تصوف

07/09/1396 - 12:20

فرقه‌ی صوفیه از قرن دوم بر سر زبان‌ها افتاد و در گذر زمان افراد زیادی را گمراه و به سوی خود جذب کرده‌اند و در زمان ائمه‌ی معصومین (ع) روایت‌هایی برای مخالفت و مقابله با این گروه وارد شده که نمونه‌ی آن روایتی از امام رضا (علیه‌السلام) است که سفارش به انکار صوفیه فرموده و اثری از این انکار را ذکر فرمودند.

07/08/1396 - 23:26

صوفیان از هر مسئله‌ای برای خود داستانی مافوق تصورات انسانی تراشیده‌اند و نام آن را کرامت گذاشته‌اند کما اینکه در کتاب نفحات الانس به کرامات گربه‌ای اشاره کرده‌اند که خود صوفیان خانقاه از آن کرامات بی‌بهره بوده‌اند.

07/08/1396 - 10:24

بعد از آنکه سید محمد نوربخش علاقه خود را به تصوف نشان داد و به سوی خواجه اسحاق ختلانی دست ارادت داد، خواجه اسحاق عبدالله برزش آبادی را کنار زده و سید محمد نوربخش را به جای او نشاند و زمام کار طریقه کبرویه را به وی سپرد.

07/03/1396 - 16:35

جریان انحرافی احمدالحسن، شباهت خاصی به فرقه صوفیه دارد. کما اینکه با معرفی خود در خواب به‌عنوان یمانی به دنبال اثبات حقانیت خود هستند و خواب را عامل حجیت خود می‌دانند. برخی از سران تصوف نیز اجازه قطبیت خود را در خواب کسب کرده‌اند. لذا صوفیه به مانند دیگر فرق، خواب را حجت می‌دانند.

07/03/1396 - 14:53

از آنجا که موضوع ولایت قطب، یکی از مسائل مهم و پربحث در بین صوفیان است و در این باب کتاب‌هایی نیز نوشته شده است، هر کدام از سران و اقطاب صوفیه در این‌باره نظرات مختلفی را بیان کرده‌اند، که یکی از این نظریه‌ها، ادعای مضحک و کفرآلود «خدا دانستن اقطاب» است که ملا سلطان گنابادی در کتاب ولایت‌نامه خود، آن را مطرح کرده و قطب صوفی را خدا و الله دانسته است.

07/03/1396 - 13:48

داستان ملاقات خواجه نصیرالدین طوسی با باباطاهر عریان از جمله افسانه‌های عجیب صوفیه است. زیرا بدون توجه به تاریخ زندگی آنان ساخته شده و در آن خواجه نصیر را انسانی ضعیف و بابا طاهر را انسانی الهی معرفی کرده‌اند که نیازی به علوم و معارف ندارد.

07/03/1396 - 10:48

دیدن خداوند در اشکال مختلف از جمله عقاید برخی از سران تصوف است. چنانچه ابن‌عربی معتقد است گوساله پرست شدن بنی اسرائیل خواست خداوند متعال بوده است تا به اشکال مختلف دیده شود و تلاش هارون و اختیار بنی اسرائیل در این امر دخالت و تاثیری نداشته است. لذا از این اعتقاد ابن‌عربی، احتمال جبری مسلک بودن او داده می‌شود.

07/03/1396 - 10:29

سید محمد نوربخش که از بزرگان صوفیه بود، در ادعای مهدویت خود اصرار داشت به گونه‌ای که ملاک‌های خاصی برای امامت در نظر گرفته بود. او با بیان ملاک‌های خود ساخته، درصدد بود خود را به عنوان امام معرفی کرده اما نه آن امامی که مشخصات آن توسط علما و فقها بیان شده بود.

07/02/1396 - 18:46

از انحرافاتی که برای صوفیه نقل شده است، ادعای مهدویت برخی از بزرگان این فرقه است. سید محمد نوربخش یکی از بزرگان صوفیه است که ادعای مهدویت خود را در کتاب "رساله الهدی" ذکر کرده است. او در این رساله به صراحت ادعای خود را مطرح کرده و خود را "بروز" حضرت مهدی (عج) می‌داند.

06/27/1396 - 23:35

آیه‌ی تبلیغ یکی از آیاتی است که در شأن حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نازل شده که سران فرقه صوفیه از این آیه، برای گمراه‌ کردن مردم و رسیدن به مقاصد خود سوء استفاده کرده و رهبری و ولایت بر مردم در زمان غیبت را به خود تطبیق کرده‌اند و با این بدعت آشکار ولایت خود را در ادامه ولایت معصومین (علیهم السلام) می‌دانند.

06/27/1396 - 21:51

صوفیان گنابادی در معرفی شمس تبریزی به‌عنوان یکی از بزرگان صوفیه دچار سرگیجه و سردرگمی شده‌اند. زیرا روزی او را شخصی معرفی می‌کنند که مرید پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده و روزی دیگر می‌گویند شمس تبریزی شخصی است که نه نیازی به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) داشته و نه قرآن.

06/27/1396 - 21:48

بنا بر متون صوفیه، شقیق بلخی که او را اولین کسی می‌دانند که در خراسان از طریقت سخن گفت، تحت تاثیر عالمی بودایی به تصوف روی آورد و حال آنکه او در سفر حج با امام کاظم (علیه السلام) نیز ملاقات داشته و از او کراماتی دید. اما با این حال به تشیع مشرف نشد.

06/27/1396 - 21:42

شقیق بلخی از شخصیت‌های شناخته شده تصوف است. تذکره‌ نویشان صوفیه، مهمترین عامل صوفی شدن شقیق را نصیحت عالمی بودایی ذکر کرده‌اند و برای آن داستانی ساختگی بیان می‌کنند. با نگاهی دقیق در مساله روشنی می‌شود تصوفی که منشا آن سفارش عالمی بودایی باشد، چه مقدار ارزش دارد.

06/27/1396 - 12:59

صوفیه معتقد است امام رضا (علیه السلام) مقام طریقت و دستگیری را به معروف کرخی واگذار کرده است و بعد از معروف سری سقطی و سپس جنید بغدادی بعنوان جانشینان معروف در مقام دستگیری طالبین معرفی شدند و این درحالی است که شیعیان معتقدند امامان شیعه علاوه بر مقام شریعت، دارای مقام طریقت هم هستند. در این صورت تکلیف امامان بعد از امام رضا (علیه السلام) چه می‌شود؟ آیا ایشان دارای مقام طریقت بوده‌اند یا خیر؟

صفحه‌ها