده را به نوعی توجیه میکنند. یکی از مخاطبین مطالب اهل حق ذیل مطلب «رد تناسخ با عقل با استفاده از منظومه اهلحق» نظری درج کردهاند، که نیازمند پاسخ تفصیلی است...
مانطوری که میدانیم یکی از معتقدات اهلحق تناسخ است. و میدانیم که تناسخ در اسلام رد شده است. اما در این میان با مراجعه به منظومه اهل حق که به زبان کردی است، این مسأله را از دید ایشان رد کرده و به طریقی به اهالی این فرقه طعنه زده و ایشان را در قبول تناسخ مورد مذمت قرار داده است. هرگاه تناسخ صحیح باشد، اولاً در اول خلقت که حضرت آدم...
یکی از معتقدات فرقه اهلحق تناسخ است که در میان این فرقه به "دونادون"، "دون به دون"، "تجلی ذات" و... تعبیر میشود. در این نوشتار سعی شده تا به صورت مختصر درباره تعریف تناسخ و اصطلاح آن در میان تناسخیه و سابقه تاریخی آن اشاره شود. در تعریف تناسخ آمده است:«انتقال روح و نفس از بدنی به بدن دیگر یا انتقال روح بعد از فوت از بدنی به بدن دیگر...
بحث انتقال روح پس از مرگ به بدن ديگر، از قديم و گذشتههای دور مطرح بوده است اما از نظر تاريخ تفکر مذهبی، چنين اعتقادی در ميان اديان الهی رايج نبوده و اديان توحيدی اين مساله را نپذيرفتهاند و اعتقاد به تناسخ ريشه در آيينهای شرقی مانند بودايی و برهمنی و هندو داشته و از آرای موروث از حکمای مشرق زمين است که میگويند تناسخيه هند شديدترين اعتقاد را به تناسخ دارند...
معاد از موضوعاتی است که ادیان آسمانی به آن اشاره کردهاند و تأکید شده است که انسان نتیجه زندگی دنیا را در معاد دریافت میکند. در این میان برخی از فرقهها بر اثر عدم درک درست از معاد دست به دامان خرافاتی مانند تناسخ زدهاند و سعی داشته که معاد را با اینگونه خرافات توجیه کنند. برخی از افراد اهلحق حیات پس از مرگ را نیز بر اساس تناسخ بیان نمودهاند...
مسئله نبوت در تمامی ادیان الهی از جایگاه ویژهای برخوردار است و تمامی احکام وضع شده هر دینی بر محور نبوت استوار است. اما در فرقهها و ادیان انحرافی این امر از جایگاه خاصی برخوردار نیست و اگر هم نامی از آن برده میشود بهعنوان رفع اشکال و برطرف کردن تهمتهایی است که از سوی مخالفان میشود و فرقه اهلحق هم از این امر مستثنی نیست. به عقیده برخی افراد اهلحق...
اهلحق (یا چند شاخه از آن) میگویند خالق هستی و خداوند قابل رؤیت بوده و باید او را دید. آنان معتقدند که خداوند در جامههای گوناگونی دیده شده و در ذات افراد مختلف حلول نموده است. بنابراین عمده افراد نویسنده و یا برخی مرشدان آنها قائل به جسمیت و رویت خداوند بوده و ما نیز بارها در گفتوگو با پیروان فرقۀ اهلحق، کلماتی که مؤید چنین عقایدی باشد دیده و شنیدهایم...