وجود نشانه هایی برای اثبات غیراسلامی بودن صوفیه

  • 1392/07/08 - 13:06
مسلک تصوف پر است از نشانه هایی که کوس رسوایی غیراسلامی بودن آن را به صدا در می آورند. این مطلب حاوی مدارک جامعی برای اثبات این مهم است و روشن شدن این قضیه نیز برای اندیشمندان و صاحبان تفکر بسیار مفید خواهد بود

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسلک تصوف پر است از نشانه هایی که کوس رسوایی غیراسلامی بودن آن را به صدا در می آورند. این شواهد مدارک خوبی برای اثبات این مهم است و روشن شدن این قضیه نیز برای اندیشمندان و صاحبان تفکر بسیار مفید فایده خواهد بود. البته این را باید در نظر داشت که اعضای یک فرقه قبل از ورود به آن کاملاً شستشوی مغزی شده و تاثیر گذاری بر افکار ایشان مشکل خواهد بود؛ اما از عنایت و لطف خداوند نباید غافل شد و همیشه نور امید به پروردگار در دلها روشن است.

اما مورد اول، بحث جنجالی وحدت وجود است که این بحث در زمان محیی الدین عربی به اوج خود رسید. در این میان عقیده ی کارشناسان بر این است که وحدت وجود پدیده و عقیده ی هندی برهمائی است[1] که در تصوف و به خوصوص در تصوف علمی سر و صدای زیادی به وجود آورد.

مورد دوم نشان داشتن تصوف از عقاید هندوان، ایرانیان قدیم، افلاطون و نو افلاطونیان، مانویان و مسیحیان است که این عقاید را در پیدایش و شکل گیری تصوف دخیل دانسته اند.[2]

تفکرات و سنت های غیر اسلامی صوفیه، عده ی زیادی را به این عقیده رسانده که استعمال و استفاده از تسبیح و حتی نوع نشستن برای ذکر گویی و حرکاتی که از ایشان در آن حال سر می زند را از بوداییان گرفته و اخذ کرده باشند[3] و این سومین نشانه از غیراسلامی بودن تصوف است.

در مورد بعد اشاره می شود به نوشته ی دکتر غنی، که می گوید: مورخان غرب نیز تصدیق دارند خرقه و شولا و ذکرهای مخصوص، از سیاحان و مرتاضان هند و رهبانان نصاری گرفته اند.[4] و لذا اثری از این گونه موارد در مذهب و اخبار مذهبی نیست. همچنین اشاره شده به این موضوع که صوفیه ی قدیم، استعمال کلمه ی صدیق را برای شیوخ خود، از مانوی ها گرفته اند.[5]

دیگر نشانه ها از این قرارند که؛ بستن کمر به وسیله ای به نام رشمه یا چهلتار، از رسومات مسیحی بوده و سه بار پیچیدن آن به دور کمر برگرفته از عقیده ی گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک در آیین زرتشتیت دانسته اند.[6] کارشناسان صوم وصال را که دائم الصیام بودن است و خرقه پوشی و دلق پوشی را از آداب و عاداتی تحت تاثیر مسیحیت می دانند که در زهاد و پیشروان تصوف اسلامی پیداشده است.[7] و نیز معتقدند کلمات و اشاراتی که صوفیه ای مانند حارث محاسبی و جنید بغدادی دارند در انجیل یافت می شود.[8]

تصوف به مذاهب و عقاید معمول بسنده نکرده و حتی برای تکمیل این پازل از شیطان پرستی نیز تاثیر پذیرفته است. بی تقصیر نشان دادن و تبعیت از شیطان را که نوعی تبرئه کردن نافرمانی او در مقابل فرمان الهی است و در کلمات عده از متصوفه آمده، از روش و اعتقادات شیطان پرستان دانسته اند.[9] نیز مرتبه فنا که در تصوف باذوق فنای صفات و افعال سالک شرح شده و افرادی مانند ملاحسین واعظ کاشفی در لب لباب مثنوی، با فنای شعور و خودآگاهی شیرینی بیشتری به آن داده است، برگرفته از مسیحیت دانسته شده که البته در مسیحیت گاهی صحبت از فنای ذات هم هست.[10]

توجه و تاکید بر سلوک عاشقانه مرسوم در تصوف، تا آنجا که عاشقانه عبادت کردن است، مربوط به اسلام می شود و نهیی برآن نشده و مانعی ندارد ولی آن جا که تمام وظایف بندگی را به عشق خلاصه می کنند و راه کامیابی و رستگاری را عشق دانسته و عقل را که پیامبر درونی انسان است، پیرو شیطان می شناسند، برگرفته از آیین ویراشیوا دانسته شده، که راه رستگاری را منحصراً عشق و محبت می داند.[11] مرگ ارادی هم که از معتقدات ایشان است، از مکاتب هندی به اثر برده شده و تجرد زیستی قدمای تصوف هم هدیه ای از مسیحیت به ایشان است.

این فرهنگ التقاطی و هزار رنگ یک مسلک اصیل نبوده و به اصطلاح از تصوف، یک آش شله قلمکار ساخته است که با این اوضاع قطعاً نمی تواند ادعاهایی که برای تکامل و سعادت انسان دارد را اثبات کند.

منابع:

[1]. کشف الحقایق ص 235
[2]. تاریخ خانقاه در ایران ص27 / درکوی صوفیان ص 33
[3]. آبشخور تصوف ص 121
[4]. تاریخ تصوف ص 166
[5]. سیرعرفان در اسلام ص 50
[6]. آبشخور تصوف ص 114
[7]. سیر عرفان در اسلام ص 53
[8]. تاریخ تصوف در اسلام/ دکتر غنی ص 68
[9].  رجوع به کتاب در کوی صوفیان / آبشخور تصوف ص 114
[10]. عرفان و فلسفه ص 228
[11]. ادیان و مکتب های فلسفی هند ص 234

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.