وهابیت
علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردهاند. بعد یک و نیم قرن از ابتدای شکلگیری تفکر تکفیری وهابیت، عبدالعزیز آلسعود، در سال 1929 میلادی، استفاده از این نام را رسماً ممنوع کرد و دستور داد از اصطلاح سلفیگری استفاده کنند؛ پس از آن، تمام تلاش مفتیان معاصر وهابیت این شد که نامی از وهابیت برده نشود و به آنان سلفیه و سلفی گفته شود.
علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردهاند؛ پس از گذشت یک و نیم قرن از زمان پیدایش وهابیت، تمام تلاش مفتیان وهابی این شد که نامی از وهابیت برده نشود و به آنان سلفیه و سلفی گفته شود. محققین و علمای مذاهب اسلامی فهمیدند که وهابیان با استفاده از عنوان سلفیه، قصد دارند خود را بین مذاهب اسلامی و گروه عظیم سلفیان اهلسنت قرار دهند تا هیچ مقاومتی در برابر تبلیغ تفکر تکفیری آنان صورت نپذیرد.
در روایت صحیحی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده است که سه روز بعد از کشته شدن مشرکین در جنگ بدر و ریختن آنها داخل چاه، با آنان سخن گفت؛ کسی گفت که آنان نمیشنوند؛ حضرت فرمود: «شما شنواتر از آنان نیستید! همانطور که میشنوید، آنها هم میشنوند»؛ وهابیون مخالف شنیدن مردگان، این روایت را خارقالعاده و معجزه دانستهاند؛ در حالیکه این اتفاق در مقابل دشمنان نبود و دیگران نیز از آن عاجز نبودند.
ابنتیمیه با اینکه معتقد به حیات ارواح در عالم برزخ است و میپذیرد که پیامبران و صالحان در قبر زندهاند و قادرند برای زندهها دعا کنند، اما میگوید کسی حق ندارد از آنان طلب دعا کند، زیرا هیچ یک از سلف این کار را انجام ندادهاند؛ ولیکن باید گفت در منابع معتبر اهلسنت، موارد بسیاری از توسل سلف به قبر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله یافت میشود که این استدلال ابنتیمیه را مخدوش میکند.
وهابیون معاصر هرگونه ارتباط بین دنیا و آخرت را منکر میشوند؛ مخصوصاً فایده رساندن مردگان برای زندگان را به شدت نفی میکنند، اما در روایات فریقین دو دسته منفعت از طرف ارواح برزخیان برای اهل دنیا ذکر شده است: روایات و گزارشاتی که ارواح صالحان در برزخ «مشکلات اهل دنیا» را به اذن خدا رفع کردهاند و نیز روایاتی که «دعا و استغفار کردن آنها برای اهل دنیا» را بیان نمودند.
بنباز سعودی ادعا میکند که حتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم از احوال اهل دنیا و آنچه در آن اتفاق مىافتد، اطلاعى ندارد، اما طبق آیات قرآن و روایات صحیح اهلسنت و نیز نظر علمای اهلسنت، نمیتوان به طور مطلق، آگاهی را از ارواح برزخیان نسبت به دنیا نفی کرد؛ بخصوص پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله که یکی از شواهد خداوند در قیامت است.
وهابیون معاصر معتقدند بین عالم دنیا و عالم برزخ رابطهای برقرار نیست و آنچه نقل شده استثناء است؛ پاسخ این است که مهمترین نشانه بر اثبات یک اعتقاد، وقوع آن است؛ ارتباط اهل برزخ با زندگان، گاه در هنگام زیارت قبور آنان صورت میپذیرد؛ گاهی به صورت عرضه اعمال زندگان برای آنان بیان شده و گاهی نیز روح مردگان با روح زندهها در خواب ملاقات میکنند که این صورتها در روایات بسیاری ذکر شدهاند.
وهابیون معاصر معتقدند بین عالم دنیا و عالم برزخ رابطهای برقرار نیست و آنچه نقل شده استثناء است. پاسخ این است که مهمترین نشانه بر اثبات یک اعتقاد، وقوع آن است و ما روایات متعددی داریم که وقوع ارتباط، از طریق «گفتوشنود» را تأیید میکند و روایات به گونهای است که نشان از استثنائی بودن آن وقایع ندارد.
وهابیون معاصر معتقدند بین عالم دنیا و عالم برزخ رابطهای برقرار نیست و آنچه نقل شده استثناء است؛ پاسخ این است که مهمترین نشانه بر اثبات یک اعتقاد، وقوع آن است؛ روایات متعددی داریم که وقوع ارتباط، از طریق «شنیدار»، «ملاقات» یا «همصحبتی» را تأیید میکند؛ این اتفاقات برای افراد معمولی هم رخ داده و نشان میدهد که این ارتباط، استثنائی نیست.
وهابیت امروزی ارتباط بین انسانها با ارواح در عالم برزخ را از امور غیبی می دانند و لذا اصل را بر عدم ارتباط قرار داده و در صورت نص صحیح، به عنوان امر خارق العاده و استثنایی میپذیرند، اما پاسخ این است که روح انسان بعد مرگ نیز زنده است و اصل بر این است که این ارتباط وجود داشته باشد و نصوص هم این گفته را تقویت میکند و هیچ نصی بر نفی و عدم امکان آن نیامده است.
وهابیان در بسیاری از مسائل، با مسلمانان مخالفت کردهاند، آنان عقاید متناقضی دارند؛ از جمله نظرشان درباره زندگی و حیات برزخی است که در این عقیده، آنان با آیات و روایات مورد قبول خود و نیز بزرگان و بنیانگذار افکارشان در تناقض بوده و مخالفند.
وهابیون معاصر ارتباط بین ارواح در عالم برزخ با دنیا را بر خلاف اصل میدانند و روایاتی که بزرگان آنان در سابق پذیرفته بودند و به آن دلیل معتقد به ارتباط این دو عالم شده بودند را معجزه و خلاف اصل خواندهاند؛ آنان شنیدن را از عوارض جسم میدانند و معتقدند بر اثر مرگ، آثار مربوط به جسم، از بین رفته، در حالی که دیدن و شنیدن، از عوارض روح است.
ابنقیم که از شاگردان و همفکران اصلی ابنتیمیه محسوب میشود، درباره مردگان معتقد است: در عالم برزخ، حیات وجود دارد؛ بین دنیا و برزخ ارتباط وجود دارد؛ زیارت و سلام بر مردگان به این معنی است که او دارای شعور بوده وگرنه زیارت محسوب نشده و سلام بر او لغو میگردد؛ اگر به آنها سلام شود، آنان جواب میدهند، اگرچه سلام کننده نشنود؛ ارواح متنعم در برزخ آزادند و میتوانند به همه جا سفر کنند. بین اندیشه او و وهابیت، تفاوت فاحشی دیده میشود.
محمد بن عبدالوهاب بنیانگذار وهابیت درباره عالم برزخ معتقد است: ارواح در عالم برزخ حیات دارند؛ از قیامت و اوضاع دنیا باخبرند؛ برخی میبینند؛ برخی از ارواح تازه درگذشته، جویا میشوند؛ اعمال آشنایان بر آنان عرضه میشود؛ اعمال زندگان، به آنان نفع و زیان میرساند؛ برای زندگان نیز منفعت دارند؛ از آنان شفاعت کرده یا به خواب آنان رفته با آنان سخن گفته و پاسخ پرسششان را میدهند.