عنوان فرقه ی ذهبیه و رابطه ی آن با علم کیمیاگری!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه ی ذهبیه برای توجیه کلامِ «ذهب عبدالله» خواجه اسحاق ختلانی، در پی خودسریء عبدالله برزش آبادی در نپذیرفتن مقام محمد نوربخش، دست و پای زیادی زده و توجیهات فراوانی آورده اند. ایشان بنابر قاعده ی کلی که مَثَل شد؛ الغریق یتشبث بکل حشیش! برای توجیه این نام خود را به آب و آتش زده و لشکری از مواردی را که به ذهنشان رسیده، به عنوان دلیل اقامه کرده اند.
یکی از توجیهات ایشان اینست که، مدعی شده اند چون اکثر اولیای این سلسله، علم اکسیر و کیمیاگری بلد بوده اند، این فرقه را به عنوان ذهبیه نامیده اند![1] مجدالاشرف اول نیز در رساله ای که در فن کیمیاگری نوشته است آن را مختص «موسای» هر زمان دانسته و می گوید: قطب ناطق هر زمان موسی عصر شناخته شده است که علم کیمیا را می داند.[2] در صورتی که اصطلاحات کیمیا نزد اهل معرفت، ماده ای نیست که بر فلزی زده شود، مس چنان گردد که با طلا تفاوتی نداشته باشد که اگر منظور این باشد در ارتباط او که مطلّا را طلا می خرد، ظلم و ناجوان مردی شده است. بلکه اگر نسبت کیمیاگری مرسوم به مردان از خلق رسته و به حق پیوسته داده شود، شأنی نیست.
به همین جهت اهل معرفت کیمیاگری را در ارتباط با آنان که الحق از شرّ نفس خود نجات یافته اند به جهت اینکه از هر غش و دقلی پاک شده و به مقام عبودیت خالص رسیده اند و می توانند بنده ی فرمان بردار نفس حیوانی و شیطان را عبدالله کنند، کیمیاگر خوانده اند.
ایشان علم اکسیر نمی دانند و به همین دلیل خواجه ی شیراز، با تعریضی، مدعیان کیمیاگری را با «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» تعریف می کند و سپس با طعنه می گوید: « آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»! زیرا در این باره گفته است: دردم نهفته به ز طبیبان مدعی!
و اگر به سفارش خواجه شمس الدین شیرازی توجه کنیم که سروده است؛
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی[3]
متوجه می شویم که این بافته هایی که درباره ی علم اکسیر و کیمیاگری برای روسای فرقه دار تصوف تشکیلاتی ساخته و پرداخته شده و عده ای را به آن سرگرم و مشغول نموده اند، در تحول درون شخص کاره ای نیست بلکه این طالبِ کمال است که باید از مس وجود خود دست بشوید و ناخالصی ها را پاک کند و خود را خالص در طاعت خدا و رسول و اولوالامر کند، تا زر ناب شود. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ[4] ای کسانی که ايمان آورده ايد، از خدا اطاعت کنيد و از رسول و الوالامرخويش فرمان بريد. توضیحات بیشتر در کتاب فرقه ی ذهبیه داده شده است.[5]
منبع:
1- میزان الصواب ص 869
2- دیباچه ی قوائم الانوار چاپ تبریز ص 19
3- حافظ غزل 478
4- سوره ی نساء آیه ی 59
5- فرقه ی ذهبیه/ علوی طباطبایی/ نشر راه نیکان
افزودن نظر جدید