نقدی بر «صحیحین» در نبود روایات مهدویت دراثبات ظهور امام مهدی (عج)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دین اسلام نیز همانند سایر ادیان، پس از رحلت رسول گرامی اسلام به فرقههای مختلفی تقسیم شد، که در ابتدا میتوان آنها را در قالب دو مذهب تشیع و اهلسنت دانست، که مهمترین و اصلیترین مذاهب اسلامی نام دارند. البته این دو مذهب و فرقههایی که از این دو منشعب میشود، دارای مشترکاتی در اصول اولیه اسلام هستند، که همه آنها را در قالب امت اسلامی در کنار هم، گِرد میآورد. این مشترکات عبارتند از اعتقاد به نبوت رسول گرامی اسلام، آغاز مبعث ایشان، فرود آمدن کتاب آسمانی قرآن مجید، قبله مسلمانان، و همچنین وجود اشتراکات زیادی که در احکام مانند نماز، روزه، حج و غیره وجود دارد.
هر کدام از دو گروه شیعیان و اهل تسنن در بین خود روایاتی را از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به توسط راویان مختلف و اصحاب و غیره جمعآوری نمودند و در طول سالیان و قرنهای متمادی، این روایات توسط راویان نقل شده، که برای صحت و سقم آن شیوههایی نیز ترسیم گردیده است.
در میان اهل سنت دو کتاب از آقایان بخاری و مسلم به نامهای «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» از اهمیت و اعتبار بالایی برخوردارند و تقریباً ایشان اکثر روایات خود را از این دو کتاب استخراج میکنند و آن را اصلیترین منابع خود میدانند. از اینرو احادیثی که در این کتب یافت نشود را، معمولاً فاقد ارزش میدانند و بهاء کمتری به آن میدهند. از جمله احادیث مربوط به آن، وجود روایات مربوط به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که به صراحت در این دو کتاب نیامده و ایشان (اهلسنّت) در مواجهه با شیعیان، روایات مربوط به مهدویت را بهخاطر عدم ذکر آن توسط بخاری و مسلم دارای اعتبار موجه نمیدانند!
در اینجا به مواردی در این خصوص اشاره خواهیم کرد تا اینکه ببینیم نبودِ روایتی در این دو کتاب، چه صورتهایی میتواند داشته باشد:
در گام اول باید دانسته شود، بخاری و مسلم، هیچ الزامی به آوردن تمامی روایات نداشتند.
دوم اینکه ایشان روایاتی را در کتب خود آوردهاند که از نظر خودشان صحیحتر بودند؛ بنابراین روایاتی را میبینیم که در یکی از این دو کتب آمده و در دیگری نیست!
نکته سوم اینکه درج روایت در یکی از صحیحین و نبود آن در دیگری این مطلب را میرساند که تمامی روایات نقل شده در این دو کتاب، حتی از جانب خود ایشان نیز به صورت کامل و جامع مورد تایید نبوده و ما روایاتی را میبینیم که مثلاً در صحیح بخاری آمده، ولی مسلم آن را صحیح تشخیص نداده و در کتاب خود نیاورده است. از اینرو نبود یک روایت در یکی از این دو کتاب نمیتواند معیار صحیحی برای درستی یا نادرستی یک روایت باشد.
پینوشت:
[1]. الجامع المسند الصحیح المختصر من امور رسول الله (ص) و سننه و ایامه معروف به صحیح البخاری عنوان کتابی است تألیف ابو عبدالله محمدبن اسماعیل البخاری (۱۹۴ ـ ۲۵۶ ه ق) که معتبرترین کتاب روایی اهلسنت و یکی از شش کتاب موسوم به صحاح ستّه به شمار میرود. صحیح بخاری در ۹۷ کتاب و ۳۴۵۰ باب تدوین شده و تعداد احادیث آن با احتساب احادیث مکرّر به گفتهٔ ابن صلاح ۷۲۷۵ حدیث و با حذف مکرّرات ۴۰۰۰ حدیث است. به نظر بخاری، مجامع حدیثیِ مدوّنِ عصر او، بر احادیث صحیح و غیرصحیح مشتمل بود، ازینرو تصمیم گرفت که احادیث صحیح را در کتابی گرد آورد. مشوق اصلی او در این کار استادش اسحق بن ابراهیم حنظلی معروف به ابن راهویه بوده است.
[2]. «الجامع الصحیح» که مجموعه احادیث به طریق اهل سنت است. نویسنده ابوالحسن مسلم بن حجاج نیشابوری، متولد 261 هـ.ق در نیشابور است. صحیح مسلم، دومین کتاب از «صحاح سته» که با «صحیح بخاری» به «صحیحین» مشهور و اهل سنت، بعد از «صحیح بخاری» آن را معتبرترین کتب حدیث می دانند. مجموعه احادیث (صحیح مسلم) را بین 12000 تا 7000 حدیث، حدودا نقل شده که اینها به ابواب مرتب، دسته بندی شده است. این کتاب بارها در هند و مصر و استانبول چاپ و شروح متعددی بر آن نوشته شده است.
افزودن نظر جدید