تصوف

04/12/1396 - 13:45

برخلاف برداشت عامیانه که کشف و کرامت را مترادف هم دانسته و موجب سوءبرداشت از آن‌ها گردیده، این دو با هم تفاوت دارند. زیرا کشف از مقوله کرامت نیست. و منشا کرامت می تواند هم الهی باشد هم شیطانی. پس هر کرامتی موجب اثبات حقانیت افراد نمی‌شود، چرا که ممکن است منشاء آن شیطانی باشد.

04/12/1396 - 12:22

آنچه از تاریخ و روایات امام صادق (علیه‎‌السلام) دیده می‌شود این است که حضرت، همواره در حال مبارزه با فرقه صوفیه بوده است، که گاه در این راه برخی از صوفیان را فاسد و مستحق لعن و نفرین و گاه برخی دیگر را نصحیت کرده‌اند چرا که آن‌ها را انسان‌هایی فریب‌خورده می‌دانند، که ریاکاری و نفاق صوفیه آن‌ها را از راه راست دور کرده است.

04/12/1396 - 11:26

صوفیان سنی مذهبی مثل مولوی، ابن عربی و جامی وقتی از تخریب شخصیت حضرت علی (علیه‌السلام) به خاطر شأن و جایگاه آن حضرت، عاجز می‌شوند با حمله به پدر آن حضرت و کافر و مشرک خواندن حضرت ابوطالب به دنبال تخریب آن حضرت هستند. اما علامه امینی در کتاب خود روایاتی از ائمه اطهار (علیهم‌السلام) در اثبات ایمان ابوطالب آورده است و مثل ائمه اطهار (علیهم‌السلام) به‌دنبال دفاع از ایمان پدر امام علی (علیه‌السلام) است.

04/12/1396 - 10:58

یکی از راه‌های جذب افراد توسط صوفیه، ادعای کرامت است. برخی از کتب درباره ادعای کرامت‌سازی صوفیه داستان‌های عجیبی نقل کرده‌اند که انسان از ذکر آن ناخرسند می‌شود. برخی از صوفیه در جهت عجیب جلوه دادن قدرت کرامات بزرگان خود، علاوه بر کرامت‌سازی برای بزرگان، برای حیواناتی همچون سگ و گربه هم کرامت ساخته‌اند.

04/10/1396 - 23:44

درحالی که معنای لغوی و اصطلاحی "تقیه" معلوم و مشخص است، به گفته داود الهامی سید حیدر آملی عقاید درجه دوم شیعه را چنان تاویل کرده که رنگ صوفیانه به خود گرفته است و آن را از معنی اصطلاحی بیرون برده و جامه صوفیانه بدان پوشانده و پس از نقل نصوص ویژه شیعه در باب تقیه و وجوب آن می‌گوید: مقصود از تقیه «خودداری از فاش کردن اسرار الهی است.» درحالی که چنین معنایی تا بحال برای تقیه ذکر نشده است.

04/10/1396 - 08:16

در بین صوفیه قطب، به‌عنوان ولی خداوند متعال شناخته می‌شود که عالم به‌وجود او می‌گردد. حال آنکه ما این اعتقاد را در مورد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌دانیم. صوفیه مفهوم قطب و امام را یکی می‌دانند و هر دو را مظهر یک حقیقت که به یک نفر اشاره دارد. ولی نگفتند که از بین امام رضا (علیه السلام) و معروف کرخی کدام یک قطب است؟ یا اینکه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قطب است یا کسانی که آن‌ها می‌گویند؟

04/08/1396 - 20:11

امروزه کسانی هستند که با علم کردن کشف و کرامت سعی دارند عده‌ای را دور خود جمع کنند تا به مقاصد خود دست یابند ولی باید دانست که منشا تمامی کشف و کرامات الهی نیست، بلکه منشا برخی از کرامات شیطانی است. بنابراین اصل، کرامت نمی‌تواند دلیل بر حقانیت اشخاص باشد و به صرف داشتن کرامت نمی‌توان عنان کار خود را به دست صاحب کرامت سپرد.

04/08/1396 - 11:24

با برملا شدن مذهب سران تصوف و آشکار شدن مخالفت مذهب آنها با مذهب ائمه اطهار (علیهم‌السلام) توسط محققین، تصوف در معضل و شوک بزرگی فرورفت. اما با کمک گرفته از توجیهات مختلف درصدد رفع این مشکل برآمدند. لذا یکی از آخرین این اقدامات چنگ‌اندازی به آراء و نظریاتی است که ذهن و فکر مریدان و مخالفین را به‌وسیله ادبیات خاص از مسیر اصلی خویش گمراه کند. کما اینکه مذهب شاه نعمت‌الله ولی را مذهب عشق خوانده‌اند. یا مذهب بایزید بسطامی را نه مذهب تسنن بلکه مذهب سکر.

04/03/1396 - 11:24

حسن بصری به عنوان سرسلسله بسیاری از فرق صوفیه اولین کسی است که مردم را ترغیب به ترک ازدواج کرده و معتقد است که وقتی خداوند خیری را برای بنده اش بخواهد او را گرفتار زن بچه نمی کند. در حالی برخی از صوفیه هچون حسن بصری‌ برای مجرد زیستن ارزش قائل شدن و آن را شرط رسیدن به کمال دانستند که باعث انحراف بسیاری از صوفیه شدند.

03/31/1396 - 18:18

یکی از اعتقادات ناصحیح صوفیان، که می‌توان گفت در واقع شرک نسبت به حق‌تعالی است، تجسم صورت مرشد در عبادات است که به پیروان خود دستور می‌دهند در نماز و هنگام ذکر و عبادت، صورت مرشد را تجسم کرده و از او غافل نشوند، در حالی که توجه به غیر حق‌تعالی در عبادات، در واقع شرک نسبت به خداوند است.

03/31/1396 - 17:27

بعد از آنکه سید حیدر آملی در کتاب خود با نام "جامع الاسرار و منبع الانوار" صوفیه را شیعه حقیقی می‌خواند، پا را فراتر نهاده و ائمه معصومین (علیهم السلام) را از جمله صوفیان شمرده و ایشان را دارای معرفت کشفی و خرقه صوفیانه به حساب آورده است. اما گویا سید حیدر مساله سنی بودن سران تصوف را تا قرن هشتم فراموش کرده است و مساله قطبی که صوفیه مطرح می‌کنند، نمی‌تواند با مساله امامت در میان شیعیان یکی باشد.

03/31/1396 - 16:58

سران تصوف همواره خود را انسان‌هایی باطن گرا و علما و فقها را ظاهرگرا و قشری معرفی می‌کنند کما اینکه صوفیه شرع را نزد فقها و حقیقت را نزد خود می‌دانند. اما صوفیه امر ولایت را نیز به‌ظاهر و باطن تقسیم کردند و با تقسیم ولایت حضرت علی (علیه‌السلام) به ولایت ظاهری و باطنی، ادامه‌دهنده تفکر بنی‌امیه در این امر بوده‌اند. چراکه با این تقسیم، درواقع راه را برای خود هموارتر کردند و خود را در عصر غیبت امام، عهده‌دار امر باطن ولایت معرفی کردند.

03/31/1396 - 15:41

بسیاری از محققین تصوف به این مطلب اشاره کرده‌اند که در بین مسلمانان تا قرن هشتم هیچ صوفی شیعه‌ای وجود نداشته است و آنچه از بزرگان صوفیه به‌عنوان شاگردان و ملازمان ائمه اطهار (علیهم‌السلام) از آنها یاد می‌شود، همه از پیروان مکتب بنی امیه و مخالفین غدیر هستند و این پیروی تا قرن هشتم ادامه داشته است. اما صوفیان شیعه نیز همچون بزرگان سنی مذهب خود، دست ارادت از مخالفین غدیر نکشیدند. کما اینکه صفی علیشاه به فضیلت خلیفه اول اشاره می‌کند و سلطان‌علی گنابادی، اداره سلطنت را حق خلفا دانسته است.

03/31/1396 - 14:19

یکی از کسانی که برای نزدیک جلوه دادن تصوف و تشیع تلاش فراوان کرد، سید حیدر ابن علی عبیدلی آملی معروف به صوفی (متوفی پس از سال 794 ه. ق) است. سید حیدر در کتاب جامع الاسرار خود می‌کوشد تا بگوید تصوف و تشیع یکی هستند و هر کدام بی‌نیاز از دیگری نیست. اما در مقابل حرف سید حیدر، احادیث مختلفی در مذمت صوفیه از ائمه معصومین (علیهم السلام) صادر شده است که خلاف مطلب سید را ثابت می‌کند.

صفحه‌ها