تصوف
امروزه اسلام ستیزان در سراسر جهان با شدت زیادی به مسلمانان تعدی کرده و جان و مال ایشان را مباح دانسته و خون مسلمانان را به راحتی بر زمین میریزند. درحالیکه مسلمانان به پیروی از آموزههای اسلام با این کارها مخالفت کرده و مراتب اعتراض خود را اعلام میکنند، صوفیه که مدعی پیروی از امیرالمومنین (ع) هستند، دربرابر این نسل کشی غرق در سکوتی مرگبار شدهاند.
تعالیم سلسلههای صوفیه با هم متفاوت است. برخی ریشه تفاوت تعالیم صوفیانه را اختلاف طریقههای صوفیه دانسته و معتقدند اختلاف تعالیم صوفیه مستقیما به اختلاف مشایخ ایشان ارتباط دارد. به همین جهت مشایخ مختلف، مریدان خود را با تعالیم متفاوتی آشنا میکردند و همین امر موجب ایجاد انحراف در برخی طریقهها میشد.
یکی از فرقههای صوفیه واصلیه است. نام این گروه بنا بر ادعای ایشان مبنی بر رسیدن به مقام وصل به خداوند گذارده شده است. اما با مروری بر عقاید این فرقه درخواهیم یافت که صوفیان واصلیه از منحرفترینِ فرقهها هستند.
برخی از صوفیه یکی از راههای دریافت اسرار را شاهدبازی قطب با مرید میدانند. محمدعلی کرمانشاهی رواج این انحراف را از فرقه کرامیه میداند، زیرا آنها قائل به اباحهگری در اعمال بودند و بسیاری از کبائر را برخود حلال میدانستند.
برخلاف دستورات اسلامی، برخی فرقههای صوفیه معتقدند بعد از رسیدن به مقامی از مقامات طریقتی، تکلیف شرعی از ایشان برداشته میشود. از میان فرقههایی که این عقیده را دارند، میتوان به فرقه حبیبیه اشاره کرد. این فرقه معتقد است وقتی مرید به مرتبه معرفت رسید، دیگر نیازی به انجام تکالیف شرعی ندارد.
همواره از شاهدبازی و نظربازی صوفیه بهعنوان یکی از بزرگترین انحرافات صوفیه سخن بهمیان آمده است. که درواقع این انحرافات برخاسته از اساسیترین انحراف فرقه حلمانیه است که معتقدند خداوند متعال در انسانهای زیبارو حلول کرده است.
همواره قرآن در نزد صوفیه در حاشیه قرار داشته و احترام و جایگاه ویژهای که مسلمانان برای قرآن قائلاند صوفیه قائل نیستند ولی از طرف دیگر برای اشعار و سخنان خود و بزرگان صوفیه ارزش والایی قائلند. چنانچه بزرگان صوفیه با خواندن قرآن شور و حالی به آنها دست نمیدهد ولی با شنیدن شعری منقلب میشوند.
یکی از قواعد فقهیه که در زندگی و دارایی مردم، نقش اساسی دارد قاعده تسلط یا سلطنت است، که ثابت میکند هرکس نسبت به اموال خود اختیار و تسلط کامل دارد و هيچ كس نمىتواند او را بدون مجوز شرعى از تصرفات در آن منع كند. در حالیکه بعضی از سران صوفیه، این قاعده را نقض کرده و معاملات مردم در اموالشان را منوط به اجازه قطب میدانند.
بعضی از صوفیان در عقائد خودشان، شطحیات و سخنان کفرآلودی دارند که آزادی از قید بندگی خدا، نمونهای از آن است، تا اینچنین هم خودشان را برتر از دیگران بدانند و هم خود را از قید بندگی خداوند آزاد دانسته و شریعت را ترک کنند.
از میان مخالفان صوفیه میتوان به علمای شیعه و سنی اشاره کرد. این جوزی یکی از علمای اهلسنت است که در کتاب معروف خود به نام "تلبیس ابلیس" به انحرافات مختلف صوفیه اشاره کرده است. او برخی از انحرافات صوفیه را نام برده و معتقد است که این امور کمینگاه شیطان در میان صوفیان است.
یکی از اعمالی که از قدیم در بین اکثر صوفیان مرسوم بوده و در حال حاضر هم در بین آنان رواج دارد سماع است، که صوفیان آن را یکی از راههای رسیدن به خدا و بهترین عمل نزد پروردگار دانسته و حتی این عمل حرام را بهعنوان نماز حقیقی برای یک صوفی معرفی میکنند.
گروهی از صوفیه برای تطهیر کردن دامن خود از انحرافات، دیگر فرقههای صوفیه را منحرف معرفی میکند. ایشان فرقههای نامبرده را با صفاتی چون نادان، ریاکار، ظاهربین و بی اعتنا به شریعت خوانده و انحرافات خود را در حیطههای مختلف به بوته فراموش سپرده و در حقیقت با قربانی کردن چند طریقه، در پی تطهیر خود هستند.
یکی از توجیهات فرقه صوفیه، دربارهی مذهب سران خود، که مذهبی غیر شیعه داشتند، ادعای تقیه است تا رسوائی برملاشدن سنی بودن آنان را رفع کنند، چنانچه در مورد مذهب جنید بغدادی که رجالشناسان، سنّیبودن وی را مسلم دانستهاند، گفتهاند که جنید به تقیه و پنهانکردن عقیدهی خود از دیگران رفتار میکرد.
در طول تاریخ صوفیه به نامهای متعدد خوانده شدهاند. علت نامگذاری ایشان به نامهای متفاوت، عقاید مختلف صوفیه در طول زمان بوده است. یکی از دیگر علتها برای نامگذاری ایشان انتساب این فرقه به افراد مختلف ازجمله منصور حلاج و بایزید بسطامی است. اما عمده دلیل نامگذاری صوفیه منسوب بودن این فرقه به عقاید مختلف است.