مکاتب اهل سنت
یک رهبر آسمانی، خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعی ـ که از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت میگیرد ـ تربیت روحانی دارد که از راه نفوذ معنوی در دلها و فکرها اعمال میشود و میتوان آن را تربیت تکوینی نام گذاشت. در آنجا الفاظ و کلمات و گفتار و کردار به کار نمیآید، بلکه تنها جاذبه و کشش درونی مؤثر است.
منتظران ظهور را میتوان در یک تقسیمبندی به دو گروه تقسیم کرد که عدهای از آنها تنها به فکر رفاه و آسایش فردی خود هستند و به امورات جامعه پیرامون خود ندارند، ولی قِسم دوم انسانهایی هستند که بیشتر در فکر اصلاح جامعه بشری بوده و به معنای واقعی دوست دارند در زمان ظهور کمککار حضرت مهدی (عج) و در رکاب او باشند.
بعضا در میان اهل سنت به احادیثی بر میخوریم حاکی از این مطلب که نام پدر امام زمان (عج) طبق آن احادیث باید عبدالله باشد. در حالیکه با واکاوی این احادیث میبینیم که آنها یا احادیث کذب هستند و یا مطالبی است، که توسط مدعیان دروغین مهدویت، ترویج شده است. ضمن اینکه این احادیث از سوی خود بزرگان اهل سنت هم رد شده است.
موضوع موعود و منجی آخر الزمان، نقطه مشترک اکثر ادیان الهی است. خداوند در قرآن کریم به این مسئله اشاره کرده است و فرموده است: «وَ لَقَد كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بعدِ الذِكّرِ اَنّ الارضَ يَرثُها عِبادِيَ الصّالحونَ» ما بعد از تورات، در زبور داوود نوشتيم كه البته بندگان نيكوكار من ملك زمين را وارث و متصرف خواهند شد.
از نظر قرآن شریف، اولیای الهی بر دو نوعند: ولیّ ظاهر که مردم وی را میشناسند؛ و ولیّ غایب از انظار که مردم او را نمیشناسند، گرچه او در میان آنها بوده و از حال آنان با خبر است. در سوره کهف، وجود هر دو ولی به طور همزمان بیان شده است: یکی موسی بن عمران؛ و دیگری مصاحب موقّت او در سفر دریایی و زمینی که به نام خضر معروف است.
آنچه از مفاد روایات و تواریخ بدست آمده این است که برای ولیعصر، دو غیبت بوده است. غیبت صغری که از ولادت آن حضرت بوده که از سال 255 یا 256 از هجرت رسول اکرم است و آخر آن سال 329 از هجرت است که تقریباً مدت آن 74 سال میشود و درب نیابت و وکالت خاصه مسدود گردید. و آن دیگری غیبت کبری است که از سال 329 شروع شد و هنوز هم ادامه دارد.
براساس آنچه از روایات گوناگون نقل شده، حضرت مهدی (علیه السلام) تنها ظاهر میشود و تنها به خانه خدا میآید و تنها وارد کعبه میگردد و آن روز را به تنهایی به شب میرساند و چون شب شود و مردم همه در خواب رفتند ملائکه عرش الهی از آسمان فرود میآیند و در کنار حضرت مهدی قرار میگیرند و گوش به فرمان او و دستوراتش میباشند.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شباهت های بسیار زیادی دارند که جای بحث بسیاری دارد اما به بیان برخی از این شباهتها طبق گفتهی علمای اهل سنت میپردازیم. با اندک تاملی بر این شباهتها به راحتی فهمیده میشود که همه ی اینها دلالت بر محکم بودن و اسلامی بودن حکومت مهدی موعود دارد.
«من منتظرم» یک عبارت است که با توجه به نداهای فطری انسان که همیشه به عنوان یک ضمیر ناخودآگاه، از درون، انسان را به سوی یک سری حقایق میکشاند، تقریبا برای همه انسانها در طول زمان آشنا بوده و میتوان ادعا نمود که واژه انتظار برای هیچکدام از افراد بشر نامأنوس نبوده و بلکه انتظار برای خوشبختی و سعادتمایه آرامش و تسکین است.
روایات فراوانی از پیامبر اسلام و هر یک از امامان معصوم در مورد مسئله مهدویت نقل شده است. در واقع سالها پیش از تولد آن حضرت، خصوصیات و ویژگیهای ایشان پیشگویی شده است. تعداد این روایات به حدی فراوان است که دربارهی کمتر موضوعی از موضوعات اسلامی این اندازه حدیث وارد شده است. در واقع این مسأله از ضروریات مذهب شیعه اثنی عشری است.
حضرت مهدی آخرین وصی از اوصیای الهی است که برای تکامل همه جانبه بشر و ایجاد حکومت واحد الهی آفریده شده است. این ایده و آرزو هنگامی تحقق میپزیرد که در جامعه بشری، آمادگی برای پذیرش چنین حجتی وجود داشته باشد و در غیر این صورت، ظهور جز کشته شدن و نابودی نتیجهای نخواهد داشت و آن هدف عالی تحقق نخواهد یافت.
مسئله مهدویت یکی از مسائلی است که از صدر اسلام مطرح بوده است. این موضوع همواره دارای چالش بوده و معرکه شبهات فراوان بود. حضرات معصومین(علیهم السلام) برای اینکه جامعه را از این تشدد افکار و شبهات موجود نجات دهند، و اذهان جامعه را برای چنین واقعهای آماده کنند، روایات فراوانی را در این خصوص بیان نمودند.
همانطور که درطول تاریخ برخی از شیعیان، برای رسیدن به مطامع شخصی خود ازاعتقاد اصیل و ریشهدار مهدویت و منجی، سوء استفاده نمودهاند در بین اهلسنت نیز افرادی در این وادی گام نهادهاند که در اینجا به معرفی چند نمونه آن میپردازیم. اگر به تاریخ نگاهی بیندازیم تعداد مدعیان دروغین مهدویت در اهلسنت حتی از شیعه هم به مراتب بیشتر است.
دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم از معروفترین کتب روایی اهلسنت میباشند که میتوان گفت شالوده و مبنا برای صحیح و نادرست بودن روایات دیگر بر پایه این دوکتاب سنجیده میشود. اما نکته در اینجاست که ایشان این مسئله را تعمیم داده و میخواهند روایات مربوط به شیعیان را نیز با همان ملاک و معیار بسنجند و صحیح و ناصحیح آن را مشخص کنند.