تصوف
با این جایگاهی که اقطاب صوفیه برای خود مدعی هستند، بخود اجازه میدهند تا افرادی را به عنوان شیخ معرفی کرده تا فرامین قطب را در مورد دراویش اعمال کرده و در واقع بعنوان یک کارگزار فعالیت کنند. اما همانطور که محرز و مشخص است فرمان یک قطب تا زمانی نافذ است که زنده باشد و صدور اجازهی بیحد و حصر و مادام العمر برای احدی ممکن نیست.
با مرگ نورعلی تابنده گویا تشنگان رسیدن به قدرت، سربلند کرده و درویشی ساده به نام محمد اسماعیل صلاحی سودای قطبیت دارد. صلاحی با این پیشفرض، که چون مدعیان قطبیت در سلسله نعمت اللهی مثل صفی علیشاه، اکثراً توانستند برای خود فرقهای تشکیل دهند، او نیز میتواند بهمانند آنان به قطبیت برسد. صلاحی برای اثبات ادعای خود هر روز فرمان جدیدی از آستین خود خارج میکند و مدعی میشود که از سوی نورعلی تابنده صادر شده است.
نوبت قطبیت که به نورعلی تابنده رسید، خبری از اشاره غیبه در کار نبود و او میگفت: من از سر ناچاری قطبیت را قبول کردم و چون محبوب علیشاه دوست نداشت که کسی غیر از من به قطبیت برسد من هم مجبور شدم قطبیت را قبول کنم. لذا مشخص میشود که هیچ ابلاغ و اشارهای برای قطبیت او در کار نبوده است. نورعلی تابنده حتی به این مطلب هم اشاره میکند که بعد از خودم نیز این قطبیت را به خاطر زحماتی که دارد به خانوادهام نخواهم داد.
نورعلی تابنده در ایام جوانی اعتقادی به شعار عدم دخالت در سیاست نداشت و ارتباط بسیار نزدیکی با اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی داشت. نهضتی که با نابودی رژیم پهلوی مخالف بود و همکاری وسیعی نیز قبل و بعد از انقلاب با آمریکاییها داشتند. همچنین گروهک سازمان منافقین همگی از اعضای نهضت آزادی بودند و بازرگان بارها به حمایت از آنها پرداخت و آنان را فرزندان خود معرفی کرد.
نورعلی تابنده از اعضای جبهه ملی بود و ارتباط نزدیکی با حزب نهضت آزادی و اعضای آن داشت. درصورتیکه نورعلی تابنده چشم از جهان نبسته بود، احتمال داشت که از کاندیداتوری حسن مصطفوی بهخاطر ارتباطی که با او و اعضای نهضت آزادی داشت حمایت کند. ارتباط حسن مصطفوی با دراویش و نهضت آزادی کمی عجیب به نظر میرسد، چراکه نهضت آزادی از همان قبل از انقلاب، نشان داد که افکاری غربی و مخالف با حضرت امام (ع) دارد.
ازجمله قانونی که سالها بزرگان صوفیه آن را مطرح کردند این است که در هر زمان فقط یک نفر میتواند قطب باشد ولی در کمال تعجب، محمد اسماعیل صلاحی بعد از انتشار نامه اول خود مبنی بر فرمان قطبیت صلاحی توسط نورعلی تابنده، ایشان نامه دومی از نورعلی تابنده مبنی بر فرمان قطبیت صلاحی و جذبی هر دو با هم در یک زمان، منتشر کرد!!!
عدهای از دراویش، علت عدم بیعت خود با جذبی را ندیدن اثر صحیح از ایشان میدانند. ملاسلطان گنابادی صحت قطبیت را به نص صریح و اثر صحیح میداند و اثر صحیح را اینگونه تشریح میکند که هرگاه اجازه صحیحه صریحه درباره کسی رسید، قول آنکس را خداوند با تأثیر قرار میدهد. اما به این نکته هم اشاره می کند که اگر دارای نص صریح یا اثر صحیح هم نباشد، بازهم از باب قاعده تسامح در ادله سنن این ضعف قابل چشم پوشی است.
درویشی و تصوف جامع بسیاری از انحرافات و بدعتها در دین مبین اسلام بوده است. این مسلک به دلایلی به مذهب تشیع نزدیک گردید. از نمونههای بارز ورود تصوف به تشیع، گرایش خاندان صفویه به مذهب امامیه است. ایشان از صوفیان با نفوذ در ایران و عثمانی بودند که بخاطر عواملی به تشیع گرویده و بعد از تشکیل حکومت، آن را به عنوان مذهب رسمی ایران برگزیدند.
در انتخابات سال 88 مهدی کروبی توانست حمایت نورعلی تابنده را جلب کند. در انتخابات پیش رو نیز احتمالا کاندیداهایی از جریان اصلاح طلب بهدنبال جلب حمایت سران این فرقه خواهند بود. اما با توجه به سیاست قطب جدید در سکوت و عدم ورود به سیاست، نباید توقع داشت که ایشان از کاندیدای خاصی حمایت کند. ولی صلاحی بهعنوان رقیب جناب جذبی به احتمال زیاد در انتخابات پیش رو بسیار فعال خواهد بود.
دراویش صوفی در راستای نمایش حقد و کینهی خود نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی، به لجنپراکنی روی آورده و هرآنچه که در حق کشورهای مستبد جهان صادق است را در مورد انقلاب اسلامی بکار میبرند! ایشان با دروغگویی و رذالت در نقل اخبار، به امام خمینی(ره) توهین کرده و به ایشان تهمت خدعه میزنند.
بعد از به جانشینی رسیدن سیدعلیرضا جذبی بهعنوان قطب فرقه سلطان علیشاهی عدهای از دراویش این فرقه به بهانه مشکوک بودن نص صریح یا به بهانه ندیدن اثر صحیح از جناب جذبی از تجدید بیعت با ایشان امتناع کردند. اما با اینکه مشایخ این فرقه به همه مریدان خود دستور داده بودند که با جناب جذبی تجدید بیعت کنند ولی عده ای از آنها از اوامر مشایخ خود سر باز زدند و گویا اینکه فراموش کردن که تبعییت از مراد، جزئی لاینفک از اصول درویشی است.
طبق گفته ملاسلطان گنابادی در این فرقه، قطب جدید باید دارای نص صریح و اثر صحیحی باشد که خداوند در قول او قرار میدهد. با مرگ نورعلی تابنده، عدهای از دراویش با جذبی تجدید بیعت کردند و عده ای به این بهانه که اثر صحیحی از ایشان ندیدند، از تجدید بیعت با ایشان امتناع ورزیدند. اما چطور ممکن است که اکثر دراویش و مشایخی که با ایشان تجدید بیعت کردند اثر صحیح را ندیده باشند و به اشتباه با جذبی بیعت کرده باشند.
دراویش صوفی آبرو را خورده و حیا را قی کردهاند! صوفیان که به عنوان بازوی استکبار در نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند، در زمان نورعلی تابنده چشمههایی از خیانت خود را نشان دادند. تابنده که از نزدیکان به جبهه ملی بهشمار میرفت و در دولت موقت مهندس بازرگان بدون هیچ سابقه انقلابی مدت کوتاهی معاون وزارت ارشاد و معاون وزیر دادگستری شد و به عضویت هیئت امناء و مدیریت سازمان حج و زیارت درآمد
درحالیکه امام خمینی (ره) در برخورد و نقد فرقههای دراویش و نهضت آزادی به صورت قاطع عمل میکرد ولی گویا نوه حضرت امام (ره) سید حسن مصطفوی درست برعکس حضرت امام (ره) عمل میکند و تعامل خوبی با دراویش و نهضت آزادی داشته است. باید دید که آیا دراویش نیز به مانند اعضای نهضت آزادی به دنبال ایجاد ارتباط با ایشان، برای انتخابات ریاست جمهوری خواهند بود یا نه؟