تکفیری ها
گروههای تکفیری همچون داعش، با وضع کردن قوانین در پارلمانها مخالف بوده و بر این باورند که قوانین را صرفا باید خداوند تشریع کند و اَحَدی غیر از خدا، حق قانون گذاری ندارد. از همینرو تکفیریها، همواره حکومتهای اسلامی کنونی را تکفیر کردهاند؛ آنان نمیتوانند با این مبنا، نظام ایران را غیراسلامی بدانند، چرا که در ایران، قوانین باید توسط شورای نگهبان تایید شود.
پیروان مذاهب شیعه و سنی بدانند که ما همه یک ملت هستیم، در یک کشتی سواریم و سرنوشت مشترک داریم و هرگونه اختلاف، میتواند به ضرر هر دو طرف تمام شود.
تکفیریها معتقدند در عصر حاضر که علم پیشرفت کرده و وسائل ارتباطی مانند شبکههای ماهوارهای و اینترنت در سراسر جهان گسترش پیدا کرده است، کسی نمیتواند بگوید من نسبت به مسائل دینی جاهل هستم، در این صورت کسی یافت نمیشود که در جهلش معذور باشد. افزایش مفهومی مقدمات تکفیر باعث میشود افراد بسیار زیادی در مجموعه کفر قرار بگیرند.
القاعده یکی از جریانهای فکری سلفیه است، ولی برخی از اعضای این گروهک، بر خلاف آموزههای سلفیه، موضوع تقلید از میت را مطرح کردهاند.
فعالیتهای جهادی تکفیری وهابیت، در قالب احزاب و گروههای به اصطلاح اسلامی انجام میشود و خشونت جزو لاینفک اندیشههای آنها است. پرورش گروههای تندرو و متعصب مانند طالبان و سپاه صحابه و داعش و جندالله و... یکی از اقدامات اصلی وهابیت است، تا بتواند سیاستهای خود را در منطقه پیاده کند و خاورمیانهی پر تنش و ناامنی به وجود آورد.
یکی از مهمترین مبانی در اندیشههای افراطیون و گروههای تکفیری، قاعدهای است موسوم به «من لم یکفرالکافر» که طبق آن هر کس کافری را کافر ناند خود کافر است. اما در صدر اسلام که بسیار مورد استناد و ادعای خود تکفیریها است این موضوع نبوده و صحابه اینگونه عمل نمیکردهاند. شواهد این موضوع در کتابهای اهل سنت وجود دارد.
سلفیه تکفیری مردم عراق را به چهار گروه صلیبیون، رافضیون، صفویون و مرتدون تفسیم میکند. شیعیان را رافضی و اهل سنت را مرتدین مینامند و حکم به کفر همگی میدهند.
سلفیه عنوانی عام است که گروههای مختلف سلفی را شامل میشود. سلفیه اگر چه در بسیاری از مبانی با یکدیگر مشترک هستند، ولی به عللی دارای تقسیمات مختلفی میشوند.
تکفیر با خشونت رابطهای مستقیم دارد. تکفیر راهی برای حذف مشروع مخالفین سیاسی است. پس برای کسانیکه خود را پشت سر دین مخفی کردهاند بسیار مناسب است، اما این همهی داستان نیست؛ تکفیر با برخوردهای خشن نیز رابطهای مستقیم دارد. تکفیر رابطهای مستقیم با ایجاد توحش و بیقانونی دارد.
تکفیریها علیه مخالفان خود دست به هر اقدامی نظیر آتشزدن، قتل دستهجمعی، زنده به گور کردن اسرا و کشتن مجروحان جنگی (بعد از اتمام جنگ)، حملات انتحاری و خرابکردن بناهای مقدس میزنند، در حالیکه اسلام این اعمال را نمیپذیرد. اسلام هرگز اجازه رفتار غیر اسلامی و انسانی را به پیروان خود نداده است.
آیه سیف یا همان آیه پنج سوره توبه درباره دستور اسلام نسبت به کفار است. این آیه را برخی مانند گروههای تکفیری نسخ کننده تمام آیاتی می دانند که به برخوردهایی مانند عفو و صفح با مشرکان دستور داده است. این در حالی است که شخصیتی مانند رشید رضا به عنوان یکی از سرسلسلههای تفکر سلفی، ناسخ بودن این آیه را قبول ندارند.
گروههای تکفیری به دلیل اینکه اسلام برای کفار ارزشی قائل نیست و جان و مال آنان احترامی ندارد، اینگونه تصور کردهاند که باید این حکم را که یک دستور مباح است، به مرحله عمل برسانند. این در حالی است که کفاری که با ما در حال جنگ نیستند و امنیت مسلمانان را به خطر نمیاندازند، خداوند به عدالت و احسان به آنان تشویق میکند.
سلفیه جهادی معتقدند مسلمانان باید از دارالکفر به دارالاسلام هجرت کرد تا دینشان در امان باشد. مراد آنان از دارالکفر، کشورهای اسلامی و منظورشان از مسلمانان، داعشیان و سلفیه تکفیری هستند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نسبت به امر توحید اهتمام ویژهای داشت و این امر را در رأس امور تبلیغی خود قرار داده بود و از آن هیچگونه کوتاهی نکرد، اما در مورد یکی از صحابه که به پیامبر سجده کرد (که این کار در نظر سلفیها عبادت غیر خدا و شرک است)، چون از روی جهل و عدم اطلاع بود، مورد تکفیر ایشان قرار نگرفت.