تشتت آراء صوفیه در مساله نیابت امام زمان (عج)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_مساله نیابت اقطاب صوفیه از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت، از مسائلی است که صوفیه برخی مواقع آن را برای خود اثبات می کنند و برخی مواقع منکر آن می شوند.
آخر چرا صراحتا اعلام نمی کنند که مخاطب متوجه شود بالاخره اقطاب صوفیه نایب امام زمان هستند یا نه.
اما با رجوع به اخبار اهل بیت علیهم السلام و جست و جو در اخبار جانشینی ایشان به این نکته هیچ اشاره ای نشده است که چنین افرادی(اقطاب صوفیه) جانشین اهل بیتند، اما اخبار صوفیه نیز در این باب مشوش است، یعنی برخی صریحا اعلام می دارند که ما جانشینان امام زمانیم و از جانب ایشان نیابت داریم چنانچه در متن اجازه نامه نورعلیشاه برای صالح علیشاه، این مساله به صراحت ذکر گردیده است.
«جناب نور عليشاه بار ديگر در رمضان 1330 ه ق فرمان مستقلي صارد نمود و تقديم ايشان را بر تمام ماذونين تاكيد مي فرمايند. كه به شرح ذيل است:
بسم الله الرحمن الرحيم
هو الهادي الي سواء الصراط
بر فقراء و طالبين با انتباه و مخصوصين آگاه پوشيده نماند كه چون فرزندي جناب مستطاب هدايت مآب حجي محمد حسن صالح عليشاه بعد از رحلت اين ضعيف در حيوه خود مطاع كل و مظهر تام خواهند بود و امر ولايت و خلافت كليه در اين صورت در رحلت من منتقل به آن جناب خواهد بود و متمرد از ايشان از فقر خارج، لهذا آن جناب را بر خود مقدم دانند و شمرند و در نبودن من ايشان را به حكم اين ضعيف شمارند.
اين چند كلمه بر سبيل سند و ارشاد نامه براي حال و بعد مرقوم شد به تاريخ هزار و سيصد و سي. حرره علي»[1]
در متن این اجازه نامه خطاب به صالح علیشاه آمده است "مطاع کل، مظهر تام" و " امر ولایت و خلافت کلیه" بعد از مرگ نورعلیشاه به صالح علیشاه منتقل می شود که این نوع فرمان صراحت در نیابت از امام زمان دارد و نور علیشاه معتقد به نیابت قطب از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است، چرا که صالح علیشاه در جایی ولایت کلیه را مخصوص امامان معصوم علیهم السلام می داند و معتقد است غیر از ایشان همگی ولایت جزئیه دارند.
« حالا در زمان غیبت هم باز همین حرف می آید که آیا ببینیم همان قول پیغمبر و کتاب خدا کافی است یا نه؟ اینجا نیز درویشها می گویند که بعد از غیبت هم باید گشت، کسانی که نزدیک بودند و اجازه داشتند، ببینیم رشته از آنها جاری شده و آنها باز اجازه دادند و آنها که اجازه داشتند اجازه دادند یا نه؟ و همین طور این رشته هم جاری هست و رشته اجازه خواهد بود؟ منتهی آن دوازده نفر امام را می گوییم: ولایت مطلقه کلیه دارند و اینها ولایت جزئیه، اینها به اندازه خودشان است. هر ظرفی به اندازه خودش آب می گیرد. آنها ظرفی بودند که همه آب در آن جا می شد، اینها هم به اندازه خودشان»[2]
پس به فاصله پدر و پسری از این قطب تا قطب بعدی در مساله جانشینی و نیابت اقطاب از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف به این حد اختلاف است که اولی مقام نیابت را برای قطب اثبات می کند و دومی در جایی در لفافه می گوید که قطب ولایت جزئیه دارد و در جواب دو نامه، از جانب یکی از دراویش بروجردی، به طور صریح می گوید قطب نیابت ندارد.
« باري نامه نخستين من اين بود كه بعضي مي گويند شما خود را نايب امام مي دانيد؛ آيا چنين نسبتي درست است؟ ايشان نوشتند: اذكار و اورادي به دست ماست كه آن را به طالبانش مي گوييم و ابدا ادعاي نيابت نداريم.
متن نامه دوم كه پاسخ آن دنبال همان سوال پيش است؛ كه بدين طريق شما خود را يكي از نايبان عام امام (ع) مي دانيد و ايشان چنين پاسخي را مرقوم داشتند.
هو
121
21 ذق 55
عرض مي شود: مرقومه رسيد. جواب مشروح در ورقه پستي نگنجد، به كتب عرفا مراجعه شود. به طور اختصار خلاصه جواب اين است كه نواب اربعه در رسيدن خدمت و رسانيدن عرايض و حقوق وكلا به تناوب بودند، ولي مجازين در روايت و روات احاديث زياد بودند، هكذا مجاز در تعليم آداب طريقت و تهذيب باطن، چنانچه سلسله اجازه روايتي علما كثر الله امثالهم غالبا به غير وكلا منتهي است و حديث هم راجع به روات است، ولي عرفا در حوادث مداخله ننموده و توجه به باطن را امر مي فرمودند و معروف، خادم حضرت رضا (ع) بود و سري را تربيت نمود كه مقام او را از طرف امام زمان خود واجد شد و جنيد را تربيت نمود.و السلام اقل محمد حسن»[3]
پس معلوم گردید که اقطاب صوفیه در مساله نیابت از امام زمان علیهم السلام اتفاق نظر ندارند و این امر ناشی از تزلزل عقیدتی آنان است که قطبی آن را برای خود اثبات می کند و قطب دیگر آن را انکار. از اختلاف نظر صوفیه در امور اصلی و اساسی عقیدتی خود می توان به تزلزل و سست بودن اعتقادات ایشان حکم کرد.
منابع:
1-یادنامه صالح ص ص77
2- یادنامه صالح صص 306 و 307
3- صص 247 - 250
افزودن نظر جدید