تصوف
با توجه به این موضوع که فرقه های تصوف به ادعا زنده بوده و ادامه ی حیات می دهند! باید گفت که این موضوع (شیعه بودن ایشان) با دلایلی رد می شود!
گزيده اي در معني عرفان و تصوف و محبوبيت نداشتن واژه صوفي در عرف متشرعه و اينکه عارف غير از صوفي است.
این بافته هایی که درباره ی علم اکسیر و کیمیاگری برای روسای فرقه دار تصوف تشکیلاتی ساخته و پرداخته شده و عده ای را به آن سرگرم و مشغول نموده اند، در تحول درون شخص کاره ای نیست!
عده ای پیدایش تصوف را معلول حوادث سیاسی دوران اسلامی و در حمایت از اهل بیت می دانند که با تزویر امویان و عباسیان به نقطه ای مقابل اهل بیت مبدل گردید و خود معزلی برای دین اسلام گردید و انحرافی پنهان ایجاد نمود.
بنا بر گمانه هایی که در باب پیدایش صوفیه است، تصوف در هر منطقه، تابع خصوصیات اخلاقی و فکری و معنوی شیخ بزرگی بود که در آن شهر زندگی می کرد و شیخ صوفی در دین تابع دین رسمی محیط فعالیت خویش می بود که این تفکر در نهایت منجر به مبارزه صوفیه علیه اهل بیت علیهم السلام شد.
در رابطه با ولایت شمسیه، که حضرات معصومین علیهم السلام می باشند، شک و تردیدی نیست؛ اما در نسبت دادن ولایت جزئیه به صوفیانی فرقه ای که اغلب تا قبل از انقراض صفویه، مذهب تشیع نداشته اند و با مذهب عامه گمراه بوده اند!، هیچ دلیلی در دست نداریم
پس از آنکه شیخ اسحاق ختلانی دستور داد که همه ی شیوخ و مریدانش دست بیعت به سید محمد نوربخش بدهند، عبدالله برزش آبادی از این دستور خودداری کرد
تمام محققانی که به فرقه های صوفیه وابسته اند معتقدند که عوامل خارجی در تدوین آن مؤثر نبوده و متقابلاً آن عده از محققان سرشناس که وابستگی فرقه ای ندارند بر خلاف ایشان اعتقاد دارند.
علیرغم تعاریفی که از تصوف و واژه صوفی شده است، رضا علیشاه در این مورد تعریفی از تعاریف بعیده ارائه کرد تا صوفیه را احیا کند، ولی به مقصود خود نائل نیامد.
در این اواخر سردمداران فرقه ی گنابادی بیش از گذشته به فکر مشروعیت فرقه داری هستند و از علمای بزرگ در این را برای خود خرج کرده و با تهمت و افترا برای خود کسب آبرو کرده اند!
مساله نیابت در صوفیه از مسائلی است که اقطاب صوفیه در آن امر اختلاف دارند از این رو به برسی اقوال نورعلیشاه و صالح علیشاه در مساله نیابت می پردازیم.
باید به حال زار قومی که اسلامی بودنش را ماسینیون مسیحی متعصب و دوست دار یهود، اثبات کند، تعصف خورد و همین ننگ بر پیشانی فرقه ضاله ی تصوف تا ابد باقی و کافی خواهد بود
صد خجالت بر مدعیان تصوف که خود را پیرو اصحاب راستین پیامبر صلی الله علیه وآله می شمارند و عملکرد ایشان را نادیده می گیرند و دم از صلح کل و آشتی با همه می زنند
مسلک تصوف پر است از نشانه هایی که کوس رسوایی غیراسلامی بودن آن را به صدا در می آورند. این مطلب حاوی مدارک جامعی برای اثبات این مهم است و روشن شدن این قضیه نیز برای اندیشمندان و صاحبان تفکر بسیار مفید خواهد بود